این شکستِ بیکران ، در یک کران خواهد شکست
جاودانییی گسستن، جاودان خواهد شکست
در تنِ امید ها، خونِ نوی خواهد دوید
این تبِ تسلیم در رگهای جان خواهد شکست
آنهمه زنجیره های درد های بی سحر
کهکشان هم گر شود، چون کهکشان خواهد شکست
عشق با پاهای عریان در گذر از صخره هاست
زخمِ پاهایش زمین را با زمان خواهد شکست
گم شوید ای مردگانِ مردهخویِ مرده بو
آنچه نشکستید اکنون، عشقِ مان خواهد شکست
مرگ در حلقوم هستی سرمهی تسلیم ریخت
این سکوتِ مردگان را زندگان خواهد شکست
چشمه ها! با رود ها پیوند تان پیچنده باد
از دمِ عصیانِ تان، کوهِ گران خواهد شکست
نسلِ از نور و زلال و عشق و خشم و درد و سنگ
نظمِ دوزخ در زمین و آسمان خواهد شکست
روی گورِ ما شقایق با فلق در رقصِ عشق
ظلم و ظلمت از کران تا بیکران خواهد شکست
سپتامبر ۲۰۲۳

