جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

وزیر و جنرال ، شیخ و مفتی یا دلالان سیاسی و مادر فروشان معلوم الحال !؟

وزیر و جنرال ، شیخ و مفتی یا دلالان سیاسی و مادر فروشان معلوم الحال !؟

شیخ و مفتی در حکومت طالبان و نکتایی پوشان دلال ، مادر فروشان و جنایتکاران حکومت شر و فساد و تفاله های کودتای ثور این جیره خواران دول امپریالیستی و متحدین آنها در طول این چند دهه خونبار بوده و می باشند . که با حقه بازی های عوامفریبانه توظیف به پیاده نمودن پروژه های استخباراتی دول امپریالیستی وظیفه دارند تا توده ها را تحمیق و در بند و برده استعمار و استثمار بسازند.

گروه های جنایتکار ، وطن فروشان دست نگر دولت های امپریالیستی و ارتجاع داخلی با هماهنگی همسایه های شرور و استخبارات کشور های استعماری در گذشته ها با اعمال قدرت با اتکا به زور و تجهیزات نظامی نتوانستند اذهان همه ی مردم را در کنترل شان درآورند . و پروژه های ننگین شان پیهم ورشکست شده و با موج شورش ها و طغیان های چشمگیر مردم مواجه شدند . کودتای هفت ثور ، معاملات ارتجاعی هشت ثور ، گسیل لشکر جهل طالبانی ، کنفرانس ننگین بن ، گسیل گروه ی از مافیای اقتصاد تحت نام تکنوکرات گرگان در لباس میش ها همزمان با اشغال افغانستان توسط امپریالیسم آمریکا ، تسلیم دوباره ارگ به لشکر جهل طالبانی طی یک سازش پشت پرده همه و همه نمایانگر نیات شوم و کینه توزانه امپریالیست ها و متحدین اشغالگر شان است که از جانب مردم به مقاومت و خشم و طغیان گسترده مردم پاسخ داده شده است .

اشغالگران امپریالیست و متحدین ان ( امریکا ، روس ، چین و متحدین آنها ) جهت تامین منافع خود از هر فرصت ممکن برای ایجاد ناآرامی ، مشتعل ساختن جنگ های داخلی ، ایجاد و تمویل گروه های تروریستی ، راه اندازی کودتا ها ، تحت پوشش و نام های دفاع از دموکراسی و آزادی ، دفاع از حقوق بشر ، دفاع از حقوق زنان ، جامعه مدنی و…استفاده نموده تا بازار فروش اسلحه و دسترسی ساده و ارزان به منابع طبیعی و مواد دست ناخورده کشور های کمتر رشد یافته را گرم و پررونق نگهدارد.

دولت های روس و چین به ظاهر ادعای سوسیالیستی دارند و در عمل مانند همتای آمریکایی خود با سایر کشورها جهان برخورد امپریالیستی دارند و در تطبیق پروژه های استعماری دست کم از همتای آمریکایی خود ندارند.

یکی از بازی شیطانی کشورهای امپریالیستی در ساحات تحت نفوذ و اشغال شده شان ایجاد گروه های وابسته به خود و سازمان های استخباراتی شان است .

این گروه ها مزدور را گاهی با پوشاندن نکتایی و دریشی بنام دموکرات و آزادیخواه جا میزنند و گاهی با پوشاندن عمامه و قبائی چوپان بچه یی عرب بادیه نیشن غلمان های بهشتی و فرشتگان نجات مردم می نامند و گاهی هم طبق مرادشان با پوشاندن واسکت های انتحاری و چشمان سرمه کرده با گیسوان یال اسب مانند بنام تروریست مسما میکنند. اما در هر حالت زنجیر بردگی و غلامی شان را در شاه میخ طویله سازمان های استخباراتی خود می بندند .

بنابر پلان و اهداف شوم و نامرئی آمریکا و متحدین ان ؛ این گروه ها در مواقعی مهم موظف به راه اندازی و اشتعال جنگ های داخلی میباشند . و مکلفند که این جنگ ها و نزاع های خونی را تا زمانی که منافع بادران شان ایجاب می کند. مشتعل و داغ نگه دارند.

امپریالیسم آمریکا با انداختن چند توته ٌ استخوان در میدان بازی شیطانی خود این گروه ها را به جان هم انداخته و خود مصروف تطبیق پلانها و غارت منابع طبیعی و مواد خام دست نخورده ما شده و به ارزش میلیاردها دالر مواد معدنی ما را به یغما و تاراج برده روان است .

از آنجایکه در افغانستان یک نیروی ملی و مردمی با بینش مترقی در راس دستگاه رهبری دولت نه در گذشته و نه در شرایط فعلی قرار نداشته و ندارد ؛ یا بهتر است بگویم که اشغالگران نمی خواهند که مردم ما اقبال و سعادتمندی خویش را به دستان ابله باران خویش رقم زنند و از مزایا و سود این منابع سرشار مستفید شوند . بنابر خصلت ذاتی این گروه های مزدور در برابر غارت و تاراج معادن و منابع طبیعی که جز از سرمایه ملی ما است و متعلق به همه ی مردم افغانستان است ، بی تفاوت و به تماشاگران مسخ شده مبدل شده اند و در اکثر نقاط چراغ بدست رول رهنما را بازی نموده و با دشمنان مردم ما دهن جوال را میگیرند .

اسناد زیادی مبنی بر اثبات این ادعا وجود دارد . می توانید گزارش های از ولایت هلمند ، ولایات سمت جنوبی و ولایات شمال کشور که در صفحات اجتماعی و خبرگزاری های مهم موجود است .

روزانه صدها موتر تیلری از ولایات لوگر ، پکتیا ، پکتیکا ،کنر، نورستان ، بغلان ، پنجشیر ، بدخشان ، تخار ، هرات و … همه این معادن بشکل غیر تخنیکی و غیرقانونی استخراج شده و به خارج از کشور انتقال داده میشود. بعلاوه از مواد معدنی آثار تاریخی و زیرخاکی های بجا مانده از نیاکان ما را نیز به تاراج برده و میبرند .

برای گرم نگه داشتن بازار غارت و تاراج منابع طبیعی ما ، اشغالگران امپریالیست امراض چون تجزیه طلبی ، فدرال طلبی ، خراسان طلبی ،جمهوری طلبی، تفوق طلبی قومی ، لسانی ، مذهبی ، پشتون و تاجیک ، شیعه و سنی و… را به مثابه ابزار سیاسی برای در انقیاد درآوردن و تضعیف صفوف مردم از ترفند های امپراطوری انگلیس استفاده کرده با تبلیغ و ترویج آن با گذشت هر روز به تعداد قربانیان ما افزوده میشود .

بدون مطالعه و درک عمیق از مکاتب سیاسی امپریالیستی و ارتجاعی و نوع عملکرد آنها ، ارزیابی گذشته ننگین آنها و پلانهای شوم آینده آنها جوانان و مردم ما قربانی فریب و تزویر این دجال های نفرین شده و فرقه های مختلف شده و به شکل هیمه برای مشتعل ماندن جنگ های نیابتی بی هدف در پروژه های دول امپریالیستی کشته میشوند.

ما نمونه های زیادی از همچو جنگ های بی هدف و خانمانسوز را تجربه نمودیم که نتایج تلخ و جبران ناپذیری آن را در طول این چهارده با خود حمل می کنیم ، که بیشترین قربانیان آن را زنان و جوانان ما تشکیل میدهد.

شوربختانه هنوز هم عده ای از جوانان ما بدون آگاهی و درک عمیق سیاسی، فلسفی ، تاریخی و اقتصادی و بدون در نظر داشت تجربه این چند دهه جنگ به گروه های تندرو مذهبی طالبی ، داعشی ، حزب التحریر و تنظیم های بنیادگرایی اسلامی و سایر مکاتب افراط گرایی که جزی از پروژه های استعماری امپریالیسم هستند ، می پیوندند وبه صفت برده های خوش خط خال در خدمت منفورترین موجودات روی زمین رهبران خودکامه و معامله گر، قو مندانان جنگ سالار ، جنرالان بی سواد ، قلدرها و اوباشان ، اختطاف چیان ، ملا و مولوی ، طالب و چلی های ساخت دیوبند و حقانیه، قرار می گیرند.

پروژه های کودتایی بظاهر سوسیالیستی ، اسلام ستیزی و بنیادگرایی اخوان ، طالب سازی و داعش سازی به حمایت مالی و تخنیکی سازمان های استخباراتی کشورهای امپریالیستی و شبه امپریالیستی در افغانستان پیشینه تاریخی دارد . در این روزها پروژه ای جبهه سازی رونق و فزونی گرفته است که بازهم زنجیر این جبهات در شاه میخ طویله سازمان های استخباراتی گره خورده است .

شورای نظار و و جبهه مقاومت دوم ، جبهه آزادی افغانستان ، جبهه مقاومت ملی ، جبهه مقاومت گران ولایت بلخ، جبهه آزادگان افغانستان ، ببر های آزادی ترکستان ، شورای عالی مقاومت ملی افغانستان ، جبهه آزادی و مردم‌سالاری ، جبهه تحريك آزادي ملي افغانستان ، جبهه آزادیخواهان نورستان ، قیام آزادی مناطق مرکزی افغانستان و…

بدون شک و تردید تمویل و حمایت اکثریت این جبهات نام نهاد کما فی سابق به فرمایش دولت های امپریالیستی و شبه امپریالیستی صورت گرفته و تمویل مالی و تخنیکی ان بدوش سازمان های استخباراتی شان گذاشته شده است .

پس پیوستن به همچو جبهات تکرار اشتباهات و جنایات گذشته است . جنایاتی که منجر با تباهی و خیانت ملی ، به مردم و کشور و آرمانهای والای انسانی ، به آزادی و استقلال ، به نابودی جغرافیای بنام افغانستان با تمدن چندین هزار ساله ان میشود .

در بیست سال پسین نیروی ها چپ ، ملی و دموکراتیک ترقیخواه نتوانستند دور یک محور واحد برای منافع ملی کشور تلاش کنند و اگر هم تلاش های صورت گرفته بسیار سطحی و شخصی و در عین حال ناکافی و برای فروش نیروی ذهنی و جسمی در مقابل دالر و چوکی و مقام بوده است . اگر از این فرصت های تصنعی در طول این بیست سال بطور موثر برای یک رستاخیز ملی و سازماندهی یک گردان انقلابی استفاده میشد .

ما امروز نیروی عظیمی از رزمندگان انقلابی در داخل می بودیم که با مصادره انبار سلاح و تجهیزات نظامی می توانستیم جنگ سازمان یافته تر را علیه دشمنان مردم و لشکر جهل و خرافات طالبانی و مهره های چون وزیر و جنرال ، شیخ و مفتی ، دلالان سیاسی و مادر فروشان معلوم الحال ، رهبرچه ها ، امپرا پف ها و…این جرده سیاهان گماشته شده استعمارگران سازماندهی می کردیم .

شرم باد به آنعده افرادی که به دموکراسی امپریالیستی کذایی و شبه سوسیالیستی قناعت کردند پای صندوق های رای رفتن و به جنایتکاران رای دادند که قابل تبرئه و بخشش نیست.

حقوق مردم پایمال می شد زنان از مجبوری به تن فروشی مجبور ساخته میشد ؛ ولی تعداد اندک زنان آنهم وسیله دست رهبر ها بود که راحت زندگی داشتند و در پستهای بلند بطور نمایشی کار می کردند، آغشته سازی جوانان به مواد مخدر، اختلاس، قاچاق ، غصب اموال عامه ،تجاوز ، فروش معادن ، بچه بازی، دزدی های میلیارد دلاری و و و هر چه یاد کنیم باز هم کم است . ولی ما بصفت انسان های چیز فهم و با رسالت جامعه اعتراض نکردیم و ترجیع دادیم که سکوت ننگین داشته باشیم تا امتیازات و جیره مستمری مادی ما قطع نشود نه از اعتراض و راهپیمایی خبر بود نه از مبارزه علیه اشغال و فساد سازمان یافته . اگر کدام حرکت که صورت گرفته به اشاره و فرمایش عالیجناب ها شکل سمبلیک و تصنعی بوده که هیچ ارتباطی با زندگی واقعی مردم نداشته صرف منعکس کننده نظریات و خواست های شخصی افراد بوده است .

لمیدن در بستر گرم و نرم اما مملو از مواد زایل کننده شعور و خرد انسانی امپریالیسم و استکبار جهانی ، از ارده و شهامت عده ی زیادی از انسانهای روشنفکر و روشنفکر نما ها و مدعیان چپ کاسته و آنها را به پارازیت های اجتماعی دست نگر مبدل ساخته و می سازد .

حالا این پارازیت ها با دیده درایی باز هم بدون درک واقعیت های عینی و حس همدردی با مردم ستمدیده ، در صفوف و جبهه های نام نهاد جنگ سالاران رفته در مقابل منافع ملی مردم برای تامین منافع خود و یک قوم یا سمت مشخص شعار مبارزه سرمی دهند و در پی فرصتی هستند تا یک بار دیگر بالای سرنوشت مردم و مام وطن با اربابان خود معامله کنند .

حالا مردم ستمدیده افغانستان توانایی تفکیک دوست از دشمن را در جریان این چند دهه جنگ پیدا نموده اند . و حاضر نیستند که یک بار دیگر قربانی فریب این عنصر خائن به منافع ملی را بخورند و در صفوف این جانیان به ایستند .

مردم ستمدیده ما ترجیع میدهند مانند نیاکان خود با ابزار دست داشته خود مانند چکش ، بیل و وسایل خانه با امکانات محدود و ناچیز به مصاف دشمن در صف واحد ستمکشان و میلیون ها انسان گرسنه و متضررین جنگهای نیابتی و خانمانسوز چهار دهه گذشته با تجدید پیمان و تعهد به منافع ملی یک بار دیگر متحد و با اتکا با نیروی مردمی و خرد انسانی قرار گیرند .

تبلیغ و ترویج تفکر طالبانی و طالب پروری در بیست سال گذشته با اعمار مساجد و مدرسه های مغزشوی و شامل ساختن چرندیات تحت نام ثقافت اسلامی در نصاب تعلیمی مکاتب و دانشگاه ها فرصت طلایی بود برای بنیادگران اسلامی که در تمام نقاط کشور از این تسهیلات و سهولت استفاده اعظمی کردند و میکنند . به اساس یافته ها ما هیچ ناحیه و قریه دست نخورده باقی نمانده که در آن مسجد یا مدرسه ی از جانب دستگاه های امپریالیستی و مزدوران داخلی ان برای تحمیق و برده سازی مردم ساخته نشده باشد . برعکس ساختن و اعمار مکاتب حتی در شهر های بزرگ با هزاران مشکل مواجه بود و است . از حریق نمودن گرفته تا انتحار ، انفجار و دزدی بودجه اعمار مکاتب و اعمار صد ها مکتب خیالی در روی کاغذ .

همچنان تبلیغ و ترویج افکار داعشی بیشتر تحت نام مکاتب افغان – ترک که از جانب باند ها و گروههای ترکی دولتی و غیردولتی تمویل و حمایت می شوند بشمول اساتید ، مراکز آموزشی و خوابگاه ها همه تحت نظر این داعشیان نکتایی پوش رهبری می شوند . کنترل و تنظیم آن بر عهده این داعشیان نکتایی پوش ترکی بود و است .

مفتی ها ، شیخ ها ، مولوی ها و ملا ها با لمیدن در کارخانه های مغز شویی ( مساجد و مدارس ) در همه نقاط کشور با تغذیه از دستخوان مردم بی بضاعت ما در ترویج و تغییر اذهان مردم با تبلیغات واهی ترس از دوزخ و پاداش بهشت نقش و رول مهمی دارند . بنابر عقب ماندگی فرهنگی جامعه و ارثیه بد شگون بجا مانده از نیاکان ما ، بدون کمتر تعمق و تفکر برچسب مسلمان بودن بر ما زده میشود . با بانگ الله اکبر اولین تاپه اسلامی با گذاشتن نام ، غلام ، محمد ، علی و… جنبه عملی پیدا میکند بعد از گذشت زمان کوتاه دوران طلایی طفولیت تزریق چرندیات دینی شروع شده تا روزی که دوباره به دیار عدم رهسپار شوید . در طول این مدت که دقیق معلوم نیست چند سال را احتوا میکنند ، باید همه روزه با خدا، محمد و قرآن دست و پنجه نرم کنید و در جدال دایمی باشید یا مانند حیوانات ناطق لاشعور دربست این لاطائلات را قبول کنید . اینجا است که راه آدم های بیشعور از آدم های با خرد و با شعور جدا میشود.

از اینجا است که پروسه تزریق تفکر طالبانی آغاز شده و برای تربیه لشکر جهل بطور سیستماتیک توسط نمایندگان خدا در روی زمین نشخوار کنان به مغز شویی اطفال و نوجوانان ما با موعظه های میان تهی پرداخته و آنها را آماده انتحار و انفجار می سازند .

سناریو های آماده شده از قبل توسط پوهنتون الازهر مصر ، مدارس دیوبند ، حقانیه و فرقه های وهابی در مورد اسلام ، بهشت و دوزخ ، حور و غلمان ، عذاب قبر ، زنده شدن بعد از مرگ ، الله ، محمد ، قرآن ، حدیث ، جهاد در راه الله ، قبول بی چون و چرای عبودیت و بندگی و… در چنته هر شیخ ، مفتی ، ملا و مولوی حاضر و آماده است که در هر مراسم غم یا شادی از این سناریو ها استفاد ابزاری میکنند .

بالاخره کار به جای میرسد که هر روز در مساجد و مدارس برای اطفال خورد سال و نوجوانان تعریف و توصیف از حور و بهشت ، از حوض های شراب ناب ، از جعلیات تاریخ اسلام ، از شب معراج ، از رفتن محمد به واسطه براق بالدار به آسمان ، از جنگ ها و غارت گری های اعراب به سرزمین ما ، از بزرگسازی خدای موهومی و…هزاران دروغ دیگر

تا آنجا ادامه داده میشود که دیگر در مغز و جمجمه این اطفال معصوم جای برای پذیرش افکار انسانی نماند . و آماده رفتن به بهشت و پوشیدن واسکت انتحاری شوند .

این نکته است که با فشار دادن دکمه ای پایان می یابد ؛ اما چی یک پایان فاجعه بار و وحشتناکی که صدها فامیل را بخاک و خون کشانده در داغ از دست دادن عزیزان شان برای سالیان متمادی می نشاند .

با این تجارب گرانبها که به قیمت خون میلیون ها انسان بدست امده است هنوز هم تعداد کثیری مردم ما در دام تزویر و فریب دین و مذهب توام با توهم فکری و اعتقادات عصر حجری منتظر معجزه از آسمان هستند و همه ناهنجاری ها و جنایات را به خدا حواله میکنند .

با این فکری که «روزی رسان خدا وبردارنده لنگر آن زمین است .» هر فامیل فقیر و تهیدست در مسابقه تولید نسل و ازدیاد کلمه گوی صفوف لشکر جهل بنیادگرایی را بطور مداوم تقویه و اکمال میکنند . و این اشتباهات بزرگ خود را با استدلال های بی بنیاد و کودکانه بر گردن ربلمسل یمین می اندازند ، «بدون اجازه خدا برگ از درخت نه میریزد .» «خدا حافظ و نجات دهنده بندگان خود است .» در انتظار بی پایان کمک از جانب خدا دست زیر الاشه گرفته در کنج اتاق مغزشویی نشسته و به نصایح گمراه کننده آنها گوش داده ، تحت تاثیر تلقین و تشویق به تحمل ، صبر و شکیبایی از جانب دلقک های بنام ملا و مولوی با دعوت پذیرش «هرچه میشه از جانب خدا است .» میخواند بنیاد و ریشه تفکر ، تجسس و انتقاد را برای همیشه قفل و لاک نمایند . از یک انسان آزاده و مستقل، یک بنده و برده مسخ شده با تزریق گند و چرند تحت نام دین و مذهب به جامعه تقدیم کنند که در مخالفت با پیشرفت های علمی و اکتشافات بشری شهره آفاق باشند .

در این برهه تاریخی با در نظر داشت نکات فوق وظایف و مسئولیت نیروی های آگاه ، روشنفکران جوانان ، اهل علم و دانش کشور چیست ؟

ایا با جدای دین از سیاست میتوان این ناهنجاری و امراض اجتماعی را درمان کرد؟

ما و نسل جوان ما در فردای روز محاسبه نزد نسلهای آینده مسئول هستیم، مسئول اینکه یک جامعه فلاکت بار مریض را برایشان به ارث می گذاریم همان طور که اجداد ما یک جامعه غرق در افکار تحجرگرایی ، جهل و بیسوادی را برای ما به ارث گذاشتند . مظلوم ماندیم و تماشاگر در مقابل این همه ظلم ، استبداد و جنایات گسترده به یقین کامل آینده گان به حماقت ما و افکار ما خندیده و برای ما هزاران نفرین می فرستند .

اگر منصفانه قضاوت کنیم همه آنها قابل بازپرس و موًاخذه هستند . پس قبل از اینکه دیر شود باید

در انجام وظایف خود با مسئولیت عمل کنیم و بصفت سازنده گان و معماران کشور به اعتراضات و اقدامات جدی جهت بدست آوردن آزادی ، استقلال سیاسی ، استقلال اقتصادی، رفاهی اجتماعی ، گسترش و حمایت از داشته های فرهنگی ، جدای دین از دولت و اعمار یک جامعه مرفه مترقی و مجهز با علم و تکنولوژی مدرن در خدمت انسانهای بی بضاعت و توده های عام مردم این جامعه فلاکت زده و مریض باشیم .

برای نیل به این آرمان بزرگ ملی نیاز است تا زنجیر اتحاد و همدیگر پذیری را محکمتر و با اراده تر از گذشته با دستان پرتوان مردم زحمتکش در مقابل رهایی از زنجیر اسارت و درهم شکستن دژ ارتجاع و استعمار برای بدست آوردن آزادی ، استقلال و زیست در زیر چتر آزادی و رهایی از استبداد یک روز با شرف تر از اینکه صد سال زندگی در بندگی و بردگی باشد، یا چطور؟

به امید آزادی و برابری همه انسان های جهان

در آخر سوالی را مطرح می سازم تا خواننده های محترم پاسخ که در ذهن دارند را با ما شریک سازند.

در میهن ما ظلم است و تعدی ولی موج خروشنده پیکار چرا نیست؟

بادرود

انقلابی جاوید

بیان دیدگاه