نويسده: جمشید انصاری
در ۲۵ دسامبر، ویدیویی از یک زن جوان در فضای مجازی بهصورت گسترده نشر شد که خواهان همبستهگی جهانی برای جلوگیری از آنچه او نسلکشی مردم بلوچ توسط دولت پاکستان میخواند، شد. آن زمان، او هزاران تن از بلوچهای معترض را با خود به اسلامآباد، پایتخت پاکستان، برده بود تا برای مفقودشدهگان بلوچ دادخواهی کند. سه روز میشد که پس از راهپیمایی در مسیری یک هزار و ۶۰۰ کیلومتری از بلوچستان تا اسلامآباد، به پایتخت رسیده بود؛ اما در ورودی شهر با باتوم و گاز اشکآور و موترهای آبپاش پولیس پاکستان استقبال شد. با این حال، معترضان متوقف نشدند و خود را به مرکز شهر اسلامآباد رساندند و در پیش روی کلپ خبرنگاران اعتصاب کردند.
نارضایتی بلوچها از دولت پاکستان، فقط یک سال کمتر از عمر کشور پاکستان قدمت دارد. از سال ۱۹۴۸ اعتراض بلوچها به دولت پاکستان آغاز شد و اندکی بعد مساله استقلال بلوچستان مطرح و بهصورت پیگیر دنبال شد. در این مدت، چندین سازمان نظامی و مدنی در این ایالت پاکستان فعال شدند که همه به سیاستهای دولت مرکزی و دولت محلی معترض بودند، اما برخی از آنها جداییطلب نیز بودند. تا اکنون وضعیت همینگونه است. فعلا دو گروه مسلح فعال در بلوچستان پاکستان حضور دارند که هر دو جداییطلب هستند: ارتش آزادیبخش بلوچ و جبهه آزادیبخش بلوچ. اما بلوچها اعتراضات مدنی بسیاری هم راه انداختهاند که هدف آنها تشکیل یک کشور مستقل نبوده، بلکه پیگیری قضایای جرمی و پروندههای افراد مفقودشده یا کشتهشده بلوچ بوده است. سازمان دانشجویان بلوچ که اعتراضهای مسالمتآمیز برگزار میکند، نیز هدف قرار میگیرد. زاهد بلوچ، رییس سازمان دانشجویان بلوچ، در سال ۲۰۱۴ وقتی به مفقود شدن بلوچها، از جمله دانشجویان بلوچ اعتراض داشت، خودش مفقود شد و گفته میشود که تا امروز خبری یا نشانی از او نیست. پس از او، کریمه بلوچ رهبری این سازمان را برعهده گرفت و به اعتراضها ادامه داد. او بعدا کشورش را ترک کرد و به کانادا مهاجر شد. کریمه بلوچ از کانادا نیز نسبت به وضعیت بلوچها در پاکستان معترض بود. سرانجام جنازه او در دسامبر ۲۰۲۰ از شهر تورنتوی کانادا پیدا شد. معترضان بلوچ قتل او را نیز به دولت پاکستان نسبت میدهند که گویا از طریق اجینتهایش انجام داده است. معترضان بلوچ، دولت پاکستان را در مفقود شدنهای قهری بلوچها متهم میدانند.
در سال ۲۰۱۳ راهپیمایی مشابهی از بلوچستان به اسلامآباد توسط بلوچها رقم خورد. آن راهپیمایی نیز در اعتراض به مفقود شدن و قتل بلوچها برگزار شد. پیرمردی ۷۲ ساله به نام «ماما قدیر» آن راهپیمایی را رهبری میکرد. او نیز مانند بسیاری از معترضان بلوچ، یک یا چند عضو خانوادهاش ربوده شده و سپس به قتل رسیده بود. پسر جوان ماما قدیر در سال ۲۰۱۳ ربوده شد و سپس جسدش در حالی پیدا شد که آثار شکنجه از جمله جای آتش سگریت در سراسر بدنش، بهویژه پشتش، هویدا بود. او اما با شلیک سه گلوله به قتل رسیده بود؛ دو گلوله به سینه و یکی هم به پیشانی. ماما، جسد پسر جوانش را به خیابان آورد و اعتراض کرد. هزاران تن که بخشی از آنها نیز اعضای خانوادههایشان را در قضایای مشابه از دست داده بودند، به او پیوستند و سرانجام معترضان به اسلامآباد، پایتخت پاکستان رسیدند.
این بار اعتراض بلوچها بیش از دو ماه میشود که جریان دارد. به تاریخ 23 نوامبر یک پسر دانشجوی 24 ساله بلوچ به نام «بالاچ بلوچ» در شهر تربت در شرق بلوچستان به ضرب گلوله کشته شد. اعضای خانواده بالاچ، از جمله پدرش، جسد او را به جاده آوردند و اعتراض کردند. مردم به این اعتراض و تحصن پیوستند و دادگاه محلی حکم تعلیق چهار افسر دیپارتمنت ضد ترور (CTD) را صادر کرد، اما مقامهای محلی از تعمیل آن حکم سر باز زدند. مردم به تاریخ 25 نوامبر اعتراضات و اعتصاب گستردهای را راهاندازی کردند و شهر را به تعطیلی کشیدند. یکی از خواستهای فوری آن اعتصاب و اعتراض، تعمیل حکم تعلیق همان چهار افسر بود. این خواست اما عملی نشد. دو روز بعد، به تاریخ 27 نوامبر 2023 جوانی دیگر از بلوچها به نام شعیب کشته شد. این بار مردم با عصبانیت بیشتر به جادهها ریختند که تا کنون ادامه دارد.
اعتراضی متفاوت
بلوچها که براساس برخی ادعاها پس از ۲۰۰۳ دهها هزار مفقودی و قتل را تحمل کردهاند، در طی این سالها اعتراضهای مسالمتآمیز زیادی را رقم زدهاند، اما اعتراض کنونی متفاوت است. مهمترین وجه تمایز این اعتراض، رهبری آن توسط یک زن جوان است. این اعتراض توسط زنی جوان به نام ماهرنگ بلوج رهبری میشود. اکثر مردم ایالت بلوچستان بلوچ هستند و پس از آن پشتونها کتله بزرگ قومی را تشکیل میدهند. پشتونها نیز در پاکستان خود را گروه قومی مورد تبعیض میدانند و به سیاستهای دولت پاکستان اعتراض دارند. جنبش تحفظ پشتون که توسط منظور پشتین رهبری میشود، به همین دلیل به راه افتاده است. اما اگر بخواهیم جنبش تحفظ پشتون را با حرکت اخیر بلوچها مقایسه کنیم، از لحاظ جنسیتی تفاوت بسیاری باهم دارند، هر چند در جریان اعتراضها اعضای جنبش تحفظ پشتونها از داکتر ماهرنگ بلوچ و همراهانش دلجویی کردهاند. جنبش تحفظ پشتون یک حرکت مدنی کاملا مردانه است، اما حرکت فعلی بلوچها توسط یک زن رهبری میشود و بخش بزرگی از آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. وقتی به ویدیوها و تصاویر این اعتراض نگاه کنیم، میبینیم که بیش از نصف جمعیت معترض را زنان تشکیل میدهند. این یک تفاوت بسیار برجسته با دیگر حرکتهای مدنی در پاکستان و در میان بلوچهای این کشور است.
تفاوت دوم این اعتراض با اعتراضهای گذشته بلوچها، گستردهگی آن است. این اعتراض که از ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳ شروع شده، تا کنون ادامه یافته است. هر چند تحصن ماهرنگ بلوچ و همراهانش در اسلامآباد مانند اعتراض ماما قدیر بدون کدام دستاورد ملموس به پایان رسید، اما وقتی او به بلوچستان برگشت، مورد استقبال گرم قرار گرفت که دهها هزار تن به پیشوازش رفتند. دولت محلی بلوچستان پس از بازگشت ماهرنگ به شهر کویته، وضعیت اضطرار اعلام کرده، اما پس از آن هم اعتراضها ادامه یافته است.
تفاوت سوم این اعتراض با موارد مشابه، چندوجهی بودنش است. این بار برای تاثیرگذاری بیشتر، غیر از اعتراض خیابانی، گزینههای دیگر را نیز روی دست گرفتهاند. در ویدیویی که از ماهرنگ بلوچ به تاریخ ۲۵ دسامبر نشر شد، او از همه مردم جهان خواست تا آنچه آنها نسلکشی بلوچها میخوانند را به رسمیت بشناسند، از رسانهها خواست که پوشش خبری بدهند، از کاربران شبکههای اجتماعی خواست که در فضای مجازی اعتراض کنند و پستهای اعتراضی را نشر و بازنشر کنند و همچنان از مردم خواست که دادخواستی را امضا کنند. آنها دادخواستی آنلاین هم راهاندازی کردهاند که هدفش جمعآوری ۵۰ هزار امضاست و تا کنون بیش از نصف این رقم را تکمیل کردهاند.
ماهرنگ بلوچ کیست؟
ماهرنگ بلوچ یک زن ۳۰ ساله و یک داکتر است. او عضوی از خانوادههای افراد مفقودشده و کشتهشده است. وقتی داکتر ماهرنگ و همراهانش به تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ به دروازههای شهر اسلامآباد رسیدند، پولیس پاکستان صدها معترض از جمله ماهرنگ بلوچ را بازداشت کرد. آنها پس از چند ساعت، آزاد شدند و ماهرنگ در بیانیهای گفت: «ما جمع کثیری از بدنهای عزیزانمان را حمل میکنیم. ما نسلاندرنسل بسیار بدتر از این را دیدهایم.» این معترض بلوچ پیش از این نیز در حرکتهای اعتراضی سهم و حضور داشته و باری به زندان هم رفته است. او در کودکی، در سال ۲۰۰۶ به ربوده شدن پدرش اعتراض میکند و توسط پولیس پاکستان بازداشت میشود. آن زمان او ۱۳ ساله بوده است.
در سال ۲۰۰۶ غفار بلوچ، پدر ماهرنگ بلوچ، توسط پولیس پاکستان بازداشت میشود. پولیس پاکستان وقتی بلوچها را ـ چه دانشجو یا غیردانشجو ـ بازداشت میکند، از محل نگهداری آنها به خانوادههایشان اطلاع نمیدهد. بلوچها مدعیاند که گرفتاری بلوچها بار سیاسی دارد و به هدف سرکوب یک کتله قومی صورت میگیرد. آنها همچنان مدعیاند که بازداشتشدهها به وکیل مدافع دسترسی ندارند و حتا محاکمهای برای آنها برگزار نمیشود. یکی از خواستهای همیشهگی اعتراضات مسالمتآمیز بلوچها در پاکستان، برگزاری محاکمه عادلانه برای بازداشتشدهگان بلوچ است. غفار بلوچ، پدر ماهرنگ بلوچ که در سال ۲۰۰۶ بازداشت میشود، از محل نگهداری او به خانوادهاش خبری نمیدهند. خانواده او به این بازداشت اعتراض میکند و ماهرنگ سیزدهساله بازداشت میشود. غفار بلوچ بالاخره آزاد میشود تا اینکه سه سال بعد بار دیگر ـ به گفته معترضان بلوچ ـ بازداشت و سربهنیست میشود. خانواده ماهرنگ یک بار دیگر هدف قرار میگیرد. در سال ۲۰۱۸، نصیر برادر ماهرنگ بلوچ بازداشت میشود و سپس آزاد میگردد.
حالا ماهرنگ بلوچ معتقد است که بلوچ بودن به تنهایی کفایت میکند تا یک نفر به زندان بیفتد و حتا کشته شود، بدون اینکه محاکمهای برای او برگزار شود. حرکتی که حالا توسط او رهبری میشود، در آستانه برگزاری انتخابات عمومی در پاکستان، یک دردسر جدی برای دولت موقت این کشور است. از آنجایی که این اعتراض مسالمتآمیز است، با نیروی قهری سرکوب نشده است. با این حال، دولت پاکستان به نظر میرسد تلاش میکند خود را از این دردسر نجات دهد تا به امور دیگر، از جمله برگزاری انتخابات، مدیریت اقتصاد شکننده، نزاع با همسایهها و دشمنی با هند برسد. برای اینکه زمینه سرکوب احتمالی این حرکت فراهم شود، انوارالحق کاکر، نخستوزیر موقت پاکستان، در مورد حمایت هند از شورشهای بلوچستان سخن گفته است. این سخنان هر چند بهصورت مستقیم اعتراضات تحت رهبری ماهرنگ بلوچ را هدف قرار نداده، ولی بهصورت غیرمستقیم هشداری است که اگر آنها به اعتراضات خود ادامه دهند، زیر عنوان ارتباط با هند سرکوب خواهند شد. این یک احتمال جدی است. حکومتهایی که به خواست شهروندان خود بها نمیدهند، همه از همین روش استفاده میکنند.
بستن اتهام ارتباط با یک کشور خارجی، سرویسهای امنیتی یا یک دشمن، تاکتیک کهنه اما پرکاربرد است. این تاکتیک محبوب دولتها در منطقه ماست. در افغانستان، طالبان مردم غیرنظامی را در میدانوردک به اتهام ارتباط با عبدالغنی علیپور که چند صباحی علیه این گروه جنگیده بود، بازداشت و سرکوب میکنند. شبیه همین وضعیت در ولایات شمال افغانستان جریان دارد که طالبان از هر که خوششان نیاید، آنها را به عضویت در جبهات مسلح ضد طالبان متهم میکند و در نهایت سربهنیستش میسازند. در ایران هم هر باری که مردم به گرانی، تورم یا تقلب در انتخابات و یا مرگ مهسا امینی اعتراض کردند، این اتهام که گویا دست خارجیها در پشت این اعتراضها وجود دارد، همیشه مانند پتکی بر فرق معترضان فرود میآمده است.
از جانبی، دولت محلی بلوچستان با اعلام حالت اضطرار، همه تجمعهای بیش از چهار نفر را منع کرده است. در وضعیتی که تظاهرات فعالان بلوچ ادامه دارد، وضع چنین ممنوعیتی زمینه سرکوب را فراهم میکند. حالا دولت با دستاویزی که گویا معترضان تظاهرات غیرقانونی برگزار کرده و در وضعیت اضطرار تجمع کردهاند، ممکن است آنها را سرکوب کند.

