بر اساس شواهد قاچاق هروئین افغانستان و پاکستان به غرب قبل از سال ۱۹۷۹ جریان داشت، اما مقدار آن در مقایسه با رونقی که زرع و قاچاق آن در جریان سال های بعدی پیدا کرد، ناچیز بود، بویژه بعد از سال ۱۹۸۱ هنگامی که لاری های نیروی نظامی پاکستان بعد از تخلیه محموله های تسلیحاتی سی آی ای (سیا) از بندر کراچی به مناطق سرحدی افغانستان هیروئین بار شده را دوباره تحت حفاظت نیروهای نظامی پاکستان به سوب بندر کراچی می بردند. البته این تغییردرچگونگی ارسال هیروئین به غرب در سال ۱۹۸۱ زمانی رخ داد که ویلیام کیسی رئیس وقت سازمان سیا، شاهزاده ترکی بن فیصل از شبکه استخبارات عربستان سعودی و آی اس آی پاکستان برای ایجاد گروهی متشکل از مسلمانان جهادی به عنوان افغان های عرب با یکدیگر شروع به همکاری کردند و در نتیجه آن بیش از ۱۰۰۰۰۰ جهادی بین سال های ۱۹۸۶ و ۱۹۹۲ در اردوگاه های تحت نظارت سی آی ای و ام آی ۶انگلیس در پاکستان آموزش دیدند. در این مدت در حالی که رهبران این گروه ها توسط سازمان سیا در ایالت ویرجینای ایالات متحده امریکا آموزش نظامی میدیدند، اس ای اس (نیروهای خاص انگلیسی) در ساختن بمب ها و سایر مصنوعات سیاه جنگی (ازجمله بمب های انتحاری) به سپاهیان آینده القاعده و طالبان آموزش میدادند.
در اواخر دهه ۱۹۷۰، پاکستان با مشکل قابل توجهی از سوء مصرف هروئین مواجه نبود. هنگامی که تحولات سیاسی منطقه در سال ۱۹۷۹ مانع از ارسال تریاک افغانی و پاکستانی به سمت غرب به ایران شد، قاچاقچیان در سرحدات شمال غربی پاکستان مهارت های تصفیه هروئین را برای کاهش ذخایر تریاک افزایش دادند. دلالان هروئین بدون ترس از دستگیری، شروع به صدور محصولات خود به اروپا و امریکا کردند و به سرعت بیش از ۵۰ فیصد بازارها را تسخیر کردند. قاچاقچیان هروئین را به شهرها و دهات خود پاکستان فرستادند. عده معتادان به ۵۰۰۰ در سال ۱۹۸۰ افزایش یافت و این رقم به ۷۰۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۳ رسید، و سپس، به گفته هیئت نظارت بر مواد مخدر پاکستان، «به طور کامل از کنترول خارج شد» و در کمتر از سه سال تعداد معتادان آن کشور به بیش از۱.۳ میلیون نفر رسید. مرگ دیکتاتور پاکستانی ضیا الحق در یک سانحه هوایی که منجر به احیای حکومت غیرنظامی در آنکشور شد، نقش واقعی او را در به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر روشن ساخت. تحقیقات ماه سپتمبر وزارت خارجه امریکا در مورد چگونگی توطئه سؤ قصد به جان ضیاالحق نشان داد که برخلاف تصور قبلی، رژیم ضیا به جای مبارزه با مواد مخدر، در حقیقت از فروشندگان اصلی هروئین کشورمحافظت میکرد.
عقب نشینی شوروی در فبروری ۱۹۸۹ از افغانستان ولنگیدن سی آی ای در تهیه منابع و هزینه معمول به جنگسالاران، کشمکش هایی را در میان آنها روی تصاحب اراضی اصلی تریاک افغانستان، به ویژه در وادی هلمند بوجود آورد. بنابر این قوماندان ملا نسیم آخوندزاده، که در طول سالیان جنگ زمین های حاصلخیز هلمند را که زمانی به عنوان«تگری» نان افغانستان معروف بود در کنترول خود داشت، مقرر کرد که نصف مزارع دهقانان باید تریاک کاشته شود. ملا نسیم شخص نهایت ظالم و از دشمنان سرسخت گلبدین حکمتیار(مالک کارخانه های تصفیه تریاک و تولید هیروئین در ماورای سرحد)، سهمیه تریاک را برای هر صاحب زمین تعین کرد. او با کشتن یا تضعیف کسانی که از دستورات او سرپیچی می کردند، کنترل خود را بر مردمان منطقه حفظ می کرد. او که در میان مردم لقب «سلطان هروئین» را کسب نموده بود بیشتر ۲۵۰ تن تریاک کشت شده در ولایت هلمند را درتحت کنترول خود داشت. کسانی که در آنزمان از هلمند دیدن کرده بودند، با لحنی حیرت انگیز از زیبایی اراضی خشخاش آن ولایت داستان ها داشتند.
در اواسط دهه ۱۹۹۰، گروه دیگری از مجاهدین با همان شمایلی چون دیگرانی، اما اینبار اغلب متشکل پشتون های غرب افغانستان تحت عنوان طالبان بوجود آمدند. البته چگونگی ایجاد این گروه توسط بینظیر بوتو صدراعظم وقت پاکستان داستان دیگری است که از این مطلب فراتر میرود. طالبان با سازمان استخبارات پاکستان، آی اس آی که اغلب از آن به عنوان «سایه دولت پاکستان» یاد میشود روابط تنگاتنگ داشتند. در سال ۱۹۹۵آی اس آی پاکستان در جنگ داخلی افغانستان فعالانه به طالبان کمک میکرد. در این زمان روابط پاکستان وعربستان سعودی به دلیل وجود طالبان در افغانستان و گروه متشکل از عرب های تحت فرمان بن لادن، بیش از پیش نزدیکتر شده بود. بنابراین آی اس آی برای تامین بودجه طالبان به استخبارات سعودی چشم دوخته بود. البته سی آی ای نیز در قدرت رسیدن طالبان در افغانستان با آی اس آی همکاری نزدیک داشت.
شراکت انگلیس و امریکا در تجارت تریاک افغانستان
پس از تجارت نفت و اسلحه، قاچاق مواد مخدر بزرگترین کالای سود آور جهانی است. بنابراین بلافاصله پس از تهاجم نظامی امریکا به افغانستان بازارهای جهانی تریاک احیا شدند. قیمت تریاک افزایش یافت و تا اوایل سال ۲۰۰۲، قیمت داخلی تریاک در افغانستان تقریباً ۱۰ برابر بیشتر از سال ۲۰۰۰ بود. بنابر گزارش روزنامه گاردین «در سال ۲۰۰۷ افغانستان مواد مخدر بیشتری نسبت به کلمبیا، بولیویا و پرو داشته است.»
«اندیپندنت» در سال ۲۰۰۵ گزارش داد که وزیر داخله افغانستان به دلیل دست داشتن مقامات ارشد دولتی در تجارت غیرقانونی مواد مخدر استعفا داد. بنابر این گزارش او «صریحاْ در مورد دخالت مقامات در تجارت مواد مخدرسخن گفته و گمان میرود که بر سر انتصاب مقامات ولایتی با رئیس جمهور کرزی اختلافاتی داشته باشد». به همین گونه این ارگان در سال ۲۰۰۶ گزارش داد که «افسران استحباراتی بریتانیه و قوماندانان نظامی آن پس از برکناری یکی از متحدان کلیدی شان در ولایت هلمند، امریکا را به تضعیف سیاست های برتانیه در عراق و افغانستان متهم کردند.» انگلیس ها «فشار های سی آی ای را عامل تصمیم رئیس جمهور حامد کرزی برای برکناری محمد داود از سمت والی هلمند می دانند.» داوود تا آنزمان «از چندین سوء قصد از سوی طالبان جان سالم به در برده بود، به عنوان یک بازیگر کلیدی در کمپین مبارزه با مواد مخدر بریتانیه در هلمند شناخته میشد» و «پس از اینکه حامد کرزی به توصیه های سایر بازیگران قدرتمند غربی گوش داد» موصوف از کار برکنار شد.
کریگ موری، سفیر سابق بریتانه در ازبکستان، در سال ۲۰۰۷ مقاله ای در روزنامه انگلیسی دیلی میل نوشت که آنچه تا کنون از افغانستان به دست آمده است، «بالاترین محصول تریاکی است که جهان تا بحال به خود دیده است.» دستاوردهای اقتصادی در افغانستان فراتر از تولید ساده تریاک خام است. در واقع افغانستان دیگر اصلاً مقادیر زیاد تریاک خام صادرنمی کند، بلکه اکنون وارد عملیات تولیدی جدیدی شده است، به این معنی که افغانستان «اکنون نه تریاک، بلکه هروئین صادرمی کند. اکنون تریاک نه در آشپزخانه ها بلکه به مقیاس تولید صنعتی در کارخانه ها به هروئین تبدیل می شود. میلیون ها گیلن مواد کمیاوی مورد نیاز این تولید توسط تانکر ها به افغانستان ارسال می شود. تانکرها و لاری های حامل تریاک کارخانهها، در مسیر جادههایی که با کمک امریکایی ترمیم و مهیا شده اند روان هستند. بنابر توضیحات موری در آن سال «چهار بازیکن بزرگ در تجارت هروئین، همگی از اعضای ارشد دولت افغانستان هستند». او اضافه نموده و گفته بود «تنها دستاورد واقعی ما تا به امروز، کاهش قیمت هروئین در جاده های لندن است».
چند سال پس از به قدرت رسیدن، برای از بین بردن محصولات تریاک در افغانستان طالبان کارزاری را آغاز کردند، و«موفقیت برنامه ریشه کنی مواد مخدر افغانستان در سال ۲۰۰۰ تحت حکومت طالبان توسط سازمان ملل متحد به عنوان یک شاهکار تاریخی به رسمیت شناخته شد، زیرا «هیچ کشور دیگری نمیتوانست برنامه مشابهی را اجرا کند.» در اکتوبر ۲۰۰۱، سازمان ملل متحد اذعان کرد که طالبان تولید تریاک در افغانستان را از ۳۳۰۰ تن در سال ۲۰۰۰ به ۱۸۵ تن در سال ۲۰۰۱ کاهش داده اند.
در جون ۲۰۰۱، چند ماه قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده، علاوه بر سایر کمک ها، کولین پاول وزیر خارجه امریکا «هدیه آخر ۴۳میلیون دلاری به حاکمان طالبان افغانستان» و به این ترتیب ایالات متحده به حامی اصلی طالبان در افغانستان مبدل شد.
در سال ۲۰۰۲، منشی احتیاطی کابینه سابقه دولت هند نوشت که در رابطه به عدم موفقیت در مبارزه با افزایش تولید تریاک، «این عدم موفقیت چشمگیر در جبهه هروئین به دلیل آنست که سازمان استحباراتی ایالات متحده امریکا (سیا) که این بارون های هروئین (مقصود مجاهدین رانولد ریگن) را در طول جنگ افغانستان در دهه ۱۹۸۰ به منظور گسترش اعتیاد به هروئین در میان نیروهای شوروی تشویق کرد، اکنون از آنها برای جستجوی بن لادن و سایر رهبران باقیمانده القاعده استفاده می کند».
هندو در سال ۲۰۰۸ گزارش داد که «۹۰ فیصد هروئین فروخته شده در روسیه از افغانستان می آید» به رویت این مقاله «بر اساس گزارشهای تأیید نشده، از طیارات حمل ونقل نظامی ایالات متحده برای تحویل مواد مخدر از افغانستان به پایگاه های هوایی امریکا در گانچی در قرقیزستان و اینسرلیک در ترکیه استفاده میشود» و در ادامه نوشته بود: «پیش از این گزارش شده است که سی آی ای در تولید تریاک افغانستان دست دارد یا حداقل از آن محافظت میکند.» یک روزنامه نگار روسی به نقل از مقامات ناشناس افغان گفت: «۸۵ فیصد مواد مخدر تولید شده در ولایات جنوبی و جنوب شرقی توسط هوانوردی ایالات متحده به خارج از کشور ارسال می شود».
انگلیس و طالبان
در سال ۲۰۰۸ایندیپندنت گزارش داد که «بریتانیه قصد داشت یک کمپ آموزشی برای ۲۰۰۰ جنگجوی طالبان در جنوب افغانستان بسازد، به عنوان بخشی از یک معامله کاملا محرمانه برای مبادله طرفین آنها. این نقشه که بر روی یک «مموری استیک» ضبط شده بود در ماه دسمبر توسط پولیس مخفی افغانستان، کشف شد.» علاوه بر این،«این اردوگاه برای ۱۸۰۰جنگجوی عادی طالبان و ۲۰۰قوماندان سطح پایینی آموزش نظامی» ارائه میداد.
در این مقاله توضیح داده شده بود که «مموری استیک نشان میدهد که ۱۲۵۰۰۰ دالر (۶۴۰۰۰ پوند) برای آماده سازی اردوگاه هزینه شده بود و ۲۰۰۰۰۰ دالر دیگر برای اجرای آن در سال ۲۰۰۸ در نظر گرفته شده است.: بر علاوه این، «مموری استیک برنامههایی را برای آموزش استفاده از تلفنهای ماهواره یی امن به طالبان نشان داد تا بتوانند (بوسیله آنها) مستقیماً با مقامات بریتانیه ارتباط برقرار کنند». «سکوت رسمی سفارت بریتانیه این گمانه زنی را تقویت میکند که این طرح ممکن است بخشی از یک عملیات مخفی گسترده تر بوده باشد».
«افغانستان، مکسیکوی جدید؟ ترور ها تجارت مواد مخدر»
متن بالایی عنوان مقاله ایست که توسط توسط ژورنالیست افغان، فریبا نوا و متیو دوپی مشترکا نوشته شده و در ۲ آگست ۲۰۱۱ در «نیو امریکن میدیا» به نشر رسید:
«در چند ماه گذشته، تجارت مواد مخدر افغانستان وارد مرحلۀ جدیدی از جنگ قدرت شده است که می تواند منجر به همان نوع خشونتی شود که هر روز مکزیکی ها در گیر آن هستند.
محرک (این جنگ) چهار ترور مقامات کلیدی دولتی بوده که ادعا می شود بارون های مواد مخدر بودند. مرگ آنها در را به روی عواقب درخورتوجهی برای اقتصاد مواد مخدر افغانستان باز کرده است.»
«چهار مردی که کشته شدند، جان محمد خان والی سابق ولایت ارزگان (و دوست نزدیک رئیس جمهور افغانستان حامد کرزی) است که در ۱۸ جولای در کابل کشته شد. برادر اندر رئیس جمهور، احمد ولی کرزی، که در ۱۲ جولای به دست یکی از متحدان نزدیکش در قندهار کشته شد. جنرال محمد داوود داوود رئیس پولیس منطقه شمال که در ۲۸ می در تخار کشته شد. و رئیس پولیس ولایت قندهار، خان محمد مجاهد، که در یک بمب گذاری انتحاری در ۱۵ اپریل توسط طالبان کشته شد».
«برادر کرزی قدرتمندترین این چهار مرد بود. اتهام او به قاچاق همزمان است با وقتی که او هنوز در لست معاشات سی آی ای بود. این اتهامات شامل محافظت از کاروان های مواد مخدر یکه از قندهار عبور می کردند. کشتن افرادی که مانع او میشدند و قاچاق تریاک وهروئین به طور مستقیم.
«جان محمد خان، یکی از قدرتمندترین رهبران قبایل مرکزی افغانستان نیز به ارتباط با تجارت مواد مخدر متهم شد». رسوایی این شخص تا آن سرحد بالا گرفت که کرزی ناگزیر در ۲۰۰۶ وی را از سمت ولایت برکنار کرد.
و سپس داوود، دلال مواد مخدر که از سال ۲۰۰۴ تا زمانی که رئیس جمهور کرزی او را از سمت خود در سال ۲۰۱۰ به کار دیگری گماشت، به عنوان تزار مبارزه با مواد مخدر افغانستان رسمیت داشت. داوود که زمانی بادیگارد احمدشاه مسعود (شورای نظاری) و یکی از بازیگران کلیدی در حمایت از قاچاق مواد مخدر و دریافت کنند هزاران دلار در ازای حمایت از سایر قاچاقچیان مواد مخدر بود.»
این مردان ارتباط قوی ای در میان خود و مشتریان بین المللی شان داشتند، که البته مرگ آنها تا یکزمان
باعث ایجاد یک خلا قدرت در سلسله مراتب تجارت مواد مخدره در افغانستان شده بود.
بنابه گزارش «واندا فلبات براون» معاون مدیر مرکز امنیت افریقا، از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷، اراضی تحت کشت خشخاش در افغانستان 63 فیصد افزایش یاف و به ۳۲۸۰۰۰ هکتار رسید. مجموع تولید تخمینی تریاک با یک افزایش ۸۷ فیصدی به ۹۰۰۰ تن متریک (میلیون تن) رسید. این بیشترین رقم تولید تریاک در تاریخ افغانستان است. بیشترین این تزئید در ولایت هلمند، که مدتها مرکز تولید تریاک افغانستان و همچنین مرکز شورش طالبان بود، صورت گرفت. با ۱۴۴۰۰۰ هکتار زمین برای کشت خشخاش، این ولایت به تنهایی از سطح مجموع تولید خشخاش میانمار یا دومین تولید کننده بزرگ مواد افیونی در جهان، پیشی گرفته است. با این حال کشت خشخاش در سراسر کشور، از جمله در شمال، مانند بلخ و جوزجان نیز گسترش یافته است.
فروش تریاک و هروئین فقط به بازار های بین المللی منحصر نبوده، اعتیاد به تریاک و هروئین در داخل خود افغانستان نیز یک معضله بزرگ ملی است و روزتا روز در حال گسترش است. امروزه هزاران مرد و زن در اقصی نقاط افغانستان جمعیت معتادان را تشکیل میدهند.
درون بحران اعتیاد افغانستان (۲۱ اکتوبر ۲۰۲۱)
کاترین گیپسون، خبرنگار صدای امریکا:
در همین جاست که زندگی یک معتاد پایان می پذیرد!
امروز باز کارکنان صحی برای جمع آوری معتادان و انتقال آنها به مراکز ترک اعتیاد آمدند، اما با جسد بی جان سه معتاد مواجه شدند.
در اینجا، در«پل سوخته» کابل، کارکنان صحی با واقعیت هولناک و طاقت فرسای کشاندن اجساد دور کردن بردن آنها بروی سرک برای دفن مواجه می شوند. اگر هیچ عضوی از خانواده آنها پیدا نشود، او در قبری بی نشانی دفن خواهند شد و کس برای از دست دادن آنها سوگواری نخواهد کرد. در افغانستان بدون کس و کوی دفن شدن مایه شرمساری است.
دوکتورعارف که کار او با معتادان است، گفت:
به خصوص وقتی در زمستان به اینجا می آییم، هدف ما حفظ جان آنهاست. ممکن است آنها «دوز» را به دلیل سرما یا لرزه افزایش دهند، و وقتی بیش از حد مصرف می کنند، از آن پس دیگر چیزی را احساس نمی کنند و اینکار باعث مرگ آنها می شود.
دوکتوران می گویند، این معتادان هروئین، مورفین، تریاک و به طور فزاینده ای کریستال مت مصرف می کنند. علت مرگ معمولا مصرف بیش از حد این دوا است. آنها را برای دفن به قبرستان کابل می برند.اینکه چند جسد در آنجا دفن شده است؟ هیچ کس نمی داند. مقامات تعداد مرده ها را نمی نویسند.
سخنگو:
برادر غلام یحیی بر اثر اعتیاد در زیر پل جان خود را از دست داد. یحیی که خود مانند برادرش معتاد است. او در باره شرمندگی، غمها و نحوه برخورد پیشوایان مذهبی با مرگ معتادان چنین گفت:
می گویند کسانی که مواد مصرف می کنند، خودکشی می کنند. چون خودکشی می کنند، نماز جنازه شان حرام است. آنها را نمی توان شستشو داد. مادرم برای این او را دنیا نیاورد تا زیر پل پل سوخته بماند. او خودش نیز این آرزو را نداشت، اما من نتوانستم او را در هیچ قبرستانی دفن کنم.
سخنگو:
این فقط داستان زندگی غلام یحیی در منطقه «پل سوخته» نیست.
در سراسر افغانستان، اینجا به عنوان مرکز اعتیاد شناخته می شود. در دو دهه گذشته این پل در غرب کابل به مرکز اصلی مصرف کنندگان مواد مخدر تبدیل شده است. مظهری از سوء مصرف مواد مخدر در کشوری مملو از معتادان.
معتادان پل سوخته فقط کابلی ها نیستند، بلکه شامل بسیاری از مردمان سایر ولایات نیز میباشد. صدها نفر از آنها در این فضای کثیف دور هم جمع هستند و روزها و شبهای خود را در میان زبالهها می گذرانند. اکثر آنها از خانواده هایشان رانده شده اند و از خود سرپناهی ندارند.
آنها در دنیا ای از فلاکت زندگی می کنند و اطراف آنها را کثافات و دیوارهای سیاه و آب کثیف احاطه کرده است.
نازو یکی از آن افرادی است که به دنبال عزیزانش می گردد. شوهر و برادرش، هرود معتاد به مواد مخدر هستند. شوهر نازو تریاک مصرف می کند و دوباره ازدواج کرده است. او مسئولیت مراقبت از شش پسرشان را به عهده نازو گذاشت و رفت. در افغانستان، مادران مجردی که هیچ مردی در خانه ندارند، با زندگی سختی روبرو هستند، به ویژه وقتی که مادر یگانه نان آور خانه است. به همین دلیل است که نازو امیدوار است برادرش را که یک معتاد به هروئین است، پیدا کند.
این فقط نمونه هایی است از یک تصویر بزرگ و تمام نما که یک مشت آدمکش و راهزن، یک مشت قاچاقچی بی آزرم و طماع تحت عنوان مجاهدین بر یک ملت بینوا تحمیل کرده است.
