جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

زنده یاد انجینرداؤود (منگل)

از بدو پیدایش تفاوت ها و امتیازات طبقاتی، جوامع انسانی اصناف واقشار متمایز و به تبع آن ظالم و مظلوم، دارا و نادار، ستمگر و ستمدیده بخود دیده است. اقشار وطبقات تحت ستم بخاطرنجات از مظالم ستمگران ناگزیر به مبارزۀ جدی و بی امان خود مبادرت ورزیده اند. بدین مناسبت است که: تاریخ، مبارزۀ طبقاتی تعبیر شده است.

تاریخ پرافتخار و باشکوه خلق غیور و سلحشور کشورما باقهرمانی فرزندان جانباز و آزادۀ خود، بدون تردید مایۀ افتخارمردم ما، انقلابیون و بشریت مترقی بوده است. تاریخ نهضت آزادیبخش وضداستعماری وجنبش انقلابی کشورما نیز قهرمانان گمنام وبنامی را به پیشگاه خلق آزادمنش ماتقدیم نموده است.

انجینرداؤود(منگل) یکی ازاین قهرمانان جانباز است. پیش ازآنکه دربارۀ این انقلابی سخن گوئیم و او را به معرفی بگیریم، لازم است شرایط و اوضاعی را که وی درمتن آن بزرگ شد توضیح دهیم. زیرا که هر انسان محصول شرایط و اوضاعی است که درآن رشد ونما می یابد، یعنی هرانسان حاصل زمانۀ خود است. لذا نمیتوان دربارۀ داؤود(منگل) نوشت بی آنکه زمانۀ او را بررسی کرد.

بیشتراز صدسال ازمبارزۀ ضداستعماری مردم آزادۀ مامیگذرد، مداخلات و دست درازی استعمارمانع از آن شد تا کشورما در شاهراه ترقی وتمدن جدید گام بگذارد. اولین جوانه های رشد وترقی توسط استعمار بریتانوی خشکانده شد. گرچه به اثرمساعدت اوضاع داخلی وبین المللی آرزوی ترقی و تمدن به جنبش مشروطیت (اول ودوم) شکل گرفت، ولی آنهم توسط ارتجاع داخلی وامپریالیسم اهریمنانه و دژخیمانه به خاک وخون کشیده شد.

زمزمه های دل انگیز روشنگرانۀ آزادیخواهی واستقلال طلبی و داعیۀ مأمول ترقی اجتماعی پیشتازان این جنبش، به روح و روان مردم ما جاگرفت وموجب بیداری شعور سیاسی آنها شد. این فرهنگ وجنبش گرامی ــ پس ازیک وقفۀ کوتاه ــ بار دیگر زمانی اوج گرفت که درتاریخ جنبش سیاسی کشورما به نام «دورۀ هفتم وهشتم شورا » مسمی گردیده است.

پیامد روشنگری وجانبازی حیرت انگیز پیشتازان این جنبش ها ازیک سو وتحولات جهانی ازطرف دیگر باعث تمهید وظهور «جنبش دهۀ چهل» شد .

این دهه مصادف بود با دورۀ جوانی داؤود(منگل). وی درسال۱۳۳۰ش دریک خانوادۀ متوسط دیده به جهان کشود وتحصیلات ابتدائی خود را در مکتب زادگاهش ودورۀ لیسۀ خود را در مکاتب مختلف به پایان رساند. بعد از سپری نمودن موفقانۀ امتحان کانکور شامل فاکولتۀ پولی تخنیک گردید. وی درعنفوان جوانی با استشمام هوای «جنبش دهۀ چهل» به زودی تحت تأثیر جو انقلابی آن دوره به مسائل سیاسی کشیده شد. و این مقارن با زمانی بود که جریدۀ شعلۀ جاوید (ناشر اندیشه های دموکراتیک نوین) درسال ۱۳۴۷ش با انتشار ۱۱ شماره به ترویج اندیشه های مترقی وانقلابی پرداخت. به زودی تعداد کثیری راغب ومدافع این اندیشه هاشدند.

شرکت در اعتصابات، تظاهرات و سهمگیری در مجالسی که به منظور بحث و مناظره (در بین احزاب وسازمان های سیاسی آن زمان درمحیط پوهنتون کابل برپا می شد)، همچنان خواندن آثارعلمی و کارآموزشی، سطح آگاهی عمومی ودانش سیاسی وی را بالا برد. درپرتو اندیشه های پیشروعصر، وی حایز روحیۀ پر نشاط ، وقار وصداقت آمیخته باشهامت انقلابی گردید.

به نسبت تغییرات در اوضاع وحدوث اختلافات درمسائل سیاسی وتشکیلاتی بین رهبران جنبش دموکراتیک نوین ــ در اواخر دهۀ چهل ــ جریان شعلۀ جاوید به انحلال، پراکندگی وانشعاب مواجه شد. برخی از روشنفکران هنگام شکست وفروکش جنبش «درمقابل یأس و لغزیدن آسیب پذیر میشوند» وبه بیان دیگر درهر بحرانی عده ای کمرشان زیر بار آن می شکند وعده ای ــ باتجربه اندوزی ــ آبدیده ترمیشوند. داؤود (منگل) ازآن دسته بود که مانند سد محکمی در مقابل سیل شکست طلبی و سرخوردگی ایستاد وجزء گروهی شد که وجود شان وعمل شان درتداوم حرکت جنبش انقلابی کشور(جنبش دموکراتیک نوین) به سهم خود نقش بسزائی داشت. این گروه پل محکم وآهنینی شد که دستۀ از انقلابیون را از روی منجلاب یأس، سرخوردگی، پراکندگی وجهت گم کردگی شجاعانه و رسالتمندانه عبوردادند. درآن زمان به نسبت نوپابودن جنبش، بی تجربگی یک مسئلۀ عمومی بود. انجینر داؤود و دیگر همرزمانش که خود نیز حاصل جنبش دهۀ چهل بودند، مع الوصف نوپا بودن جنبش انقلابی و برغم اینکه شخصاً هیچ نقشی در انحرافات واشتباهات گذشتۀ جنبش نداشتند، مجبور به زدودن آثار آن انحرافات واشتباهات بودند.

دردورۀ بحران: محافظه کاری، جبن و فرومایگی درمیان عدۀ از فعالین جریان… رواج یافت. آنهایی که به امید پیروزی راحت وآسان به مبارزه پیوسته بودند؛ زندگی مأیوس، سرخورده، خالی از امیدواری و فاقد روحیۀ انقلابی را درپیش گرفته و دوباره به ارزش های کهنه ای که درزمان انقلابی شدن ازآن بریده بودند، بازگشتند. ولی داؤود ویاران همرزمش با امیدواری به آیندۀ تابناک و باالهام ازاندیشۀ خلاق پیشرو عصر و ایمان به نیروی لایزال توده های ستمکش و باورکامل به چیرگی برمشکلات باصداقت، ایمان وخلاقیت و روحیۀ نیرومند به مبارزۀ خود ادامه دادند. این دسته، مانند گروه های هم فکرشان ازسرتاسرافغانستان، بااعتقاد به اینکه بدون وحدت رزمنده واصولی نحله های متشتت وپراکندۀ جنبش انقلابی وبدون ایجاد یک سازمان پیشتاز و رزمنده، مبارزه علیه ارتجاع داخلی واستعمارگران (حامی آنان) وبه ویژه سوسیال امپریالیسم تجاوزگر امکان پذیرنیست؛ درپرتو همین طرزتلقی ازاوضاع، با همآهنگی و بسیج اکثریت نیروهای جنبش انقلابی کشور، باتلاش خستگی ناپذیر و کار جمعی شان به ایجاد سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما) توفیق یافتند.

شایان یادآوریست که به نسبت حجم فزون ازحد کارها، پیشبرد وظایف انقلابی مستلزم تلاش و پشتکار بیشتر بود؛ گروهی که داؤود به آن تعلق و رابطه داشت، قبل از ایجاد سازمان برآن شد تاعده ای از کادرهای خود را بطورحرفوی به انجام کارها توظیف نماید. داؤود یکی ازاین دسته بود که مدت یک سال ترک تحصیل کرد وپس ازانجام وظایف محوله، دوباره به تحصیل خود ادامه داد.

انجنیر آهنگر که بعد از گذشتاندن زندان و در ورود مجدد به تحصیل با انجنیر داوود هم صنفی ودر لیلیه با او هم اتاق شده بود میگوید:» داوود نمونۀ از یک انسان ساخته شده در مکتب مبارزه بود، انسانی باکرکتر، بردبار، صمیمی، مودب، پرکار و زحمتکش، راز دار، جدی ومسئول و فوق العاده موثر بر رفقایش، که گاهی سمت حرکت شان را عوض می کرد و حتی بر تغییر شخصیت شان اثرات تعیین کننده و مثبت می گذاشت».

به یمن مجموعۀ خصال انقلابی او یعنی برخورد جدی ومسئولانه اش درجهت پیشبرداهداف سازمان، روحیۀ شاداب وپرتلاش، وجودی خستگی ناپذیر وظاهرآرام ومهربانش، ازاو انقلابی پیگیری ساخته بود. آ گاهی وی ازمسائل جنبش، عشق عمیق به توده ها، کینۀ بی پایانش به دشمن وقابلیت های بیکرانش از او عنصر انقلابی ای به بار آورده بود که بدون مبالغه اتوریتۀ وی را بر همرزمانش مسلط نموده بود. نه فقط قابلیت او در تربیت افراد جدید، نه فقط قدرت سازماندهی، نه فقط ایجاد و تهیۀ امکانات لازم برای سازمان، نه فقط شجاعت وخونسردی بینظیرش در مواقع خطر، بلکه اصولاً او از انرژی انبوهی برخوردار بود که آمیخته با بینش انقلابی اش باعث اعتلای وی درسازمان شد. اوبه عضویت اولین کمیتۀ تشکیلات سازمان برگزیده شد که بااقدامات پیگیر و درخشان خود در رشد وتثبیت سازمان نقش بسزائی ایفا کرد .

انجینرداؤود درسال ۱۳۵۸ش درپی تعقیب و مراقبت های گستردۀ دشمن دریکی ازخانه های تیمی موردمحاصره و در حین فرارمورد اصابت تیر دشمن قرارگرفت وبه همراه همرزمش (انجینرعزیز) به دست جواسیس بی آزرم دشمن گرفتارشد. وی مانند شیر زخمی غرور وشهامت خود را ازدست نداد و در برابر شکنجه های دژخیمانۀ دشمن همچون کوه به مقاومت پرداخت وهمانطور که از وی انتظارمیرفت درآخرین نبرد خویش نیز سرفراز و سربلند بیرون آمد. برخورد قاطع و پیکارجویانه و سازش ناپذیروی درمقابل دشمن وحفظ اسرار سازمان در زیر وحشیانه ترین شکنجه ها، نشانۀ ایمان راسخ وی به انقلاب و آرمان گرامی اش بود.

وی وهمرزمانش میدانستند که ویژگی های برجسته و توانایی های شان نه صرفاً ناشی از برتری های فردی، بلکه به طور عمده داده های یک پروسۀ طولانی مبارزاتی جانباختگان راه آزادی وتجربۀ گرانبهای نبرد انقلابی است.

انجینر داؤود «به عنوان پیشتاز پرافتخار جامعۀ نو، جاوید خواهد ماند و درقلب بزرگ [مردم] جای خواهد داشت قاتلان وی را تاریخ از هم اکنون چنان به چار میخ کشیده است که تمامی دعاهای کشیشان شان هم قادر به نجات شان نیست.» ( از:جنگ داخلی در فرانسه )

امروز که فرصت طلبان برخشم و انزجار مردم علیه امپریالیسم اشغالگر امریکا آب سرد میریزند، رژیم وابسته و دست پروردۀ امپریالیسم را «دموکراتیک» میشمارند ومعامله بر مقدرات کشورعزیز مان را سالوسانه کتمان مینمایند و بیشرمانه نظریات انحرافی ای که بنیادگذاران اندیشۀ پیشروعصر قبلاً کاملاً مدفون شان کرده بود دوباره ارجوزه خوانی میکنند ؛ درواقع راه پرفروغ آن جانباختگان بی بدیل را دارند مخدوش مینمایند، وبدون شک ننگ ومذلت تاریخ را کمایی می کنند.

اکنون هرانقلابی که رسالت مبارزه علیه استعمار وایجاد جامعۀ نوین را برخود می بیند، باید این پیشتازان جانباخته را الگوی پرورش خود قرار دهد و راه و روش آنها را اتخاذ نماید.

ننگ ونفرین برقاتلان رهروان راه آزادی !

پرفروغ ودرخشان باداندیشۀ داؤود وهمرزمانش!

یامرگ یاآزادی!

س. آزاد

۹ جون ۲۰۱۴

No photo description available.

بیان دیدگاه