جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

اصول اساسی انارشیزم

پیوسته به گذشته (بخش چهارم)

جمع گرایی (کلکتویزم):

در جمع گرایی، بازارها لغو می شوند. جمع گرایان به جای استفاده از بازارها برای هماهنگ کردن تولید، فدریشن های کارگری را ایجاد می کنند. هر محل کار توسط مجمع کارگری خود اداره می شود و با سایر مجامع محل کار در منطقه شکل یک فدریشن را اختیار نموده و یک شورای کارگری محلی را تشکیل میدهد. شوراهای کارگری در سطوح مختلف با یکدیگر فدریشن می‌شوند (شورا های بیشتری را تشکیل میدهند). پول هنوز وجود خواهد داشت و مردم بر اساس میزان کارشان حقوق می گیرند. اکثر جمع گرایان بر این باورند که جمع گرایی در نهایت به یک اقتصاد هدیه ئی تبدیل میشود، اما معتقدند که این تغییر زمان بسیار طولانی خواهد داشت.

اقتصاد هدیه ئی:

اقتصاد هدیه می تواند پول و تجارت را با هم یکجا لغو کند. تولید و توزیع بر اساس نیاز از طریق فدریشن کمیون های آزاد انجام می شود. اقتصاد در امتداد خطوط «از هر کدام بنا به توانایی او و به هر کدام بنا به نیاز او» سازماندهی میشود. همه چیز رایگان خواهد بود و همانطور که می دانیم کار لغو شده است. لغو کار به این معنی نیست که چیزی تولید نمیشود. امروزه چیزهایی خارج از محل کار تولید میشوند – بسیاری از مردم برای تفریح به باغبانی می پردازند، به عنوان یک سرگرمی روی ماشین کار می کنند، یا فعالیت های سازنده دیگری را خارج از محل کار انجام می دهند. اقتصاد هدیه ئی کار را از بین می برد، این نوع تولید را به شدت گسترش می دهد و به .اتومات سازی امکان شکوفایی میدهد.

اقتصادهای هدیه یی را انارکو کمونیزم یا کمونیزم آزادی خواه نیز می نامند. «کمونیزم» در انارکو کمونیزم هیچگونه ارتباط با کشورهای لنینیستی مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق یا چین که برخی به اشتباه آنها را «کمونیست»می نامند، ندارد. انارکو کمونیست ها از همان ابتدا با آن دیکتاتوری ها مخالفت و در بسیاری شورش های علیه آنها شرکت کردند.

بدوی گرایی:

بدوی گرایان از الغای صنعت، تمدن و اکثر اشکال تکنالوجی حمایت می کنند. در عوض، انارکو-ابتدایی گرایان از یک جامعه سبز با تکنولوجی پایین، خواه یک جامعه کشاورزی یا یک جامعه شکارچی-گردآورنده حمایت می کنند. بدوی گرایان در مورد مسئله کشاورزی اختلاف نظر دارند: برخی می خواهند همه آن را کنار بگذارند در حالی که برخی دیگر برخی از اشکال کشاورزی ابتدایی را حفظ می کنند. بدوی گرایی نسخه کمتر محبوب انارشیزم است.

ساختن جامعه جدید در قشر جامعه قدیم:

وقتی زمان ایجاد یک جامعه انارشیستی فرا میرسد، اجماع کاملی بین انارشیست‌ها در مورد چگونگی رسیدن از اینجا به آنجا وجود ندارد. با این حال، برخی از ایده‌های اصلی وجود دارد که عمدتاً از تجربه و اصول اولیه ناشی می‌شوند و مشترک هستند:

سیاست تلویحی (مجازی):

وسیله بر اهداف تأثیر می گذارد. به این ترتیب، انارشیست ها از همان اصولی که ما برای سازماندهی یک جامعه حمایت می کنیم، پیروی می کنند: به صورت غیر سلسله مراتبی. به همین دلیل اغلب سازمان های انارشیستی حول مجامع عمومی و فدریشن ها مستقر هستند. بسیاری از انارشیست ها می بینند که چارچوب اولیه اناشی در جامعه قدیمی قبل از اینکه سرانجام جانشین سرمایه داری و دولت شود ایجاد شده است. قبل از سرنگونی جامعه قدیم، سازمان‌های خودگردان مردمی مانند مجامع محله‌ ئی، شوراهای کارگری، اتحادیه‌های کارگری انقلابی و مانند آن‌ها تأسیس میشوند. این سازمان های غیر سلسله مراتبی با نهادهای جامعه قدیمی (حکومت، سرمایه داری، پدرسالاری و غیره) مبارزه می کنند و با نابودی جامعه قدیمی، اداره جامعه را به دست می گیرند.

رهایی از خود:

رهایی ستمدیدگان تنها از طریق عمل خود ستمدیدگان (چه به صورت فردی و چه جمعی) میسر می شود. آنهایی که در سطوح پایین جامعه هستند باید علیه کسانی که در بالا قرار دارند شورش کنند، از اطاعت از آنها سرباز بزنند، خودشان تصمیم بگیرند و طرق جایگزینی برای اداره جامعه ایجاد کنند. مردم را نمیتوان مجبور به آزادی کرد. انارشیزم را نمیتوان با تصاحب قدرت توسط یک پیشاهنگ (حزب) ایجاد کرد، بلکه فقط با رهایی خودی ستمدیدگان. اگر تعداد انگشت شماری از مردم قدرت را به دست گیرند و سعی کنند به زور همه را بر خلاف میل شان آزاد کنند، فقط تعداد انگشت شماری از مردم خود را به عنوان نخبه جدید تثبیت می کنند و عملاً جامعه سلسله مراتبی را تداوم می بخشند.

اقدام مستقیم (عمل مستقیم):

به جای تکیه بر شخص دیگری که برای شما عمل می کند (مثلاً یک سیاستمدار)، برای خودتان اقدام کنید. کنش مستقیم عبارت هر اقدامی است که شخص یا گروهی از افراد خود در مورد آن تصمیم می گیرند و خودشان آن را انجام می دهند و متکی به داشتن واسطه ها نباشد. نمونه هایی از اقدام مستقیم عبارتند از اعتصاب، تحریم، خرابکاری، قیام وعدم اطاعت مدنی. کنش مستقیم زمانی آزادی بخش است که توسط افراد ناتوان انجام شود زیرا قدرت را از قدرتمندان به ناتوانان منتقل می کند. یعنی به جای اینکه برای انجام کاری به شخص دیگری تکیه کنیم، خودمان آن را انجام میدهیم.

ضدانتخابات:

نقطه مقابل عمل مستقیم، رای دادن در انتخابات دولتی است. تلاش برای بهبود اوضاع از طریق رای دادن اقدام مستقیم نیست زیرا رای دهندگان در عوض اینکه امور را به دست خود بگیرند به شخص دیگری، سیاستمداران یا یک حزب سیاسی تکیه می کنند. حتی اگر سیاستمداران کاری را که شما می خواهید انجام دهندد، اینکار قدرت آنها را تداوم می بخشد، زیرا برای اعمال تغییرات به آنها متکی میشویم. هرفردی که به مقامی انتخاب شود توسط قدرت فاسد شده و موجودیت دولت را تداوم می بخشد. انتخابات این توهم را که مردم در راس امور هستندایجاد می کند، در حالی که در واقعیت، نخبگان کوچکی حتی دیموکراتیک ترین دولت را اداره می کنند. انتخابات همچنین به عنوان یک شیردان ایمنی عمل می کند: نارضایتی هایی که ممکن است به شورش تبدیل شود به مبارزات انتخاباتی هدایت میشود. منابعی که میتوانند در اقدامات مستقیم استفاده شوند، در عوض به سمت کمپین‌های انتخاباتی می‌روند. انتخاب مخالفان به سمت مناصب، اثر تداوم قدرت دولتی و قدرت شرکتی دارد، زیرا مخالفان زمانی که بخشی از نهادی هستند که ظاهراً با آن مخالف هستند، تمایل دارند مشت خود را به صورت مردم حواله کنند. همچنین جنبش‌های اجتماعی اپوزیشن را از کار می‌اندازد، زیرا اگر یکی از آنها برای رهبری دولت انتخاب شود، تمایل کمتری به نگاه انتقادی نسبت به دولت دارد. شرکت در مبارزات انتخاباتی برای انتخاب نامزدها یا احزاب خاص در مناصب دولتی مغایر با اصول انارشیستی است.

تمایزات در تمرکز:

انارشیست های مختلف مسائل مختلف را اولویت بندی می کنند. انارکا- فمینیست ها روی آزادی زنان و مبارزه با مردسالاری تأکید دارند. انارشیست های سبز ایکلوژی و تخریب محیط زیست را در اولویت قرار میدهند. انارکو سندیکالیست ها بر اتحادیه ها و جنبش کارگری تاکید دارند. انارشیست های نوع دیگر بر مبارزه برای حقوق ال جی بی کیو ها تمرکز نشان ‌میدهند. تفاوت‌ها در برخی موارد تحلیل‌های سیاسی را منعکس میکنند، در موارد دیگر تفاوت ها بیشتر ترجیحی شخصی یا تمایل به تمرکز بر روی موضوعاتی است که بیشتر بر شما تأثیر می‌ گذارد.

اصلاحات دربرابر انقلاب:

اکثریت انارشیست ها انقلابیون هستند و معتقدند یک جامعه انارشیستی در نتیجه یک انقلاب اجتماعی به وجود خواهد آمد. دولت سرنگون و ملغی می‌شود، ابزار تولید سلب مالکیت می‌شود و تحت مدیریت خودی قرار می‌گیرد، و انتقال سریع به انارشی انجام میشود. برخی دیگر به یک عملیه تکاملی معتقدند که انارشی در نتیجه یک گذار قرن ها طولانی به وجود خواهد آمد که در آن سرمایه داری و دولت به تدریج جابجا می شوند.

خشونت:

برخی از انارشیست ها نیز صلح طلب هستند و معتقدند همه اشکال خشونت غیراخلاقی است. صلح طلبی واقعی متضمن انارشیرم است. دولت ذاتاً خشن و خشن ترین سازمان در تاریخ بشر است. سایر اشکال سلسله مراتب نیز معمولاً خشن هستند. اما اکثریت انارشیست ها صلح طلب نیستند. اگرچه انارشیست‌های غیر صلح‌ طلب معمولاً خشونت را ستایش نمی‌ کنند، اکثر آنها معتقدند که استفاده از خشونت برای دفاع از خود و یا برای سرنگونی سلسله مراتب موجه است.

دین و فلسفه:

انارشیست‌ها از زمینه‌های مختلف مذهبی و فلسفی می‌آیند – از ماتریالیزم الحادی گرفته تا پُست مدرنیزم، خودپرستی، تائوئیزم، مسیحیت و هر چیزی دیگری در بین آنها. اگرچه بیشتر انارشیست ها بی دین/اگناستیک هستند، اما انارشیست های مذهبی از جمله بت پرستان، مسیحیان، مسلمانان و یهودیان وجود دارند. هر دین یا فلسفه ای تا زمانی که از چیزهایی (مانند خدا- شاه) که با اصول اولیه انارشیزم در تضاد است حمایت نکند، از نظر تیوریک با انارشیزم سازگار است.

انارشیزم در عمل:

انارشیزم فقط مجموعه ای از ایده ها نیست، بلکه چیزی است که در دنیای واقعی واقع شده است. همۀ این تجربیات مبین آنست که انارشیزم بهتر از نظام کنونی و روشی است ماندنی و مناسب برای سازماندهی جامعه. ما نمونه های برجسته آنرا در زندگی روزمره خود تجربه می کنیم، اکثر مردم با دیگران را به عنوان همسان تعامل میکنند، با دوستان یا گاهی اوقات با شرکا یا اعضای خانواده، بدون اینکه مسؤل آن باشد. البته اینکار فقط در مقیاس کوچک یا غیررسمی صورت می گیرد. به عنوان مثال، اگر گروهی از دوستان به یک سفر تفریحی می روند، ممکن است سفر خود را به طور جمعی، بدون اینکه یک نفر مسئول آن باشد، برنامه ریزی کنند و هر کدام سهمی در این سفر به عهده داشته باشد. آنها داوطلبانه همکاری می کنند، زمان را به دلخواه خود می گذرانند (به صورت گروهی یا به تنهایی). اگر مسائلی پیش بیاید در مورد آنها بحث می کنند و به راه حل می رسند. هیچ کس مجبور به همراهی با گروه نیست، اما اکثراً به دلیل تمایل باقی ماندن در گروه با آن همراه می شود. در صورت بروز اختلافات آشتی ناپذیر، اعضای مخالف گروه آزادند که گروهی متفاوت تشکیل دهند یا به عنوان یک فرد، بدون ترس از آزار و اذیت گروه را ترک کند. اشکال غیر سلسله مراتبی مشابهی از سازماندهی همیشه حتی دراقتدارگراترین جوامع اتفاق میافتد. آنها غیررسمی و در مقیاس کوچک هستند، اما هر یک نمونه ای از انارشی در عمل است. در یک جامعه انارشیستی، اشکال سازماندهی غیر سلسله مراتبی بزرگتر و در برخی موارد رسمی تر بوده اما شکل غالب سازماندهی است.

جوامع بدوی:

در طول تاریخ جوامع انارشیستی زیادی وجود داشته است. بیشتر آنها جوامع زراعتی یا شکارچی بودند. اکثریت قریب به اتفاق تاریخ بشر در انارشی بدوی گذشته است. نژاد بشر حدود بین ۵۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ سال در روی زمین زندگی کرده است (بسته به اینکه انسان را چگونه تعریف می کنید و از تخمین های چه کسانی استفاده می کنید) اما اولین دولت تا حدود ۷۰۰۰ سال پیش در بین النهرین باستان ایجاد نشده بود. پس از ایجاد دولت ها و طبقات برای مدت طولانی، آنها به بخش های خاصی از جهان محدود شدند، در حالی که مردم در بیشتر نقاط جهان همچنان در انارشی زندگی می کردند. فقط در یکی دو قرن اخیر است که دولت ها بر کل جهان حاکم شدند. اینکا عمدتاً در نتیجه فتوحات بوقوع پیوست. گرچه بیشتر جوامع بدوی به دور از کامل بودن، جهنم های هابی (دولت های طبیعی تامس هاب) نبودند که اغلب آنها را به این عنوان به تصویر می کشند (به اقتصاد عصر حجر نوشته مارشال سالینز مراجعه کنید). جوامع انارشیستی پیشامدرن شناخته شده شامل کونگ و ایگبو (قبل از امپریالیزم غربی) و تمدن دره سند است. در حالی که اکثر انارشیست ها مایل نیستند همه تکنالوجی های مدرن را از بین ببرند، این واقعیت که بسیاری از مردم برای مدت طولانی بدون سرمایه داری یا دولت زندگی کردند، نشان می دهد که می توان .جامعه را بسیار متفاوت از روش فعلی آنها اداره کرد.

انقلاب اوکراین:

در اوایل سال ۱۹۱۸، دولت جدید شوروی در روسیه با آلمان صلح کرد و اوکراین را که قبلا بخشی از امپراتوری روسیه بود، به آلمان تسلیم کرد. ساکنان اوکراین تا حد زیادی با این معاهده مخالف بودند، اما هیچ صلاحی در مورد نداشتند، بنابراین شورشی را علیه حکومت آلمان به راه انداختند. انارشیست هاُ از جمله نستور ماخنو انارکو کمونیست و انقلابی برجسته به زودی این شورش به یک انقلاب انارشیستی تبدیل کردند. انقلاب عمدتاً در مناطق روستایی (جایی که اکثر جمعیت در آن زندگی می کردند) مستقر بود، اگرچه در اوج خود به شهرها نیر گسترش یافت. دهقانان زمین ها را تصرف کردند و شورا های روستایی تشکیل دادند. کارگران کارخانه ها را تصرف کردند و مجامع محل کار تشکیل دادند. شورشیان شبه نظامیان دیموکراتیک غیرمتمرکز را سازماندهی کردند و جنگ چریکی را علیه سپاهیان دولتی کثیری که به اوکراین حمله کردند، به راه انداختند. آنها با موفقیت آلمان ها، اتریشی ها، ملی گرایان اوکراینی و دو سپاه ضد انقلاب به رهبری ژنرال دنیکین و سپس ژنرال ورانگل را شکست دادند. در سال ۱۹۲۱، دولت شوروی، پس از پیروزی در جنگ داخلی بر ضد ضدانقلابیون، به اوکراین حمله کرد، در این حمله از منابع بسیار برتر خود برای سرکوب انقلاب استفاده کرد، دولت را بازسازی کرد و حکومت وحشت را به اجرا گذاشت.

استان خودمختار شینمین:

در اواخر دهه ۱۹۲۰، انارشیست ها انقلابی را در ایالت شینمین منچوریا، در نزدیکی کوریا (که در آن زمان مستعمرجاپان بود) سازمان دادند. دهقانان دولت را درهم شکستند، فدریشن های مجامع روستایی را سازماندهی کردند و ابزار تولید را سلب مالکیت کردند. جنبش نه تنها با حملات دولت محلی ونیروی نظامی جاپان، بلکه از سوی یک جنبش چریکی مارکسیست مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی، که هم با جاپان و هم با انارشیست ها می جنگید، مواجه شد. مارکسیست ها در نهایت تعدادی از سازمان دهندگان برجسته انارشیست را ترور کردند. در اوایل دهه ۱۹۳۰، امپراتوری جاپان تصمیم گرفت تا یک تهاجم فیصله کن به منچوری را آغاز کند. انارشیست ها در نهایت متوجه شدند که از آنها سبقت گرفته شده و به مخفی کاری رفتند و به انقلاب پایان دادند.

انقلاب اسپانیه:

در ۱۹ جنوری ۱۹۳۶، ژنرال فرانسیسکو فرانکو، به قصد استقرار یک دیکتاتوری فاشیستی کودتا ای را علیه جمهوری اسپانیه براه انداخت. در پاسخ به آن سی ان تی (اتحادیه انارکو سندیکالیست) و یو جی تی (اتحادیه ای وابسته به حزب سوسیالیست اسپانیه) اعتصاب عمومی را اعلام کرد. جمهوری ازباز کردن گدام های اسلحه برای کارگران خودداری کرد، بنابراین انارشیست ها به فرقه های عسکری نفوذ کردند، اسلحه را بین مردم توزیع کردند و کودتای فاشیستی را در دو سوم اسپانیه شکست دادند. پس از کودتا، انقلاب اجتماعی ای اسپانیه ضد فاشیستی را فرا گرفت. دولت فلج شده بود. سپاه در شورش بود و پولیس در طول جنگ منحل شد. کارگران و دهقانان به تصرف زمین و کارخانه ها، تشکیل گروه های جمعی و اداره اقتصاد بر اساس خود مدیریتی اقدام کردند. هر حزب سیاسی، سازمان انارشیست، و اتحادیه کارگری در طرف ضد فاشیست، شبه نظامیان دیموکراتیک را برای مبارزه با فاشیست ها تشکیل دادند. پس از سه سال جنگ داخلی، فاشیست ها پیروز شدند. پیروزی فاشیسم نه تنها مرهون تسلیحات و کمک های برتر آنها از آلمان نازی و ایتالیای فاشیست بود، بلکه به دلیل اشتباهات استراتژیک سی ان تی .و خیانت های «متحدان» مارکسیست (استالینست ها) و جمهوری خواهان در مبارزه با فاشیزم بود.

ادامه دارد

May be an image of one or more people and people standing

احمد آریا

بیان دیدگاه