جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

افغانستان تالاب خون است

زنده یاد استاد تیمورشاه «نصرتی» ۴ سپتامبر ۲۰۲۰

از گذشته های دور این جغرافیا را دو چیز به تالاب خون مبدل کرده است.

1- سنت های دیر پای فئودالی-نیمه فیودالی وکمپرادوری ،که درراس آن خاندان سلطنتی لم داده بود واز نظام های کهنه فیودالی-نیمه فئودالی وبورژوا کمپرادوری حراست میکرد و کشور را به نیمه مستعمره مبدل ودر همین حال به عنوان کشوری حایل وارد مراوده با دیگر کشور ها گردانیده ، خاندان سلطنتی محمد زایی ها اینرا به نفع خود میدیدند که افغانستان نباید دارای صنایع سبک و سنگین شود چون این امر سبب میشد که معارف رشد داده شود،مناسبات تولیدی تغییر کند ووابسته گی انسان مولد از طبیعت وتولید دستی تمام شده ونوع بیداری بوجود آید،از همینرو نفع خاندان در همین بود که جلو ترقی ودانش را سد کنند.(تاج التواریخ را مطالعه کنید)

اما جلو پیشرفت را گرچه کند بود گرفته نتوانستند وخود در بار از درون خود ضد خودرا پرورش داد(امان الله محصل استقلال کشور)وگروهی از روشنفکران را به رهبری امان الله خان بوجود آورد که استقلال بدست آمد و هم پلا نهای مدرنیزه شدن در کشور رویدست گرفته شد. مگر

2- استعمار کهن که در کمین بود واوضاع را تحت مراقبت داشت به هیچ عنوان مایل نبود که در افغانستان حکومتی سیکولار گرچه بار دربار را با خود داشته باشد به میان آید.از همین رو با استفاده از عقب مانده گی مفرط سیستم، فئودالی-نیمه فئودالی بهره جست در شرق کشور ملای لنگ را تجهیز کرد ودر شمال کابل هم حبیب الله کلکانی را تمویل وتجهیزگرد تا حکومت امانی را سقوط دهند وسقوط هم دادند.چون حگومت امانی دچار خبط هایی شد که عامل وانگیزه خیزشهای مردمی به رهبری روحانیت درباری(خاندان مجددی ،گیلانی وهجنان آخوند زاده های تگاب)گردید وشاه راه فرار در پیش گرفت ونهضت در مطفه خفه شد.

خاندان نادر غدار به رهبری برادران مصاحب ودر راس نادر از بیرون به همدستی بریتانیا از سمت جنول وشرق با قوای ملیشیایی به تاج وتخت رسانده شد وبعد از قتل نادر پسرش ظاهر که نو جوانی بیش نبود به سلطنت نشست واما کاکا هایش زمام امور را خود بدست گرفتند وصد ها سر بریده از روشنفکران مشروطه خواه ودیگر اندیش را جز دست آورد خود به میراث مانده وصد های دیگر را در زندانها پوسانده تا قدرت سلطنت فئودالی نیمه فئودالی ونیمه مستعمره خود را بقای بیشتر ببخشند. مگر نشد،جبر تاریخ ناگذیر مهر خود را به حوادث کوبید وجنبش روشنفگری اوج گرفت وپایه های سلطنت را با همه سر کوب،خدعه،فریبی که روی دست داشتند به لرزه درد آورد.اما دردا که نتیجه اش معکوس شد مزدورهایی از مز دوران وخود فروخته گانی نظیر باند خلقی-پرچمی در همکاری مستقیم سوسیال امپریالیزم روس این جنبش را به کجراه برد وجویهای خون از وطن پرستان انقلابی وشخصیتهای ملی راه انداخت،که در نتیجه، به علت نبود حزبی انقلابی سر تا سری محصول جنبش روشنفکری در بست در یک معامله وقرار داد ننگین در ژنوا وکنفرانس بن به امپریالیزم وایادی های بومی شان(مجاهدین)تسلیم داده شد . این دوره تسلیمی عامل اصلی پر خون تر شدن این تالاب خون گردیده و گروه های زیاد دیگر افراطی از بطن متعفن جهاد زایانده شده که مجمر خون وخاکستر را تا کنون گرم وگرم تر میسازد وخونهای زیاد دیگری از فرزندان این را ریختانده است.

این تالاب خون نمیخشکد مگر اینکه روشنفکران انقلابی در راس جنبش انقلابی با به وجود آوردن حزبی انقلابی قرار گیرند توده ها را آگاه ساخته،بسیج کنند،ارتش انقلابی را پایه گذاری کرده وانقلاب دیموکراتیک نوین را به پیروزی رسانیده وحاکمیت زحمتکشان را به رهبری حزب انقلابی مارکسیستی لیننیستی واندیشه های مائو محقق گردانند.

همه با هم برای تاسیس حزب انقلابی ضد فیودالی وضد استعماری

انحراف ازین خط کمک کردن به تالاب خون است

بیان دیدگاه