یاد و خاطرات نویسنده و شاعر انقلابی «کبیر توخی » و رفیق متبحر و نستوه (فاروق غرزی) گرامی و جاویدان باد .
رفیق توخی متن ذیل را که حاوی شمه ای از جریان اعتصاب زندانیان در زندان پلچرخی ( در سال 1361 ) و نقش چپ در آن اعتصاب را مختصراً به تصویر کشیده وآن را برایم فرستاده است .
اینک متن ارسالی را در ذیل در معرض دید خوانندگان گرامی قرار می دهم – دلسوز دسمبر 2016
—————————–
« در جلد اول « خاطرات زندان » ازاین قلم ( کبیر توخی ) صفحات 182 الی 184 آن تحت عنوان
« 10- درنگی گذرا براعتصاب جـــوزای سال ٦١ و » اتاق مائویست ها » نوشته ام :
١٠- درنگی گذرا براعتصاب جوزای سال ٦١ و « اتاق مائویست ها » :
اعتصابی که در زندان پلچرخی (ماه جوزای ١٣٦١) به شورش خونین علیه اشغال کشور توسط شوروی مبدل گردید . خبر آن توسط رسانه های گروهی در پیشاپیش آن BBC به اطلاع جهانیان رسانیده شد . این اعتصاب نیز ؛ چون اعتصاب اول توسط شعله ای ها سازماندهی گردید . اعتصاب توسط عساکر روسی ملبس به لباس افغانی و چاکران شرف باخته خادی شان ، به شکل نهایت وحشیانه ای سرکوب گردید . صـد ها تن زندانی در زیر ضربات قنداق تفنگ و ماشیندار[مسلسل] ، میله های آهنی و چوبهای هاکی و رابر وسیم های ضخیم کیبل و موزه های نوک فلزی عساکر روسی و خادی ها ؛ به خاک و خون غلتیدند . شماری نامعلومی دراین یورش وحشیان خادی و روسی جان باختند .
بعد از سرکوب خونین دومین اعتصاب ، در واقع شورش خونین و موفقیت آمیز – که در شکل خاص اش ، در زندانهای جهان به وقوع نه پیوسته بود – تعدادی زیادی اعتصاب کنندگان که شماری شعله ای دلیر و مبارز در پیشاپیش آنان قرار داشتند ؛ به زیر تحقیق و شکنجۀ مستنطقین شرف باخته خاد کشیده شدند . تحقیقات و شکنجۀ وحشیانه مزدوران مدتها ادامه داشت . در» کوته قلفی» های منزل اول «بلاک١» سمت غربی که هر سلول اش گنجایش بیش از هشت توشک را نداشت ، حد اقل 120 زندانی نیمه جان و بی هوش را که از شدت ضرب و شتم بروی پاهایشان ایستاده شده نمی توانستند ، جای داده بودند . درمیان شکنجه شدگان بیشترین ضربات به گفتۀ خادی ها بر «محرکین اصلی اعتصاب» ( شعله ای ها ) وارد می شد .
رفیق فاروق غرزی یکی از کادر های برجستۀ «ساوو» زیر نام محرک اصلی اعتصاب شدید ترین شکنجه را در همین سلولها متحمل گردید . این رفیق مبارز قسمی که قبلاً هم در باره اش تذکر داده شد ، به ده سال حبس محکوم شده بود ، بعد از رهائی از زندان – به اساس یک دسیسه ای – توسط دشمنان سوگند خورده مردم به قتل رسید . یاد این رفیق مبارز و پر شورگرامی باد ! همچنان یک تن از اعضای » ساوو » ( داکتر … که نمی خواهد در رابطه با زندان اسم وی نوشته شود ) ، به عنوان محرک درجه یک در اعتصاب ، هفته ها و ماهها در خاد صدرات مورد شکنجه های وحشیانه قرار گرفت . تعدادی از زندانیان برای تحقیق وشکنجه سیستماتیک از زندان پلچرخی به خاد انتقال داده شدند ، تا آنکه «محکمه» دولت دست نشانده » پارچه ابلاغ » دومی حبس (مزید بر مدت حبس قبلی) را به آنان سپرد . که این دو تن مبارز و شماری از رفقای چپ انقلابی پارچه ابلاغ حبس دومی را نیز گرفتند .
بعد از سرکوب نهایت و حشیانه و خونین اعتصاب ، «محرکین اصلی » یعنی پیشگامان اعتصاب را در «بلاک ٢» ، که تعداد شان تا حدود یکصد و بیست تن می رسید ( منهای نفوذی های خاد درآن اتاق ) ، از بین زندانیان بیرون نموده در منزل سه همان بلاک ، اتاق نمبر … را به نام » اتاق مائویست ها » مسمی کردند و آنان را در آن اتاق تحت نظارت و دسپلین بسیار شدید و غیر انسانی قرار داده از هر گونه تماس و ارتباط آنان با سایر زندانیان جلوگیری نمودند .
دولت پوشالی درداخل زندان گویا به» احترام عید رمضان» درماه اسد سال١٣٦١دروازۀ آهنی تمام اتاق های «بلاک٢»را بازگذاشت ، تا زندانیان غرض»عید مبارکی»به سایر سلول های طبقه اول ، دوم ، و سوم رفته بتوانند . زندانیان تمام اتاقها ( منهای خادی های مخفی، نیمه مخفی، شناخته شده و همکاران و دستیاران شان ) به طور دسته جمعی به طرف اتاق شعله ای ها – در منزل سوم – روان شدند ، تا آنان را به خاطر لیاقت و شهامت و بی باکی شان درامر سازماندهی و رهبری اعتصاب به آغوش کشیده و ازمقاومت آنان در هنگام سرکوب خونین اعتصاب ، همچنان تحمل شکنجه های وحشیانه ، قدردانی نمایند .
مسؤولین زندان چیزی را که هیچ توقع نداشتند اتفاق افتاد . با حیرت و دستپاچگی مانع ورود زندانیان به اتاق شعله ای ها گردیدند . و آنعده زندانیانی را که به اتاق آنان داخل شده بودند ، تا برادران و فرزندان شعله ای خود را به آغوش بکشند ، به وسیله سربازان سر فروخته از اتاق بیرون راندند ، بعداً دروازۀ سلول آنان را با عجله قفل کردند و متعاقب آن تمام زندانیان را به اتاق هایشان عودت داده ، دروازۀ اتاق های آنها را نیز قفل نمودند و «حالت اضطراری درجه١» را در زندان اعلام داشتند .
دستاورد های این شورش ( در واقع قیام خونین و تاریخی ماه جوزای١٣٦١ در زندان پلچرخی ) ، نافذ شدن قانون زندان ، تخفیف در مدت حبس و اجازه ملاقات پایواز با زندانی در اخیر هر ماه و… و…، بود که تشریح آن باشد به مجال دیگر. به اصطلاح آوازه جدا سازی شعله ای های محرک ازسایر زندانیان در سایر بلاک ها ، از جمله در»بلاک١»هم پیچیده بود . در»شفاخانه بلاک٢ «هم درهمین رابطه مطالبی شنیدم .
چندی قبل بشیرنبی که در آن سالها خود در اتاق شعله ای ها محبوس بود ، در رابطه با آن»اتاق» ، تیلفونی برایم چنین گفت :
« روی توطئه ای همه یی ما را در اول ماه رمضان از میان اتاق های بلاک دو و سه و… بیرون کردند و در یک اتاق نام نهاد ( به نام» اتاق مائویست ها» ) جمع نمودند . باین طریق اعضای اطلاعات زندان با بیشرمی بر ضد ما تبلیغ کردند : که » مائویست از ادارۀ زندان خواسته اند تا تمام آنان را از میان سایر زندانیان جدا ساخته در یک اتاق بزرگ جای بدهند و درماه رمضان غذای چاشت شانرا هم بدهند » روی همین توطئه وقت تفریح ما را عمداً ساعت ١٢ بجه چاشت [ظهر] تعین کردند ، تا به سایر زندانیان حالی نمایند که » اینان همزمان با آمدن به صحن زندان سطل هایشان را با خود می آورند ، یک تعداد آنرا پرآب می نمایند و در پایان تفریح چند تا سطل خالی را با سطل های پر آب به دهلیز برده و از آنجا به حویلی کوچک جنوب شرق داخل شده از آشپز می خواهند تا غذای چاشت شان را در همان سطــل ها بیاندازنــــد . وقتــی که به اتاق رسیدند غذای شان را می خورند … » » .
———————————————————-
عکس زدنده یادان رفیق (کبیر توخی) و رفیق متبحر و نستوه (فاروق غرزی)


