جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

آزادی وطن ،آبادی وطن

در شب ستان بیم که وهم است بالزن

موج سیاه وسرد کدورت کشاده بال

ظلمت ستان زجر کش مرگ وانتقام

مرغان باغ را

از لانه می برارد وهم لانه ی ورا

در آتش ولهیب فروزان انتقام 

سوزاندش زجهل

اینهم بسنده نیست

باید که سرزند همه مرغان باغ را

اینست آیده یی که ز اهریمن خبیث 

در امتداد شب باید که چشم داشت

اینجاست بوم شوم

با یاوه خوانی ازعملش پوش دین دهد

در گوشهای یخزده وچشم های کور

افسانه ی دروغ قرون گذشته را

اندر فضای تنگ وغم آلود سایه ها

لالایی قناعت احکام ظلم را

میخواندش به گوش

اینجاست بحر رنج

اینجاست کوه ظلم

اینجا فقط قاصدمرگ است جلوه گر

پیغمبر نجات

یکسو که خشک سالی وقهر طبیعت است

چیزی زخورد ونوش به مردم نمانده است

چیزیکه خوردنیست به خوان غریب ایل

غم های بیکران شهیدان وغصه هاست

از دردظلم وهم ستم وقهر اهریمن

در این شب سیاه وغم آلود ومرگبار

گشته نصیب خلق

این زنده گی زدرد و غم ویاس پر بود

اهریمن تبر بدست وسیاه کیش

درفکر قطع جنگل وکاج وگیاه هاست

شمشاد های سر به فلک چوب سوخت شد

مرغان نغمه خوان زباغ وچمن رمید

گلها زباد یآس خزان جمله پژمرید

تا گلشن و چمن شده جای کلاغ ها

زاغ وزغن به پرسه زدن شد به باغ ها

در امتداد شب صدایی شنیدنیست

چون رعد خط کشید به قلب سیاه شب 

از نور واز فلق،دارد پیام ها

گوید که آفتاب به شب چیره میشود

صبح نوید بخش زآزادی وطن

بر لب پیام اوست 

آزادی وطن ،آبادی وطن

گداز فاریابی

بیان دیدگاه