جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

در زمینه عمل خردگرایانه انقلابی

در زمینه عمل خردگرایانه انقلابی:

طوری که مشاهده می کنیم يک بار ديگر به تداوم جنگ های گذشته نشانه های شعله‌ور شدن یک جنگ خانمانسوز نیابتی دیگر در حال شکل گرفتن است. « آیا ممکن است امر بد به امر نیک مبدل شود؟ » بلی یا خیر!

روشنفکران، تحلیلگران، سیاست مداران و… در این شرایط حساس و بحرانی نبايد سطحی نگری کنند و مردم عام را مانند سالیان گذشته طعمه خواسته ها و منفعت طلبی های شخصی و قومی نمایند. امپریالیسم آمریکا با متحدانش چون انگلیس و سایر دول غربی در تبانی با روس و چین قبل از سقوط ذلت بار دولت دست نشانده غنی دُهل از هم پاشی حکومت و اشتعال جنگ داخلی را بلاوقفه به نواختن گرفتند، تا در مورد فرار نیروهای نظامی خود در تاریکی شب ذهنیت سازی کند. و مردم را با یک چالش بزرگ دیگر مواجه سازند . بعد از سقوط 33 ولایت بدست طالبان پرورده سازمان «سیا» و «آی اس آی» یک ولایت را مانند آتش زیر خاکستر طوری نگاه داشتند تا هر لحظه که خواسته باشند، از آنجا به مثابه مرکز جهاد و مقاومت!؟ آتش جنگ نیابتی را مشتعل سازند. و جنگ را برای سالیان متمادی دیگر ادامه دهند و سود جویند. این سناریو جز از پروژه های استخباراتی ملل امپریالیستی در راس آمریکا می باشد.

حال ما در یک وضعیت و موقعیت خاص زمانی قرار داریم که کوچکترین اشتباه ما باعث خسارات و صدمات جبران ناپذیری خواهد شد. که شاید افغانستان برای چندین دهه دیگر در آتش آن به سوزد.

از قرائن بر می آید که این آتش خانمان سوز از جانب همسایه های بدسگال، بدخواه و کینه رو در حال مشتعل شدن است. مداخلات آشکار و مستقیم پاکستان، ایران، تاجیکستان و مداخلات نامرئی هند، چین ترکیه، ازبکستان، روسیه، انگلیس، آلمان، فرانسه، قطر و… خود حاکی از نشانه های نیات شومشان است.

حال در برابر عام مردم دو گزینه قرار دارد :

یا تسلیم شدن بی قید و شرط به گروه تحجّر گرای امارت اسلامی ویا مبارزه و مقاومت تا سطح جنگ مسلحانه برای دفاع از حقوق جامعه انسانی و تامین عدالت اجتماعی ، قطع مداخلات خارجی ، سرنگونی امارت اسلامی ، قطع دستان کثیف حامیان بین المللی و داخلی آن، و اعمار یک جامعه ی عاری از ستم طبقاتی، آزاد، مستقل و مرفه.

چنانچه که در طول تاریخ پر از فراز و نشیب ثابت شده است که تسلیم شدن، سازش و قبول بندگی و عبودیت در قاموس مردمان سلحشور افغان نیست و هیچ نیروی طاغوتی نتوانستند این آزاده مردان و زنان شجاع را رام و برده خود سازند. ولی تمام رشادت ها و دست آورد های مردم ما که با خون هزاران انسان بی گناه آبیاری شده است از جانب چند گروه مزدور تاریک اندیش و قرون اوسطایی معلوم الحال و وارداتی وابسته به سازمان های استخباراتی با وقاحت تام دزدیده شده که در نتیجه آن وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم نه تنها بهبود نیافت بلکه به طرف بدتر شدن جولان داده شد. و به گفته میر غلام محمد غبار فقید :

« ملت افغانستان بعد از هر غسل خون ، همان پیراهن چرکین گذشته را به تن می کند.»

انتخاب گزینه جنگ در عدم حضور فعال نیروهای انقلابی منحیث سکاندار قیام های مردمی و ملی و سمت و سو دادن آن با دشمن هار و تاریک اندیشان قرون وسطایی و قسم خورده گان ضد علم و دانش عصر که بزرگترین نیروهای استعماری و استخباراتی با تمام امکانات از آنها حمایت مالی، تسلیحاتی و تخنیکی می کنند . یکی از چالش های مهم و حیاتی است . وظیفه مقدس ما در این برهه تاریخ و شرایط اساس بررسی و تحلیل شرایط و ارزیابی هوشیارانه وضعیت خود و نیروهای ارتجاعیست. اینکار تنها با جوش و خروش مردم و جنگیدن بدون آگاهی سیاسی و رهبری سالم با دشمن هار کافی نیست. اتکاء به این احساسات و هیاهوی بزرگترین ساده لوحی و حتی منجر به جنایتی نابخشودنی خواهد شد. نباید حقیقت تلخ و خونی جنگ را سبکسرانه نگریست.

طوری که در بالا گفتم یا باید حقیقتاً جنگید و یا نجنگید در این جا راه سوم محال به نظر می رسد. نیروهای مسلح تحجّر گرا امارت اسلامی به ما تحمیل می کنند، که یا عبودیت را قبول کنیم یا در مقابل آنها به مبارزه و مقاومت برخیزیم و برای یک جنگ طولانی و تحمیلی دیگر آماده شویم. در این صورت وظیفه ی مقدس ما است که وضع خود را هوشیارانه ارزیابی کنیم، نیروهای ملی و انقلابیون راستین را از نیروی های ارتجاعی و جهادی و مهره‌های منفعت طلب تنظیمی و عناصر رجعت گرا و تکنوکرات های فاسد و استفاده جو، گروه های انحصار طلب، چوکی و مقام طلبان و معامله گران قومی تحت نام جبهه مقاومت دوم شمالی بزرگ و… را تفکیک کنیم و با انتباه از اشتباهات و درس آموزی از گذشته با عناصر اصلی قيام ها و خیزش های مردمی که همانا مردمانی هستند از تبار زحمتکشان و ستمدیدگان ، بورژوازی ملی ، روشنفکران و تمام اقشار و طبقات تحت ستم که بر ضد تاریک اندیشان و تحجر گرایان و اشغال گران پنجابی در صف واحد قرار دارند؛ و در طول این چهار دهه جنگ تحت فشار ها و استبداد دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و… قرار داشتند و دارند؛ یکی از گزینه های که ممکن است آمر بد به آمر خوب مبدل شود، فشار روزافزون سلطه بی چون و چرای امارت اسلامی طالبان است که فرصت خوبی بدست آمده است ، که نسبت به هر زمان دیگر ما را وا می دارد که برای بقاء خود و جغرافیایی افغانستان و مردم آن در یک صف واحد قرار گیریم . با قرار گرفتن ما در یک صف واحد با مردم برای دفاع از حقوق و منافع ملی مشترک تمام اقشار و اقوام جامعه بطور متحد و یکپارچه در مقابل جانوران وحشی عصر حجری عمل ورزی موثر و مفید داشته باشیم . ما نباید فرصت بدست آمده را از دست بدهیم و وقت تلفی کنیم با همان سرعتی که لشکر جهل و خرافات وارد صحنه شد و سلطه خود را پهن کرد؛ باید ما هم در سمت و سو دادن قيام های خودجوش و خیزش های مردمی سهل‌انگاری و تاخیر نکنیم. در صورت تاخیر و سهل انگاری در این امر خطیر ما شاهد فاجعه‌ای ننگین و مرگباری خواهیم بود.

برای اینکه حقیقتا جنگید باید عقب گاه محکم و متشکلی در بین جامعه و مردم در شهرها و دهات داشت . در بهترین حالت اگر از قیام ها و خیزش های خودجوش به موقع حمایت کافی مالی ، جانی، تبلیغاتی و…صورت نگیرد . و در میان آنها کار آموزشی و ترویج آگاهیهای لازمی و رهنمود های مشخص نهادینه نه شود به یقین کامل در کوتاه ترین فرصت توسط دشمن نابود میشود. ما همه در گذشته شاهد همچو سرکوب ها و منحرف سازی ها بودیم که نیاز به تکرار آن ندارد.

نکته دیگر که قابل مکث و یادانی است؛ فهم ، دانش و ارتقاء شعور اجتماعی مردم و توده ها است که یک مشخصه متفاوت نسبت به خیزش ها و قیام های خودجوش گذشته است . مردم بدون شک با دادن قربانی عظیمی جانی ، مالی و معنوی در طول این چهار دهه از جنگ خسته اند. نمی خواهند بیشتر از این قربانی چند رهبر خود خوانده تنظیم ها و قوم ها شوند. اما اگر جنگ جبراً بالایشان تحمیل وآزادی های فردی و اجتماعی و حقوق انسانی که حق مسلم شان است ، سلب شود ناگزیرند که به مصاف ان بروند و از خود دفاع مشروع کنند. این قیام و جنگ مقدس است و باید همه در این صف یکجا و یک آواز بر ضد دشمنان مردم تا پای جان بر زمیم و هدف از قیام و رزمیدن ما باید مشخص و روشن باشد .

ما نه باید بخاطر عیش و عشرت چندتا قلدر و معامله گر تنظیمی ـ جهادی و حفظ امتیازات مادی و قهرمان سازی های آنها قیام کنیم و بجنگیم ، ما نه باید بخاطر حفظ سرمایه های میلیون دلاری دزدان که از خون مردم اندوخته اند بجنگیم ، ما نه باید بخاطر حفظ سلطه قلدران و چور و غارت معادن و قاچاق مواد مخدر بجنگیم ، و ما نه باید بخاطر مسکوت ماندن صد ها جرم و جنایت سران جهادی ـ تنظیمی ، تکنوکرات ، خلقی ، پرچمی ، اراذل و اوباش که باعث فقر گسترده ، اخلال امنیت و آرامش اجتماعی مردم شده بودند بجنگیم .

نیروهای مترقی و انقلابی ، افراد آگاه و با درک والای انسانی ! نباید تجربه تلخ و پر از رنج و آغشته به خون چهار دهه گذشته را یک بار دیگر تکرار کنند و با سر دادن شعارهای قومی ، تنظیمی، سمتی و جوش و خروش های عوام فریبانه مردم را نباید گوشت دم توپ دشمنان قسم خورده ما نمود. در برابر ما مشکلات عظیمی قرار دارد. ما در نخست باید از وضعیت خود یک تحلیل واقعی داشته باشیم و توانایی های خود و دشمن را دقیق ارزیابی و بررسی کنیم ، خطوط کلی برای ایجاد یک جبهه واحد ملی را ترسیم کنیم ، نیروهای چپ انقلابی خود را از لاک منجمند خود انحصاری ها، ندانم کاری ها ، چه باید کردها، با هم درگیر شدن ها ، انجماد فکری ودگم ها ، تشدت های تشکیلاتی ، تشدد ها و خشونت های بیجا و بی مورد ؛ بیرون کشیده با بصیرت تمام در راه اتحاد و یکپارچه شدن از دل و جان سعی و کوشش به خرج دهند.

آگاهی دهی و سمت و سو دادن مردم و قیام ها و خیزش های خودجوش مردمی یک بخش مهم و حیاتی را تشکیل میدهد که نباید در کنار سایر وظایف و مسئولیت ها به هیچ وجه فراموش شود .

فقط در صورت مراعات کلیه این شرایط می توان به طوری جدی از جنگ و مقاومت در مقابل کثیف ترین و هارترین گروهی وحشی عصر حجری (طالب ـ امارت طالبی ) و نیرو های هارو معامله گر اخوان سیاه اندیش و پوچ مغز تنظیمی موافق و پیروزی بدرامد. و دست مداخلات مستقیم و غیرمستقیم همسایه های کج سرشت و بد طینت را قطع کرده و جلوی بازی های استعماری را گرفت ؛ و اجازه نداد که جغرافیایی افغانستان را به میدان رقابت های استعماری امپریالیست های شرقی و غربی مبدل سازند.

در غیر این صورت کلیه بحث ها و صحبت در مورد اشتراک در ملی ترین قیام ها و انقلابی ترین جنگ ها عبارت پردازی بیش نخواهد بود ؛ عبارت پردازی های غیر واقعی و تحلیل های من دراوردی از راه دور همیشه مضر بوده و در لحظه فعلی ممکن نقش مهلک تری را ایفاء کند.

به یقین کامل که ما با جمع وسیع توده های عام مردم از دشواری ها و موانعی عظیمی فعلی موافقانانه و پیروزمندانه بدرخواهیم امد. مشروط بر اینکه برای اختتام پیروزمندانه و موفقیت آمیز این امر خطیر تمرکز و انرژی خود را ارتقاء و افزون تر سازیم.

«صمد»

بیان دیدگاه