جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

تیوکراسی (حکومت دین)

وقتی اداره، یا به طور خاص دولت در کل یک نهاد دینی است، و مجموع اقتدار از منابعی منشا می گیرد که همه نهاد های دینی هستند، این ساختار یزدان سالار، یا تیوکراسی است، سیستمی که در آن روحانیون یا شبهه روحانیون حاکمان مردم هستند و بنام خدا، یا خدای حقیقی به زعم خود بر مردم حکومت می کنند. به طور مثال، یک مسجد، یا یک کلیسا میتواند بخشی از ساختار تیوکراتیک یک جامعه باشد. اما وقتی یک ملا یا یک کشیش نقش رهبری در دولت را به عهده می گیرد، و هیچوقت سعی نمی کند ادعا کند که او در قدرت است و این اراده الهی، یا رهبر ماوراء طبیعی اوست که حکومت می کند، نه خود او، این رژیم یک رژیم مطلقا تیوکراتیک است.

اکثر حکومت‌های تیوکراتیک از نظر شکل اولیگارشی هستند، نظامی که در آن فقط عده معدودی بر اکثریت ها حکومت می کنند. به گونه مثال در طول دوران امپراتوری مقدس روم، این پاپ بود که مسئولیت کل دولت را بر عهده داشت و تصمیماتی از اعلام جنگ گرفته تا جوازنامه عروسی را امضاء می کرد. اما هستند برخی از حاکمان رژیم های تیوکراتیک که خود کشیش و ملا نیستند، اما بنابر قاعده و در تحت رژیم تیوکراتیک، در خم دین مسلط باید غوطه ورشده باشند.

تقریباً همه ادیان اصلی سیاره ما مفهوم تیوکراسی را به عنوان بخشی از دوکتورین درخود دارند و در این میان حکومت‌های تیوکراتیک اسلامی به دلیل وجود قوانین «شریعت» در آنها، اغلب بیشترین توجه را به خود جلب می‌ کنند. اما دین‌ سالاری‌های مسیحی ای نیز در جهان وجود دارند. به این معنی که بسیاری از مسیحیان انجیلی محافظه کار در ایالات متحده امریکا و سایر کشورهای مسیحی مذهب مالکان مقامات انتخابی در سطوح محلی و ایالتی هستند.

در یک رژیم تیوکراتیک همه نیازهای روحی و جسمی یک جامعه زیر یک چتر حکومت جمع می شوند. با وجود اینکه این رژیم ها مدعی هستند به افکار و باورهای گوناگونی احترام میگذارند، و وجود آنها را در کنار خود می پذیرند، اما همه وجود اولگیارشی تیوکراتیک مسلط را در همه جا و هم چیز احساس میکنند. در تیوکراسی ها قوانین هیچ یا به حد اقل وجود داردند. منبع قانونگذاری به طور کل در وجود رهبر روحانی خلاصه شده است، فقط اعلامیه ها هستند که حیثیت قانون را پیدا می کنند، با این باور که اعلامیه ای از جانب خدا صادر شده است. از اینرو سر پیچی از آن به هیچوجه مجاز نیست و اینکار کفاره سنگینی در قبال دارد. حکومت های تیوکراتیک از طریق یک ساختار متمرکزعمل می کنند، هرچیز از یک قدرت فرماندهی متمرکز سرچشمه می گیرد. این سلسله مراتب به حاکمان اجازه نمیدهد که خودشان تصمیم بگیرند، زیرا هر تصمیم از جانب حاکم اصلی که همانا باورهای مقدس تیوکراسی است، گرفته میشود.

درتحت عنوان حکومت تیوکراتیک، هیچ تفسیر فردی ای از متون مقدسی که پایه اعتقادات و عملکرد رژیم را تشکیل میدهد، وجود ندارد. افراد باید همان چیزی را بخوانند و قبول کنند که رهبر روحانی توصیه می کند یا قبلا فرمان خواندن آنرا صادر کرده است.

تیوکراسی ها ممکن است صلح را موعظه کنند، اما اختلاف را آموزش می دهند. به طور مثال هرگاه تحت یک حکومت دینی، اعمال سیاست های دولت را زیر سوال می برید، بیشتر رهبران یک دولت تیوکراتیک این عمل شما را برابر یا موازی با زیر سوال بردن خدا میدانند، زیرا این خدا است که در حکومت تیوکراتیک حاکمروایی دارد، نه فرد یا افراد روحانی ای که نقش مجریان دستاتیر او را در زمین به عهده دارند؛ از آنجا که یک فرد معمولی قادر به شنیدن صدای خدا و دیدن او نیست، حق مناظره با خدا را ندارد و تصامیم همه در هر مورد قبلا اتخاذ شده اند.

وقتی در یک حکومت دینی زندگی می کنید، در اقلیت بودن در هر امری اجتناب ناپذیر است، حتی اگر برای اعتقادات خود مبنای مذهبی نیز داشته باشید. افکار جایگزین شونده به ندرت تحمل می شوند. وقتی دوکتورین مستقیماً از جانب دولت آمده و شما از پیروی از آن امتناع می کنید، این احتمال وجود دارد که نظر شما به عنوان نقض قانون شناخته شود. محاکم در حکومت‌های مذهبی اغلب«مخالفان» را به زندان یا بدتر از آن محکوم می‌کنند.

اگرچه برخی از مردم فکر می‌کنند که گاهی اوقات این نکوهش ها بیش از حد و غلو آمیز هستند، اما تنها کاری که باید انجام دهید این است که وارد یک مسجد یا کلسیا شوید و بگویید که به چیز دیگری غیر از آنها اعتقاد دارید، آنگاه خواهید دید که برخی از افراد مایل به مشارکت با شما هستند، اما اجماع عمومی حتی اگر شما مسلمان یا مسیحی هم باشید این است، که دیدگاه آنها صحیح است و دیدگاه شما غلط است. اکنون این تعامل را در سطح جامعه تصور کنید، آنوقت به سادگی میتوانید ببینید که چرا حکومت دینی را شکل خطرناکی از حکومتداری میدانیم؟

اگرچه ممکن است برخی از تیوکراسی ها پیشنهاد کنند که اگر مایل به پیروی از ساختار قانون (فرمان ها) هستید، می توانید هر چیزی را که می خواهید باور کنید، اما عناصر بنیادی کتاب مقدس دولت خلاف این را پیشنهاد می کنند. ممکن است بتوانید به عنوان یک مؤمن متفاوت در این جامعه زندگی کنید، اما ممکن است از شما خواسته شود که مالیات بیشتری بپردازید، از رأی دادن منع شوید، یا از حقوقی را که که پیروان سایر ادیان از آن برخوردار نیستند محدود کنید و یا بطور کل از داشتن شان چشم بپوشید.

این یک حقیقت عینی است که دولت های دینی مدام به دنبال آن هستند تا غیرمؤمنان را به انطباق با جامعه ای وادار کنند که خود میخواهند ایجاد کنند. اینکار با ایجاد ناراحتی های گوناگون برای ناباوران و پیراوان ادیان دیگر ممکن است. هدف دولت تیوکراتیک تشویق، ترویج و تغییر در باور معنوی افراد برای اهداف سیاسی است؛ آنانی که در قدرت هستند روح فیزیکی شما را می خواهند زیرا برای دولت متمرکز اینکار ارزش اقتصادی دارد.

اما فقط این پایان نیست، حکومت‌های دینی این قدرت را دارند که بر اساس نیازهای سیاسی زمان ساختار یک دین را به دلخواه تغییر دهند. اینکار همیشه و در طول تاریخ به کرات در بین حکومات تیوکراتیک تا کنون دیده شده.

هرگاه تعصب را برای یک لحظه ای در دولت تیوکراتیک به فراموشی بسپاریم، برتری طلبی و خود پسندی ملی یکی دیگر از ویژگی های رژیم تیوکراتیک است. اینکارحتی به ترویزم می انجامد. جهان ما هم اکنون شاهد نمونه های زیادی از رژیم تروریست تیوکراتیک است. تیوکراسی ها شدیدا تمایل به ایجاد دولت های همفکر دارند، زیرا احکام الهی دوری گزینی و انزجار از پیروان ادیان غیر را توصیه می کند. این انگیزه ایست که فقط تروریزم در خشن ترین شکل آن میتواند به آن جواب گوید.

واقعیت ها فقط تا آنجا اهمیت دارند که دولت بتواند از آنها برای ایجاد ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده کند. به این ترتیب ایمان مردم در نهایت تبدیل به دیدگاه معنوی عده معدودی خواهد شد که مسئول هستند. این نظرات آنهاست که در نهایت به واقعیت تبدیل می شود.

تاریخچه

تفکر تیوکراسی به قرن اول پس از میلاد برمی گردد، زمانی که برای اولین بار برای توصیف نوع حکومت یهودیان مورد استفاده قرارگرفت. در این عصر، فلاویوس جوزفوس (مورخ رومی- یهودی متولد دارالسلام) پیشنهاد کرد که اکثر دولت‌ها تحت یکی از ۳ دسته قرار می گیرند: سلطنت، دموکراسی، یا اولیگارشی. با این حال، شکل حکومت یهودیان را نمی توان در این طبقه بندی شامل کرد. شریعت آنها توسط موسی از سوی خدا تعریف شد.

این تعریف از تیوکراسی تا عصر روشنگری رایج بود، زمانی که این اصطلاح معنای منفی به خود گرفت. در سال ۱۶۲۲، معنای انگلیسی این اصطلاح حکومت مقدسی را توصیف میکند که تحت فرمان الهی عمل میکرد. یک حکومت مقدس که توسط گروهی از کشیشان که به عنوان وزیران نیز عمل می کنند. تا سال ۱۸۲۵ کلمه تیوکراسی برای توصیف یک هیئت مذهبی دارای قدرت سیاسی و مدنی استفاده میشد.

افغانستان در تحت رژیم تیوکراتیک طالبان

افغانستان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ و دوباره از سال ۲۰۲۱که طالبان امارت اسلامی افغانستان را احیا کردند، یک حکومت تیوکراتیک اسلامی بود.

طالبان با گسترش از قندهار در سال ۱۹۹۶ کابل را تصرف کردند. در پایان سال ۲۰۰۰، ۹۰ فیصد از کشور را در کنترول داشتند. آنها از همان نخستین روز به دنبال تحمیل تفسیر دقیق شریعت اسلامی همراه با احکام مذهبی ملا محمد عمر در سراسر کشور بودند.

در طول تاریخ پنج ساله امارت اسلامی طالبی، رژیم طالبان شریعت را مطابق با مکتب فقه حنفی و احکام دینی ملا عمر تفسیر می کرد. آنان در کنار قدغن گوشت خوک (چیزی که اصلا در افغانستان وجود نداشت) الکهول، بسیاری از انواع تکنولوژی مصرفی، مانند موسیقی، تلویزیون و فیلم و همچنین بسیاری از اشکال هنرها مانند نقاشی یا عکاسی، شرکت مردان و زنان در ورزش ها از جمله فوتبال و شطرنج را ممنوع ساختند؛ فعالیت های تفریحی ای مانند کاغذ پران بازی و نگهداری از کبوتر(کبوتر بازی) یا سایر حیوانات خانگی مانند نگهداری از سگ و پشک نیز ممنوع بود. طبق حکم طالبان، پرندگان کشته شدند، سینماها بسته شدند، عناوین مساجد تغییرخوردند. جشن سال نو غربی و میله نوروزباستانی مردم ممنوع بود. گرفتن عکس و نمایش عکسها ممنوع بود، زیرا طالبان آن را نوعی بت پرستی می دانستند. زنان از کار منع شدند، دختران از رفتن به مکاتب و پوهنتون ها منع شدند، از آنها خواسته شد که حجاب را رعایت کنند و محارم شرعی (اقارب نزدیک نرینه) آنها را در خارج از خانه همراهی کنند. کسانی که این محدودیت ها را زیر پا گذاشتند مجازات شدند و در ملا عام دره خوردند و حتی به قتل رسیدند. مردان از تراشیدن ریش خود منع می‌ شدند و از آنها خواسته می‌ شد که بگذارند ریش‌های شان رشد کنند و بنا به میل طالبان آنها را دراز(تا ناف) نگه دارند و در خارج از خانه‌های خود دستار بر سر بگذارند. روشنفکران، آگاهان، معلمان، نویسندگان، شعرا به طور سیستماتیک اعدام شدند. نماز واجب شد و کسانی که بعد از اذان مکلفیت شرعی شان را انجام ندادند، دستگیر شدند. قمار ممنوع بود و سارقان با قطع دست یا پا مجازات شدند.

وزرا و معاونان کابینه آخوندهایی با تحصیلات فقط مدرسه بودند. تعدادی از آنها، مانند وزیر صحیه و رئیس بانک دولتی، عمدتاً قوماندان های نظامی بودند.

البته چیزی بنام آزادی سیاسی و انتخابات وجود نداشت، چون شرع اجازه سیاست و احزاب سیاسی را نمی دهد. سخنگوی آنها باری گفته بود: «به همین دلیل است که ما به مقامات و سربازان حقوق نمی دهیم، فقط غذا، لباس، بوت و اسلحه میدهیم. ما می خواهیم مانند پیامبر در۱۴۰۰ سال پیش زندگی کنیم و جهاد حق ماست. ما می خواهیم زمان پیامبر را بازآفرینی کنیم و فقط آنچه را که مردم افغانستان در ۱۴ سال گذشته خواسته اند، انجام می دهیم.»

آنها روند تصمیم گیری خود را بر اساس شورای قبایل(جرگه) همراه با آنچه که آنها معتقد بودند نمونه اسلام نخستین است، الگوبرداری کردند.

با افزایش قدرت طالبان، تصمیمات ملا عمر بدون مشورت جرگه اتخاذ می شد. یکی از این موارد، رد تصمیم لویه جرگه در مورد اخراج اسامه بن لادن بود. ملا عمر در زمان قدرت تنها دو بار از کابل، پایتخت دیدار کرد. مشروعیت رهبر آنها به جای انتخاب، از بیعت («بیع») به تقلید از پیامبر شان و چهار خلیفه نخستین اسلام استدلال می شد. در ۴ اپریل ۱۹۹۶، ملاعمر برای اولین بار پس از ۶۰سال، «خرقه محمد» را از زیارتگاه خرقه بیرون آورد. او در حالی که خود را در آن خرقه پیچیده بود بر پشت بام ساختمانی در مرکز شهر قندهار ظاهر شد که در اینحال صدها ملای دیگر در پایین فریاد می زدند «امیرالمومنین! امیرالمومنین!»

پایان

صفدر سفاح

07می 2022

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

یک وبسایت یا وبلاگ در WordPress.com بسازید

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: