در ماه جون ۲۰۱۶ مقاله ای در سایت «خبرگزاری شرق میانه» توسط جیم دبلیو دین، مدیر امور سربازان بازنشسته و نویسنده برنامه های تلویزیونی و رادیویی در ایالات متحده امریکا و گوردان دف، یک سرباز معلول باز نشسته از جمع تفنگداران دریایی در جنگهای ویتنام و در حاضر دیپلومات امریکایی به نشر رسید.
طوری که پیداست، زمان نشر این مقاله مصادف است با جنگهای به اصطلاح ضد تروریزم ابر قدرت ها در افغانستان. اما آنچه این مقاله روی آن تمرکز می کند، شرح دقیقی از بخشی از اهداف عمده امپریالیست ها از ادامه جنگ طولانی شان در افغانستان است، جنگی که پس از بیست سال به عزل یک دسته از مزدوران از قدرت و سپردن قدرت به دسته دیگر مزدوران انجامید. هدفی که غارت منابع معدنی آن کشور جنگ زده مطمح آن بود. منابعی که حرص تصاحب شان از مدت ها قبل ذهن جهانخوران را به خود مشغول داشته بود.
در این شکی نیست که افغانستان دارای منابع غنی فلز، نقره، طلا، مس، کوبالت، یورانیوم، لیتیوم، نفت، گاز، زمرد، یاقوت، لاجورد و سایر مواد معدنی گرانبها و کمیاب است. در این جمع یورانیوم به دلیل تهیه سوخت هسته یی و تولید برق در نیروگاه های هسته یی، از مواد معدنی نهایت ارزشمند و بسیار مهم بشمار میرود. همچنین این ماده اصلی ای است که سایر عناصر ترانس یورانیوم مصنوعی از آن ساخته می شود. اما استفاده اصلی از این عنصر گرانبها که امریکایی ها به دنبال آن هستند نیاز نیروی نظامی آن کشور برای تامین انرژی زیردریایی های هسته ای و در سلاح های هسته یی آن کشور است.
بررسی ها و مطالعاتی که امریکایی ها در مورد معادن افغانستان به ویژه در مورد یورانیوم هلمند انجام دادند، اطلاعات کافی از کیفیت، نوعیت وارزش معادن این کشور در اختیار شان گذاشت.
از این جا بهانه مبارزه با تروریسم، و نصب یک رژیم حلقه به گوش در افغانستان میتوانست زمینه خوبی برای یغماگری های بی حساب امریکا و انگلیس بشمار رود. هلمند از آغاز حضور نیروهای خارجی در افغانستان و پس از سقوط طالبان صحنه جنگ و درگیری بوده است و غارت منابع معدنی توسط امریکایی ها از سالها به خصوص در جنوب ولایت هلمند ادامه داشت.
از قول نویسندگان مذکور، «تریاک و استخراج یورانیوم و دیگر سنگ های قیمتی، دوبعدی است که هلمند را برای خارجیها [مهم] میسازد… قدرت های خارجی به ویژه امریکا و انگلیس از ابتدا و با توجه به مطالعات گستردهای که انجام داده بودند، هیرمند را یکی از پایگاههای مهم خود میدانستند».
در دسترس بودن منابع یورانیوم در خانشین هلمند؛ مجهزترین پایگاه های نظامی امریکا را در آن ولایت به بسوی خود کشانیده بود. روزانه تعداد زیادی طیارات باربری غول پیکر امریکایی و برتانوی از آنجا برخاسته و فرود می آمدند و یورانیوم افغانستان را به خارج می بردند.
این نویسندگان اضافه می کنند: « ادامه جنگ در هلمند و حضور شورشیان طالبان در بخشهای عمده این ولایت، با یورانیوم و تریاک همراه است…(یعنی) ادامه جنگ در این ولایت (هلمند) می تواند برنامه ریزی شده باشد… از سوی دیگر نیروهای خارجی آزادانه درولایت فعالیت می کنند و از ادامه جنگ به خوبی بهره می برند».
از جانب دیگر،کشت، برداشت و فروش مواد مخدر به رشد بیشتر جنگ علیه ترور کمک می کرد، چیزی که غارتگران معادن مایل بودند حداکثر استفاده را از آن ببرند.
این جا است که پس از ۲۰ سال حضور نظامی و سیاسی امریکا و متحدان او در افغانستان تحت عنوان مبارزه با تروریزم کشور را به یکی از مستعمرات امریکا و ناتو مبدل کرد، این روند هنوزهم ادامه دارد و مرگ، فقر، وابستگی، اختناق، وحشت، معامله گری، تاراج و غارت از فراورده های آن است.

صفدر «سفاح»
