نقش شورا ها و اهمیت آن در شرایط فعلی
ایجاد شورا ها در شرایط فعلی بهترین گزینه برای بسیج سیاسی و هماهنگ سازی تودهها و خیزش های مردمی در سر تا سر افغانستان میباشد و یک نیاز حتمی و ضروری است. که می تواندجواب دندان شکنی برای طرح ها و سازش های خائنانه چهره های مضحک و دلقک دلقک های تنظیمی باشد.
هموطنان عزیز و گرامی!
در شرایط فعلی کمبود احزاب سیاسی مترقی و نهادهای مرتبط با آن شدیداً محسوس است. تا دستیابی و رسیدن به این نیاز مبرم، بهترین گزینه معقول و منطقی در دفاع از ارزش های انسانی و اجتماعی مقاومت در مقابل تعرض و عتاب نیروهای تحجّر گرا، ملیشه های پاکستانی و نیروهای مسلح اجیر طالبی ایجاد شوراهای مردمی در سطح قُری ، ولسوالی ها و شهر ها است.
شورا ها تشکلات توده ای طراز نوینی اند که در جریان برآمد های انقلابی از سال 1905 بدین سو در نقاط مختلف جهان کارایی و موثریت خود را ثابت ساخته اند. به ویژه در انقلاب اکتبر روسیه نقش ارگان های مقتدر مردمی را برای قیام مسلحانه و تصرف قدرت سیاسی ایفا نمودند. شورا ها به تنهایی یک نهاد حاضر و آماده و نوع جدیدی از دولت یا به عبارت دیگر دولت زحمتکشان و ستمدیدگان را تمثیل تسجیل می کنند.
شورا های مردمی، شورا های محل، شورا های صنفی، شورا های کارگران صنعتی و زراعتی و اتحادیه های صنفی…این شوراها و اتحاديه ها و نهاد های نظیر آنها که زمانی بوجود آمده بودند، اکنون از فرط ناتوانی و ضعف تشکیلاتی به بازیچه های سیاسی ای در چنگال دست پرورده گان امپریالیسم جهانخوار مبدل شده اند؛ اما اگر این شوراها شرایط لازم برای ایجاد یک سیستم و ارتباط سرتاسری که قاطبه جمعیت زحمتکشان و ستمدیدگان شهر و روستا را در برگرفته است، به ارگان های قدرت سیاسی و انقلابی زحمتکشان در سطح ملی تبدیل شوند، با قطع دستان حاکمان فاشیست و جلوگیری از مداخلات آزمندانه نمایندگان بورژواز کمپرادور آن در شهر و روستاه به انسجام و وحدت عمل دست یابند، در کوتاه مدت به سد عظیم و غبر قابل نفوذ در برابر همه متجاوزان و اشغالگران مبدل خواهند شد. یعنی
همانطوری که شورا ها در انقلاب 1917 روسیه، در تحت شرایط معینی در عرض چند هفته توانستند یک جمعیت کثیر طبقه کارگر، دهقان و افراد آگاه و پیشرو را بدور خود جمع کنند، این شورا ها نیز میتوانند به سازمانهای حقیقی توده های مردم ، زحمتکشان و یک اکثریت عظیم کارگران مبدل شوند.
چه چیزها در شرایط کنونی در تشکیل شورا ها کمک می کند؟
۱ – تودههای وسیع مردم، جوانان، زحمتکشان، زنان و بیشترین اقشار گوناگون جامعه از دست ظلم و استبداد، بی کفایتی دولت فاشیستی و انحصار طلب طالبان و حامیان بین المللی آنها، تجاوز عریان به جان، مال و ناموس مردم از جانب گروه های متحجر اسلامگرا و اوباشان تنظیم های جهادی به ستوه آمدند وهمه یک صدا خواستار نابودی فوری این دشمنان قسم خورده مردم، کسب آزادی، ایجاد دموکراسی، تامین استقلال و عدالت اجتماعی و عدالت انتقالی هستند. آنان عملاً در میدان یک نبرد آزادیبخش بر ضد جنایتکاران و آدمکشان باالفطره طالبی و همکیشان آنها حضور فعال دارند و با تظاهرات عکس العمل ها نفرت عمیق شان را در برابر این پدیده های وارداتی، محصولات زراد خانه های استعماری شرق و غرب ابرازمی کنند.
۲ – پایه های مادی این شورا ها عملاً و از قبل در اکثر نقاط کشور ایجاد شده اند. یعنی در اکثر مناطق قبلاً شورا های انکشافی محل ساخته شده است (برنامه همبستگی ملی در حدود ۳۸ هزار شورا در ۳۵ هزار قریه، برنامه میثاق شهروندی و… با مصرف تقریبا دو بیلیون دالر آمريکا يی). اگرچه اشغالگران امریکایی و متحدان اروپایی آن این پول ها را جهت مقاصد شوم خود، یعنی به انقیاد در آوردن تودههای مردم و باز نمودن جای پا ای در روستاها و شهرهای کوچک برای خود به مصرف رسانیده اند، اما بنا بر قانون عام دیالکتیک مارکسیستی نتایج آن درست برعکس بوده است.
یعنی با وصف فساد گسترده شامل حال این برنامه ها و حیف و میل میلیون ها دلار، هنوز هم میتوان بالای این شوراها حساب کرد و در انسجام و وحدت عمل و متشکل ساختن تودههای مردم از آنها بهره گرفت.
3 – ضعف و ناتوانی احزاب و سازمان های سیاسی انقلابی متکی و مسلح بر علم رهایی بخش طبقه کارگر و نیروهای مستقل ملی از یک سو، و پراکندگی، تشتت، ناتوانی و ضعف روشنفکران از تلفیق تئوری با عمل (پراتیک اجتماعی) ، ضعف ایدئولوژیکی، درک ناقص از تضاد های موجود جامعه و عدم توانائی در تعیین تاکتیک و استراتژی مبارزه با غولهای استعماری و عمال رجعت گرایی اسلامی و… در طول این دوران، اسباب ضربه خوردن ها و علیل گشتن های بیشتر شان را فراهم کرده است و توانایی های بالقوه آنها را برای ایجاد هماهنگی لازم برای مقابله و مبارزه با دشمنان مردم و نظام پوشالی مزدور و برادران ناراضی آنها (طالبان) کاهش داده است.
اما منافع ملی و جنبش انقلابی کنونی ایجاب میکند، روی شالوده شوراهای توده ئی موجود درمحلات و مناطق مختلف، واحد های طراز نوینی ایجاد شوند. به این معنی که با تشکیل مجدد این شورا ها ما در مقایسه با سازمان های خیالی و فیسبوکی و سایت های اینترنتی منضبط تر و برازنده تر و سازنده تر خواهند بود.
مشخصات و ترکیب این شوراها :
الف: ترکیب این شوراها با وجود دستکاری های سیاسی و فشار های تمویل کننده گان مالی و نمایندگان بورژوازی کمپرادور، عمدتاً ترکیب طبقاتی است که شامل طیف وسیعی زحمتکشان شهر، کارگران روستا، نیمه پرولتاریا، خورده بورژوازی، روشنفکران، و حتی بورژوازی ملی و علماء دینی. بنابراین ترکیب، این شوراها غیر مستقیم خصلت سوسیالیستی کسب می نماید.
ب : جریانات حوادث و اتفاقات کنونی نشان می دهند که هرگاه این شوراها مدبرانه و دقیق مدیریت شوند، بدون شبهه قدرت سیاسی و اتوریته مردمی ای مستقل از دولت پوشالی مزدور را در سطح شهر و روستا را به میان خواهند آورد و این خود تجلی ای از وجود دموکراسی مستقیم و یک حکومت انقلابی اقشار زحمتکش شهر و روستا است. و با رشد و توسعه شوراها یک قدرت سیاسی و دموکراتیک در برابر قدرت حاکمه فاشیست ها و انحصار گرایان قبیلوی ای که هنوزبر کلیه شاخصه های قدرت سیاسی مسلط نشده اند، بمیان خواهد آمد که باالنوبه استقرار آنها را مورد تهدید قرار میدهد. شورا های محلات و مناطق مختلف حرف اول را می زنند و عملاً در برابر تصامیم ارتجاعی و فاشیستی قدرت دولتی حاکم پرچم مبارزه را بر می افرازند. اکنون در داخل یک محدوده جغرافیایی قدرت دوگانه بوجود آمده است؛ یکی حکومت عمده، حقیقی و واقعی بورژوازی کمپرادور فاشیست و انحصار طلب که تمام ارگان های قدرت را در اختیار خود دارد و دیگری حکومت فرعی و کنترل کننده که بر وجود شورا و نمایندگان زحمتکشان و ستمدیدگان شهرها و روستا ها متکی است.
وجوه تمایز میان این دو قدرت چیست؟
منبع قدرت حاکمه فاشیست و انحصار طلب بنیادگرایی امارتی طالبان است. و اما منبع قدرت شورا ها به ابتکار عمل مستقیم تودههای مردم از پایین و در محلات، متکی به آرای مردم و تودههای زحمتکش مناطق خاص است.
ج :- در شرایط کنونی بنابر عدم حضور فعال نیروهای انقلابی منحیث سکاندار قیام و رهبری جنبش آزادیخواهانه و مترقی، شورا ها میتوانند با هماهنگی و اتحاد بین هم یکی ازارگان قیام و نیروی محرکه جنبش آزادیخواهانه باشند. آنها میتوانند قدرت سیاسی را از دستان نیروی حاکمه فاشیست و انحصار طلب متصرف شوند.
دو انتخاب فرا راه شورا ها در در شرایط ظهورشان:
یک همکاری با دولت طالبی و شرکای سیاسی او و دیگری استقامت و استواری تا سرنگونی قدرت حاکمه و نابودی جرثومه ی طالبانی.
اولی بساط شورا ها را توسط بورژوازی کمپرادور و قدرت حاکمه فاشیست و جرثومه های طالبانی بر می چیند. این بدترین سناریو ایست که ممکن است اتفاق بیافتد.
اما در حالت دومی شورا ها جانشین حکومت فاشیست انحصار طلب شده، حکومت دست نشانده و حامیان بین المللی او بطرز ننگینی نابود خواهد شد.
حوادث اخیر در ولایات هرات، قندها، مزار، بامیان، کابل، فاریاب و… نشان می دهند که هرگاه توانایی های سیاسی و رزمی مردم در محدوده خیزش های خود به خودی، در چوکات و فرم شورا ها تنظیم و انسجام یابند و دستان قلدرهای سیاسی و نمایندگان بورژوازی کمپرادور از مداخله و به بیراهه کشاندن این خیزش ها کوتاه و مردود شناخته شوند، شورا ها آینده های درخشان پر ثمری در پیش خواهند داشت.
د: شورا ها پس از تسخیر قدرت سیاسی نظام اجتماعی نوینی را مبتنی بر آرای مردم و تودههای وسیع زحمتکشان و ستمدیدگان شهری و روستایی ایجاد میکنند.
شورا ها حین اینکه ارگان مبارزاتی و سلاح رزم زحمتکشان و ستمدیده گان می باشند ، از منافع کارگران زراعتی و کارگران حرفوی و کلیه اهالی تهیدست شهرها و روستاها نمایندگی میکنند، نوع عالی از دموکرسی مستقیم و آلترناتیفی در برابر قدرت دولتی. این شورا حکومتی است از نوع کمون پاریس تسلیح مستقیم و بلاواسطه مردم را جایگزین ارتش و پولیس می نماید.
ناگفته نماند که این نوع حکومت کارگران و زحمتکشان و نظام اجتماعی نوین که در کمون پاریس برای مدت کوتاهی به آزمایش گذاشته شد ستون یک انقلاب اجتماعی و برقراری حکومت کارگران و تهیدستان برای ساختمان سوسیالیسم است. از این نقطه به بعد تغییرات بنیادی و انقلابی ای در زیربنا و روبنای جامعه پدیدار میشود که هدف آنها محو استثمار فرد از فرد و ایجاد یک فرهنگ انقلابی و مترقی و پویا است.
از اینجاست که خیزش های خود به خودی و مردمی را در فرم و چوکات شورا ها با شعار های انقلابی، ملی و میهنی باید از لشکرکشی و صحنه آرایی های ملیشه های سیاسی و لشکر جهل و خرافات وابسته به دولت فاشیست و انحصار طلب و شرکای احتمالی قلدرمنش او در رکاب کمپرادور و با آن شعارگرانی های رجعت گرایانه و عصر حجری تفکیک نمود.
یا مرگ یا آزادی!
زنده باد آزادی!
آزادی آزادی آزادی تا پیروزی!
مرگ به دشمنان مردم!
مرگ به نوکران اجنبی!
مرگ به امارت اسلامی مزدور و فاشیست!
مرگ به طالبان و حامیان داخلی و خارجی شان!
پیروزی از آن تودهها و مظلومان زحمتکش است!
اتحاد و همبستگی ملی ما ضامن پیروزی ماست!
با عشق به آزادی!
با ایمان به انقلاب!
با اتکاء بر توده ها!
یا مرگ یا پیروزی!
شجاع «جسور «
