رمز – تحول
از بُن هر صـخره صد گلشن گـلاب آید بیرون
زین کوهـستان گر درفش انقـلاب آیـد بیرون
روستــا این سنگر پیکار دشـمن سـوز خـلـق
در کنـار «شرق» هـمچون آفتاب آید بـیـرون
نکتـه سنـج مـعنـی رزم گشت تـوفـان عمـل
انـقلابـی بایـدا هـمچون شـهاب آید بیرون
زنـدگـانی جـلــوهی پـیـکار بـا دیـو سـتـم
غـیـر از آن از هیبتش نقش حباب آید بیـرون
بـزم زحمت مـظـهـر جـوشـان عشـق و آرزو
زین خمستان تا ابــد جوش شراب آید بیـرون
غـیـرتـم مـیآورد تـا سـر نهـم در راه خلـق
جلوهگاه هر امل، جـز این شـراب آید بیـرون
صـبـح رستـاخیز باشد شـام مـرگ دژخیمـان
کزهمه نیرنگ شـان نقشی بر آب آید بـیـرون
از شـکـاف رمـز آهـنـگ تـحــول در جـهان
انـقـلاب و انـقـلاب و انـقـلاب آیـد بـیـرون
عبدالاله رستاخیز
۲۶ جدی ۱۳۴۷
زندان دهمزنگ – کابل