جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

طنینِ تارهای ترنمِ آزادی!

کارِ من و تو نیست تمکین به قاتلانِ حاکم

من و تو که هرگز میوۀ باغِ مردم را ندزدیده‌ایم

من و تو که هرگز درفش بیدادگران را نیفراشته‌ایم.

زلفانت را مبند!

بگذار این موج‌های سرکش همزبان با نسیمِ کوهستان‌ها طنینِ تارهای ترنمِ آزادی باشند

و خواب‌های دیرینۀ روسپیانِ محجوب را بیاشوبند.

چه سنگین است بارِ ثروتِ آلودۀ مردابیانِ غرقِ رویا های دورِ بهشتی!

من و تو مرغابیانِ سبکبالیم که معنای نزدیکِ آسمان و زلالینه‌های زمین را می‌دانیم،

تمکین به قاتلان کارِ من و تو نیست.

دستبندهای دستانِ من و تو هرگز حلقه‌های غلامی نبوده‌اند،

چه باشکوه اند این نمادهای ایستادن در برابرِ استبداد!

من و تو، حتا در فصل‌های ارزانیِ مرگ هم

نفرین فرستاده‌ایم به سالارانِ مسلسل‌سازِ آن‌سوی همۀ جنگ‌ها.

آه! درین تموزِ ترسناک و جانگدازِ هول و اضطراب

هستند هرزه‌گانی که ترانۀ خوشبختی سرداده‌اند و آرامشِ گورستان‌ها را می‌ستایند. 

من و تو با چراغ‌های کوچکِ پشتِ دیوار، پنجره‌های شب را بسته‌ایم

و آواهای آشنا و سردرگُمِ فرمانروایانِ فریبِ سیه‌روزان به گوش‌های‌مان نمی‌رسند.

با همه اندوهی که چهار سوی خانه و کشتزاران کاشته‌اند،

نامه‌های من و تو پشتِ قراولان را به لرزه درآورده‌اند.

نامه‌هایی که وحی نیستند، دانه‌های روشنایی اند

در تیره‌خاکِ زخم‌خورده و خونین، 

 می‌رو‌یند، باور داریم که می‌رویند.

من و تو همسفرِ پرنده‌گان مجازی نیستیم،

پرنده‌گانی که هیچگاه پرواز را نیازموده‌اند،

می‌توانند فقط حسرتِ مؤمنانِ سهل‌انگار و ساده‌پسند را برانگیزند.

من و تو همسفرِ پرنده‌گان مجازی نیستیم

دردهای ما هرگز مجازی نبوده‌اند. 

آه! درین تموزِ ترسناک و جانگدازِ هول و اضطراب

هستند هرزه‌گانی که ترانۀ خوشبختی سرداده‌اند و آرامشِ گورستان‌ها را می‌ستایند.

 تمکین به قاتلان کار من و تو نیست،

 من و تو، حتا در فصل‌های ارزانیِ مرگ هم

نفرین فرستاده‌ایم به سالارانِ مسلسل‌سازِ آن‌سوی همۀ جنگ‌ها.

عزیزالله ایم

بیان دیدگاه

یک وبسایت یا وبلاگ در WordPress.com بسازید