ما فعلا به چه نیاز داریم !
افغانستان با زخم های چرکین و التهابی بیشتر از چهل ساله اش یک بار دیگر از طرف اشغالگران امپریالیسم آمریکا بدست متحجرترین ، تاریک اندیش ترین و مزدور ترین نیرو تاریخ که در دشمنی به انسانیت ، علم و ترقی در دنیا کمتر نظیر آن را مشاهده می کنید ؛ تسلیم داده شد .
اکنون شرایط و اوضاع از ما می طلبد که باید تمام فعالیت های خود را با جنگ علیه طالبان دمساز نموده و به شیوه جنگی متفاوت از گذشته و ترتیبات جدید به مصاف این لشکر جهل و علاقمندان حوریان و غلمان های بهشتی رفت.
کلیه انقلابیون و توده های وسیع مردم افغانستان که بطور آگاهانه و طی یک پروسه کاملا تنظیم شده از قبل ، از جانب کاخ نشینان قصر سفید و مامورین پنتاگون تحت استبداد طالبانی قرار داده شده اند ، اگر در پی گسستن زنجیر های بردگی و امتناع از دریوزگی و در قید انقیاد نه رفتن طالبان هستند و خواهان اعماریک جامعه مرفه ، آزاد و منزه می باشند . اولتر از همه باید با تفکر طالبانی مبارزه نموده و به شیوه جنگی کمر بربندند . که در محور آن امید پیروزی علم و دانش بر جهل و خرافات بطور خلاقانه تبارز یافته باشد. بدون مبارزه خلاقانه و قاطعانه علیه تفکرات جهل و خرافات دینی که بیشترین بخش تفکر طالبان و برادران تنظیمی شان را تشکیل داده است ، هیچ مبارزه ای به پیروزی نهایی مطلوب نخواهد رسید.
ما باید امورزندگی خود را به دستان خود رقم زنیم و طبق اقتضای شرایط عصر حاضر پی ریزی نمایم ، مساعی خود را حداکثر با وظیفه بلاواسطه جنگ یعنی مقابله و مبارزه در مقابل تفکرات طالبانی و امارت اسلامی طالبان این لشکریان جهل و خرافات هماهنگ سازیم و از هرگونه فعالیت های دیگر خود کاسته و به این امر خطیر ملی خود را هماهنگ و عیار سازیم .
و هکذا نباید فراموش کرد که فرهنگ این لشکریان جهل و خرافات مسائل و عنعنات قومی میراث بجا مانده از چند سده گذشته جامعه فئودالی را نیز با شریعت ناب محمدی مدغم نموده که از امتزاج این دو
معجون مرکبی را به وجود آوردند که در تاریخ بشر نظیر آن به جز دوره بدوی اعراب کمتر دیده شده است . پیروی از این فرهنگ در عمل مستلزم استفاده از شعار «الله اکبر» و» شمشیر» دوره جاهلیت قبیلوی است . شعارو سلاح » الله و اکبر» و» شمشیر» که اعراب بدوی میلیون ها انسان را به وسیله آن به خاک و خون کشاندند و تا امروز این دو سلاح فرتوت هر چند گاهی توسط خدایان رو زمین از موزه های استعماری شان کشیده شده بعد از صیقل کاری آن ها را در جامه تقدس دینی پیچیده و در اختیار بردگان «زر ، زن ، زمین » و عاشقان سرپا قرص حوریان و غلمان های بهشتی چون بوکوحرام ، جهیش محمد ، حزب التحریر ، داعش ، طالب و…جهت کشتار انسانهای بیگناه و آزاده از بند خرافات قرار میدهند.
فلهذا اصل رهبری این جنگ یک امر مهم و حیاتی است . هرقدر رهبری جنگ با نیروهای مخالف لشکر جهل و خرافات پراگنده و ضعیف باشد به همان اندازه از نیروی مقاومت آن در مقابل دشمن کاسته میشود، و در نهایت به غلامی و بردگی خواهد انجامید. اما اگر این رهبری از یک دسته منضبط و واحد ولو کوچک ،صورت گیرد می تواند مدیریت جنگ را بشکل درست با شعار های معین و با رهنمودهای مشخص با تبادل افکار سریع با تمام سرگُروپ ها در تمام ولایات افغانستان و با شنیدن غور به پیشنهاد های دقیق و عملی آنها به صوب پیروزی سوق داد .
فعلا ما باید از کوچکترین امکان در کوتاه ترین زمان بیشترین استفاده و سود را در مبارزه علیه طالبان و تفکر طالبانی نمایم . مبارزه با تفکر طالبانی که اکثریت مردم ما مصاب به این مرض مهلک هستند ، کار دقیق روشنگری را ازما در داخل خانه های ما می طلبد؛ کاری که باید سالها قبل آن را انجام می دادیم .اما شوربختانه به دلایل عدیده نتوانستیم این رسالت تاریخی خود را به وقت و زمانش انجام دهیم . فعلا در مقابل عمل انجام شده قرار داریم . اگر ما میخواهیم که خود ، اعضای فامیل و در کل جامعه خود را از شر و غائله طالب رها کنیم باید مبارزه با تفکر طالبانی را در اولویت قرار داده ، کار مبارزه را از خود شروع نموده ، با فامیل کار روشنگری و در جامعه گسترش دهیم . تا این تفکر را از بیخ و بن ریشه کن نکنیم امیدی برای رسیدن به یک جامعه مرفه ، آزاد و غیر وابسته را نداشته باشید .
در ادامه این امر خطیر با ایجاد شوراها و شبکه های مبارزاتی در هر ولایت یاولسوالی با انتخاب و تعیین یک یا دو رفیق که با تجربه و تهور و قطعیت توانایی اداره و رهبری کار های عملی را دارند ، در راس آنها با تعیین دقیق شخصی مسئولیت پذیر در برابر کار دقیقا معین شده ، از یک طرفی می توان از آشفتگی و سراسیمگی جلوگیری نمود، واز طرف دیگر جلوی تلفات بیجا و بی مورد که ناشی از شتابزدگی و تصمیم گیری های عجولانه است، گرفته می شود. و از جانب دیگر دستان شوم و سایه های تاریک تنظیم های اسلامی ( که کمتر از طالب نیستند) ، قلدران و تاجران سیاسی از جبهات کوتاه و مردود میشود .
تشکیل شورا ها و کمیته های دفاع یا کمیته های انقلابی ویا کمیته های نظامی باید با در نظر داشت شرایط و اوضاع منطقه در هماهنگی کامل با نیروهای فعال انقلابی در بیرون از کشور باشد . نیروهای انقلابی و افراد انقلابی باید در بخش های لوژستیکی ، مالی ، تبلیغاتی، فرهنگی ، سیاسی این شوراها و کمیته ها را کمک و یاری نمایند ، و به صفت تریبون این کمیته ها در سطح ملی و بین المللی باشند. با تلفیق این دو نیروی بالفعل و بالقوه میتوان به مصاف این غول دینی رفت .
ما فعلا نیاز به یک انسجام ملی و دموکراتیک داریم مبارزه در سایر بخش ها فعلا در اولویت قرار ندارد . ما میدانیم که حاکمان دول امپریالیستی آمریکا ، سوسیال امپریالیسم روس و غول اقتصادی جهان چین و همسایه های بد طینت و بد سرشت ما همه در پی غارت و تاراج سرمایه های مادی و معنوی ما هستند. و به نحوی امارت اسلامی طالبان را حمایت میکنند . نیاز ما در قدم نخست تامین وحدت ملی و اتحاد تمام نیروهای ملی و دموکراتیک برای سرنگونی دست نشاندگان شان یعنی امارت اسلامی و مبارزه قاطعانه با حامیان بین المللی انها میباشد .
«صمد»
