جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

» حسرت آزادى «


» حسرت آزادى «
اگر ماندم که بینم من !
بهار سبز میهن را
عروجش را،
گلستان ِ وجودش را
اگر این دشت گلگون شد،
ز گلبن های سرخ و زرد، و آنهم یک بنفشینش
سپید و سبز میخواهم که بویش یاسمین باشد
صدای شوق و مستی ها، فزایش را طنین باشد
اگر ماندم که بینم من
طلوع عشق شادی را
که می رُخشد، ز هر رخسار این مردم
دگر پایان فصل اشک ها و شیون و مرگ
بجای خون و درد و آتش و دود
فروغ آفتاب صبح نو را
زپشت قلعه های سرد و سرکش
به روی سبزه های نو بهاری رخش بینم
اگر ماندم چو بینم من
که امید دل من، اینجا روا گردد؟
ببينم تا بدست
طفلم معصومی
کتاب صنف اول را
بجایی توبره، از فضله هاى پشت دیوار ها …
نداى فتح و استخلاص
ندايى نصرت زن را ،
بيرونش زان درِ زندان و سلاسل
که بر هر فرسخی از اين ديارش را ‌طنين افگند.
ز زندان تعصب، هر چه باشد
سخت دلگیرم
منم مجنون آزادی.»
منم !! مفتون آزادى»
عبدل آريا

بیان دیدگاه