جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

کبیریا جاویدانه یاد« حکیم »

از رزمندگان سر افراز میهن ما

میهن قهرمان پرور ما که پرورشگاه قهرمانان و آزاد مردان است ، در قریۀ بالا آب ولسوالی میربچه کوت در سال ۱۳۳۳ فرزند قهرمانی را به نام محمد کبیر در دامان پاک و مقدس خویش پذیرفت ، و این ودیعه را به خانوادۀ متوسط دهقانی ای سپرد. چه گوهر گرانبها را فقط اعماق دریای بیکران توده های فقیر میتواند ناب تر و از منجلاب اجنبی پرستی منزه نگهدارند.

کبیر ای مرد توفانهای دوران

کبیر ای رهــرو دنیای پاکان

ز خون سرخ تو اکنون دمیده

هزاران لالـه در کوه و بیابان

و این درست مصادف با زمانی بود که مردم غیور و زحمتکش کشور عزیز ما در دامگاه اختناق ، تزویر و ستم ” دودمان طلائی ” در تپش مبارزه جویانه قرار داشتند. کبیر در میان محرومیت و تنگدستی فلج کننده تحمیل شده بر مردمش – و دامنگیر خانوادۀ او نیز بود – بزرگ شد. و حینیکه مرغ اندوه بر گسترۀ میهن عزیز ما سایه افگنده بود و دیو جهل گلوی علم و معرفت را می فشرد ، کبیر صرف توانست تحصیلاتش را تا دورۀ متوسط برساند و موفق به ادامۀ تحصیلات عالی نشد و شغل دریوری برگزید. ولی درین برهوت غم انگیز ، بارقه های اندیشه های نوین درخشید و پرده های تیرۀ جهل و خرافات مستولی بر جامعه را از هم درید. از آنجا که کبیر در میان فقر ، رنج و مشقت ناشی از مظالم ستمکاران میزیست ، نمی توانست به جز از فکر رهائی مردم بلا کشیده و رنجدیده اش ، از چنگال خونین استثمار بیرحمانۀ غارتگران ، به چیز دیگری بیندیشد. او به زودی به صف مبارزین راه آزادی و عدالت اجتماعی پیوست و در پرتو اندیشه های آنها ، علیه رژیم وابسته به بیگانگان به مبارزه آغاز کرد. او با استفاده از شغل ( دریوری ) خود فعالیت چشمگیری نمود و در نقل و انتقال اسناد ، اعلامیه ها و تسلیحات همرزمان خویش با قبول مخاطرات مالی و جانی ، بدون دلهره ، جانبازانه و فداکارانه مبادرت می ورزید.

بعد از فاجعۀ ننگین هفت ثور – که به دست ایادی بی مقدار و مداخلۀ مستقیم سوسیال امپریالیسم روس صورت گرفت و کشور عزیز ما به مستعمره مبدل گردید – سازمان آزادیبخش مردم افغانستان همصدا با سائر نیرو های انقلابی کشور و مردم قهرمان ما – با اولین اعلامیۀ خود – یورش تا پای جان بر روی متجاوزین را اعلام کرد. و در پرتو اصل ” اتکاء به نیروی خود ” شجاعانه و بی باکانه برای نخستین بار بر کاروان اشغالگران حمله ور و ” چگونه رزمیدن ” را به خلق بپاخاستۀ ما آموخت. کبیر نیز همسنگر این قهرمانان جان برکف سامائی بود. او ادعای پوچ و وقیحانۀ دلقکان نقاب پوش روسی ( خلقی – پرچمی ) را مبنی بر اینکه ” قوای دوست جهت سرکوب مداخله بیگانگان به کمک انقلاب ثور آمده اند ” به باد تمسخر میگرفت ، چه خیزش مردمش را میدید و به آن باور داشت.

کبیر که با نام مستعار حکیم شهرت داشت با تبارز استعداد رزمی ، دلاوری ، افتخار مسئولیت یکی از تیم های چریکی ساما در شهر کابل را کسب کرد. و در اکثر عملیات شهری شرکت داشت. او خونسردانه و بدون دلهره درصحنۀ عملیات وارد میشد و وظایف خود را زیرکانه و جسورانه انجام میداد. عملیات ناممکن در اندیشۀ حکیم جان راه نداشت و عملیات محیرالعقول و شگفت انگیز را خونسردانه و با خاطر آرام انجام میداد. فعالیت های چریکی حکیم جان و یارانش پشت دشمن نابکار را به لرزه در آورده و رعب و سرافگندگی و دست پاچگی اعجاب انگیزی را در صف متجاوزین ایجاد کرده بود ، و با وارد کردن ضربات و خسارات پیهم و متواتر ، دشمن را مشتعل ، پریشان و سراسیمه نموده بود. حکیم جان تقریبأ در تمام عملیات شهری ساما با دلگرمی و شور و شوق یک انقلابی شیفتۀ آزادی ، فداکارانه شرکت میکرد. او در میان چریک های شهری نمونۀ عالی پاکبازی ، هوشیاری ، تهور ، خونسردی و قاطعیت سامائی را بازتاب میکرد.

سوسیال امپریالیسم روس ، به اثر عدم کار آئی نوکران بی مقدارش ( تره کی – امین ) را در مسلخ امپریالیستی اش گلو برید و دلقک رسوایی چون ببرک شیاد را بر سریر قدرت رسانید. و با تجاوز مستقیم ، ملت ما را در مصاف یک جنگ نابرابر فرا خواند ، و کشور ما را به مجمر فروزانی از آتش و تالابی از خون مبدل نمود. قیام سرتاسری و همگانی مردم ، کشور عزیز ما را به ” دادگاه خونین متجاوزین ” و عمال بی عرضه آن مبدل ساخت.

حکیم جان با روحیۀ عمیق ضد اجنبی پرستی در پیکار نجاتبخش ملی ملت غیور ما فعالانه سهم گرفت و با درک ویژگی های جنگ ملی در پرتو رهنمود های سازمان آزادیبخش مردم افغانستان به روستا های کشور رفت و در جنگ چریکی برضد قوای اشغالگر روسی شرکت جست. عملیات او در ده نیز – که توسط ساما رهبری می شد – ، لیاقت و درایت عالی نظامی او را متبارز ساخت. و او را به حیث فرمانده شایستۀ قسمتی از مناطق جنگی ساما مسجل نمود ، فرمانده شجاع و مبتکر. او در جوار فعالیت های نظامی خویش جهت تشجیع ، تسلیح و سازماندهی مردم به فعالیت سیاسی خود به منظور سمت دهی درست جنگ آزادیبخش ادامه داد. او در تسریع این هدف مهم تلاش می ورزید. او با کار و پیکار سیاسی – نظامی اش ضربات مرگبار و کوبنده بر پیکر نیرو های سوسیال امپریالیسم روس در شهر و ده وارد آورد. او به زودی به تاکتیک های جنگ روستائی – که از عملیات شهر متفاوت بود – معرفت یافت و در پیشاپیش یاران به کارزار نبرد جولان نمود و تیری که از ترکش او رها می شد هرگز به خطا نمی رفت و درست برسینۀ دشمن می نشست.

حکیم جان در میان مردمش میزیست و محبوب همه بود. سیمای مهربان او مردمش را تسلی می بخشید. و او همچون مرهمی بر زخم های مردم رنج کشیدۀ خود تأثیر می گذاشت.

حکیم جان همزمان با فعالیت های نظامی خود در تنویر افکار مردم می کوشید و خطر دست اندازی نیروهای امپریالیستی و اعمال آنها را در جهاد مقدس ما – که به جز از ایجاد پراگندگی و تحمیل مقاصد شوم شان به چیزی دیگری نمی اندیشند – گوشزد و تأکید می کرد و مردم را به وحدت و یکپارچگی دعوت می نمود و می گفت : فقط وحدت انقلابی ملت شب فردای پیروزی انقلاب آزادیبخش ما است. بخشی از نیرو های مقاومت که عامل ایجاد تفرقه در میان صفوف جهاد و تشدید برادر کشی ها و تشدید و احیای تضاد های سمتی ، منطقه ئی ، ملیتی ( که میراث شوم مناسبات حاکم نابکار پیشین است ) هستند و هدف شانرا ترور جوانان فرزانه و درهم کوبیدن نیرو های آگاه و مترقی می سازد نکوهش نموده و خطر آتی آنها را بر پیکر جنبش مقاومت گوشزد می نمود.

سرانجام شهادت این قهرمان مشهور جنگ ملی ، به عنوان چهرۀ انقلابی و دشمن سرسخت روس که مایۀ افتخار و سرافرازی مردم ما بود ، به دست اجیران و وابستگان امپریالیسم به تاریخ ( ۷ عقرب ۱۳۶۰ ) طومار جنایات نا بخشودنی رجعتگرایان را طویل تر و سنگین ترمی سازد.

حکیم جان با شهادت خود نهال آزادی و دموکراسی را در اعماق ستم و استعمار جهانخوار ترین غول جهانی آبیاری کرد که حماسه هایش درین راه نیاز به دیوان قطور دارد و ما با ذکر این مختصر یاد آن شهید را خواستیم بکنیم.

هزاران شهید قهرمان رزم بزرگ ملی و صد ها شهید سامائی – که با قلب آگنده از عشق به آزادی میهن و با دلهای پر از امید برای دیدن صبح روشن فردای آزادی انسان ، جان خود را فدا کردند- ، هرکدام نمونۀ گرانبهایی هستند که به رهروان آن به عنوان سرمشق عالی و بزرگ ، فداکاری و جانبازی بجا گذاشته اند . حکیم جان یکی از این تبار است که درود ما نثار شان باد!

May be an image of 1 person

روبرداشت از صفحه لاله ء آزاد

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

یک وبسایت یا وبلاگ در WordPress.com بسازید

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: