این نوشته بتاریخ : January 21, 2021 به دست نشر سپرده شده بود . در شرایط کنونی نیز همخوانی دارد .
مردم و جامعه مرد سالار ما تحت تسلط سه سیستم قدرتی قرار دارند. قدرت سیاسی، قدرت قبیله ای و قدرت مذهبی، اما زنان در افغانستان زیر چهار سلطه سیستم قدرت هستند؛یعنی قدرت سیاسی، قبیله ای، مذهبی و قدرت شوهر ( برادر، پدر، خسرر …) این چهار قدرت مانند، چهار زنجیر یا میخ است که بر دست، پای و فرق تودههای مردم زحمتکش و زنان شجاع افغانستان انداخته و کوبیده شده است؛ که در مجموع معرف چهره واقعی نظام و جامعه اشغال شده افغانستان می باشد.
نقش زنان در بر افکندن قدرت سیاسی ، از آنجا که نفوس آنها تقریبا نصف نفوس جامعه را تشکیل میدهد قابل تأمل و محاسبه است، بر علاوه از فاکتور نفوس ، از جهات دیگر نیز نقش زنان در جنگ رهایی بخش و سایر جنگ ها از اهمیت خاصی برخوردار است. زنان افغانستان در طول تاریخ تحت سلطه ظلم و ستم مضاعف از یک جانب حاکمان و رژیم های فاسد و مستبد و از جانب دیگر نظام مردسالار دین ستیز داخل قبیله و خانواده در درازنای زمان قرار داشته و هم اکنون موجود است. این چهار قدرت در ارتباط ارگانیک با هم قرار دارند، و یکی متمم دیگر خود هستند.
زنان برای بدست آوردن حقوق انسانی خود نباید، فراموش کنند که، تنها به جنگ و جدل روزمرگی در داخل فامیل نمی توانند حقوق خود را بدست بیاورند، و فریب وعده های چرب و گرم مقامات و سیستم های امپریالیستی را تحت نام حقوق زن بخورند. زنان آگاه افغانستان در طول تاریخ خدمات ارزنده را انجام داده اند، بالاخص در چهار دهه گذشته دوشادوش مردان در نبردهای رهایی بخش و جنگ های تحمیلی رول بسیار مهم داشتند، به گونه مثال، در اخفاء اسناد مهم، در اخفاء مبارزين، در تأمین رابطه ها، در پیام رسانی بین جبهات، در سرپرستی فامیل ها و اعاشه و اباته آنها، در تداوی زخمیها و دهه ها عمل دیگر، زنان رول ارزنده و فعال داشتند.
زنان که در دهات زندگی می کنند ، بچشم دید شخص خودم به مراتب مصروف کاری های شاقه فیزیکی نسبت به زنان که در شهر ها زندگی می کنند هستند، بته آوردن از کوه، چوب شکستاندن، امور طویله حیوانات، پختن غذا، تنور نان، لباسشویی ، صبح وقت بیدار شدن آبگرم گردن برای وضو مرد ها، کمک در امور کشت و کار، و از همه بدتر بصفت ماشین چوچه کشی آقايان باید همه ساله آماده تولید نسل باشد ، دربعضی مواقعی به بدل دادن و قربانی شدن در مقابل جرم و جنایت مردان خود می شوند، حتی در بعضی از جغرافیای ما مانند حیوان در بازار به فروش میرسند، از حق تعلیم، از حق رفتن به خانه اقارب و خویشاوندان، از حق تصمیم گیری در مورد تقسیم کار ها، از حق تصمیم گیری در مورد صحت و سلامت خويش و از حق تصمیم گیری در کوچکترین امور و مسائل مربوط به خودش ، در بعضی مناطق کاملاً و در بعضی مناطق قسماً محروم هستند.
اما وضعیت زنان شهری هم میانه بهتری از آنها ندارد. به استثنای چند چهره مضحک و عروسک های شب خیمه بازی که در پست های دولتی به طوری سمبولیک و در نهادهای به اصطلاح مدنی بنام دفاع از حقوق زنان و اطفال، معاش بگیر «آن جی او» های وابسته به جهان سرمایه و سازمان های استخباراتی آنها که مدام از عقب بلندگوهای امپریالیستی بنام حقوق زنان گلو پاره می کنند، اینها عروسک های سرخاب و سفیداب شده ای بیش نیستند، اینها برای پخش فرهنگ ابتذال تحت نام دموکراسی و حقوق بشر استخدام شده اند و در خط خدمت به اشغالگران آمریکایی و مدافعین دروغین دموکراسی و حقوق بشر کار می کنند، وظیفه اینها جز ترویج فرهنگ فحشا و به ابتذال کشیدن جامعه و قشر بانوان جوان جامعه چیزی دیگری نیست. از ابتدای دهل و سرنای بنام دموکراسی توسط اشغالگران آمریکایی و حامیانشان تحت نام دموکراسی و حقوق بشر زده شد تا کنون هزار ها معضل و مشکلات خانوادگی و فامیلی در سطح شهر ها و بالاخص در کابل با جمعیت بیشتر از شش میلیون آن افزوده شده است، هزاران فامیل از برکت این دموکراسی قلابی در آتش خصومت ورزی بین هم دست به قتل و قتال زده و هزاران دوسیه های دعوای حقوقی زنان مبنی بر خشونت خانگی و طلاق از اثر تحریکات بیجا و بمورد؛ به اصطلاح این فعالین حقوق بشر و زنان، در مفسد ترین دستگاه قضایی دنیا در گردش و دوران، به نفع وسود سارنوال،قاضی و اما در تحمیق و مسخره کردن زنان ، مزين میز ها و الماری های دفاتر این شیادان تاریخ است، که برای مسئولان ، سارنوالان و قضات مانند یک فابریکه چاپ بانک نوت است.
زنان در شهر ها بزرگ و بالاخص در کابل تحت انواع ستم و ظلم قرار دارند، خشونت های خانگی، چالش های امنیتی، چالش های تحصیلی، فقر گسترده، بیکاری ، آزار و اذیت خیابانی، آلوده بودن دستگاه های دولتی به فساد اخلاقی، رسم و رواج های مزخرف و مصارف گزاف عروسی، تسلط اندیشه مردسالاری و دین باوری مفرط در مورد حجاب و عفاف زنان باعث شده است.
تعداد زیادی از زنان ناگزير گاهی با صبر و شکیبایی تحمل سلب حقوق شان را، گاهی توام با خشونت و طغیان مملو از رنج و درد ها استخوان سوز بکشند و در چهاردیواری خانه ها محبوس و بازیچه هوسرانی مردان شوند .
بر علاوه زنان که در طول این چهار دهه عزیزان خود را از دست داده اند، شوهر، برادر، پدر، پسر… و سرپرستی فامیل و ایتام بدوش شان از بابت َسیاست های ناسالم حکام فاسد و مزدور منش و مداخلات اشغالگران و تحمیل جنگ های خانمانسوز، جبراً بالای شان تحمیل شده است . افزون بر آن از اثر تولید و عرضه مواد مخدر و نشه آور که جز از پروژه های استعماری آمریکا است، صد ها هزار جوان ما به معتادان و مریضان خانه بدوش مبدل شده اند، که فشار بیشتری را بر شانه های فامیل ها و به ویژه زنان افغان روز تا روز افزوده است. ده هزار طفل واجد شرایط مکتب رو و آماده تحصیل و فراگیری دانش و فناوری، برای کمک به مادر بیوه خود از صبح تا شام مصروف جمع آوری برگها و خاشاک از زباله دان ها ، اسپند چی، موتورشوی، تکدی ، سگرت فروشی و تعداد هم در خدمت باند های تبهکاران استخدام شده است. سطح گراف بلند جرایم جنایی در کشور موُید این ادعا است.
زنان در این برهه از زمان بیشتر قربانی سیاست های اشغالگران آمریکایی و ایادی داخلی آن ارگ نشینان و سپیدار نشينان شده اند، و یک بار دیگر این غولهای وحشی ضد بشریت می خواند هستی و هویت مبارزاتی زنان شجاع افغان را در گرو منفور ترین قشر یعنی طالبان وحشی بگذارند.
زنان شجاع و دلیر افغان! اگر می خواهید که از زیر یوغ ستم رهائی یابد، یک بار به نیرو و توانایی های خود مکث کنید شما نیمه پیکر جامعه را تشکیل میدهید، شما از هر مرد افغان بیشتر درد و رنج کشیده اید، برای رهایی از قفس تنگ و تاریک ظلمت باید دوشادوش جوان و آگاهان به پا خیزید. آمریکا اشغال گر و حکومت دست نشانده آن مسبب اصلی این دردها و رنج ها بر شما و فرزندان شما شده است. پس در نخست باید در مقابل آمریکا و ایادی داخلی آن به مبارزه برخیزید، وقتی که شما نظام را طبق اراده و آرای عام مردم شکل دهید ؛ سه سیستم قدرت بعدی( قدرت قبیله ای،قدرت مذهبی و قدرت مرد سالاری يا شوهر سالاری) دیگر تاب مقاومت ندارند .در این صورت شما به رویاهایتان نزدیک میشوید ؛ رویا های انسانی- آزادی ، عدالت اجتماعی و تساوی حقوق زن و مرد ، حق کار، حق تحصیل، حق انتخاب همسر…
بدون اشتراک شما در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، افغانستان در چندین دهه دیگر نیز توان قد بلند کردن را نخواهد داشت.
زنان افغان و توده های مردم جز لاینفک هم اند ، درد مشترک ، آرمان مشترک دارند. پس برای مداوای این درد بزرگ باید متحدانه و آگاهانه عمل صورت گیرد.
اتحاد و همبستگی زنان سر تا سر افغانستان باعث تحکیم ، وحدت و اتحاد مردم و توده های محروم در کل خواهد شد.
با حرمت بر تمام زنان قهرمان وشجاع افغانستان. « صمد»