جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

بار دیگر عصر زنده به گوری

نويسنده: ش. سالک

من با یک خانواده‌ی چهار نفری، شامل خانم و پسر و دخترم در گوشه‌ای از غم‌کده‌ی کابل با صدها چالش زندگی می‌کنیم. کوچک‌ترین عضو خانواده‌ی من فعلا دخترم است. او آن‌قدر شوخ و طناز است که من او را خدای خوشبختی خانواده نام نهاده‌ام. در همین روزهای سخت و دشوار و پر از فقر و بدبختی و سیاهی زمان، وقتی هر شام با خستگی و کفتگی کار و با دل پرخون و صد ذهنیت بد به خانه بر می‌گردم، با طنازی و رفتار نازآمیز این دو فرزند نازدانه‌ی خانه دیگر غم و غصه در دلم باقی نمی‌ماند. من خود را در بهشت خوشبختی احساس می‌کنم.

در همین روزها قرار است خانواده‌ی ما پنج‌ نفری شود و خوشحالی و خوشبختی دیگری نیز به خانواده‌ی ما علاوه گردد. ولی در همین چند روز قبل متوجه شده‌ بودم که برای خانمم نگرانی جدی پیدا شده است. او برای من هر روز اصرار داشت تا به آزمایشگاه و داکتر رفته آزمایش بدهد و بداند که فرزند ما دختر است یا پسر. در مورد فرزندان قبلی این نگرانی نبود. ما با پسر و دختری که داریم زندگی شادی را سپری می‌کردیم و هیچگاه ذهنیت برتربینی و فرق در جنسیت حتا در ذهن ما هم نبوده است .

این اصرار او هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. تا این‌که مرا وا داشت جویای آن شوم که چرا خانمم نگران است. چون از نظر من داشتن وجود سالم برای نوزاد مهم است نه دختر و پسر بودن‌اش.

زمانی که این حرف را با او در میان گذاشتم و گفتم چرا چنین فکر می‌کند، او برخلاف دیدگاه اظهارشده‌ی سال‌های قبلی‌اش گفت: «خدا کند که فرزند ما این بار پسر باشد و دختر نباشد.» من از این حرف او واقعا حیرت کردم و با اندکی قهر گفتم: «چه ناروا می‌گویی؟ آیا پسر و دختر قبلی‌مان کدام کمی‌وکاستی در خوشبختی خانواده‌ی ما دارند؟ آنچه را خدا بخواهد همان مهم است.»

گفت: «در این شرایط و زمانی که دختر نتواند درس بخواند و تحصیل کند و زمانی که بزرگ شود بدون ترس بیرون از خانه رفته نتواند و طالب بالایش تجاوز کند، بهتر است هیچ به دنیا نیاید.»

این حرف همسرم صدها سؤال در مورد اسلام و ایمان در ذهنم شعله‌ور کرد. مرا به‌یاد زنده به گور کردن دختران و شرم و ترس داشتن از به دنیا آمدن دختر در دوران عرب جاهلیت برد. زنده به گور کردن دختران، اگر درست باشد، یکی از بدترین رفتارهای ضدانسانی انسان‌های جزیره‌ی عرب قبل از اسلام بود که تا قرن‌ها این طعنه دامن عرب را گرفته و لکه‌ی ننگی است که تا زندگی برپا است از دامن عرب پاک نخواهد شد. با ظهور اسلام از این عمل ضدانسانی عرب‌ها کاسته شد و دین اسلام بر پایه‌ی اساسی و انسانی زن‌محور پایه‌گذاری شد. اندکی از تشویش‌های انسانی هم در کوه‌پایه‌های شبه‌جزیره‌ی عرب و هم در مکان‌های زیر سیطره‌ی دین اسلام فروکاست کرد.

حالا که هزار و ۴۰۰ سال از این نبرد اسلام علیه زن‌ستیزی می‌گذرد و این دینی که زن را از زنده به گور کردن نجات داد، باز در زیر پرچم‌اش نفرت از زن و دختر تا سطحی به‌وجود می‌آید که یک پدر و مادر برای این‌که دخترش بی‌سواد نماند، از خدا بخواهند که دختری به دنیا نیاید. و یا خانواده‌هایی که دختران‌شان را زنده به گور کنند یا از پشت بام به زمین پایین بی‌اندازند و از بین ببرند تا مورد تجاوز وحشیانه‌ی کسانی که بر شانه‌ی‌شان پرچم «لا اله الالله» نوشته شده است قرار نگیرد.

این تشویش و نگرانی همسرم مرا واداشته است تا طوری دیگر فکر کنم و بر خود بقبولانم که مبادا در قبل از اسلام، عرب‌ها هم شاید یکی از با فرهنگ‌ترین و متمدن‌ترین انسان‌های روی زمین بوده باشند که زندگی‌شان برمبنای انسانیت و در محوریت برابری مرد و زن اساس‌گذاری شده باشند؛ تا آن زمانی که پیروان خدایان عرب با پیروان «لات» و «عزی» که با نام و شعار دین و خدا بر حریم خصوصی و ناموس مردم تجاوز کرده باشند. به همین دلیل مردم عرب نه از جاهلیت بلکه از ترس و هراسی که بر عفت زنان و دختران‌شان از پیروان «لات» و «عزی» داشتند، فرهنگ دخترکشی و عار و ننگ از دخترداشتن را به ترویج گذاشته باشند.

امروزه در غم‌کده‌ی ما هم دیدیم و شنیدیم که چطور بر عفت دختران بازی کردند و چگونه با جاهلیت زن‌هراسی و دخترهراسی را در بین مردم به‌نام شریعت و خدا که جاهلیت عرب پیش آن سر خم می‌کند به‌میان آوردند. و چه دختران پاک‌دامن، برای این‎که با عفت‌شان بازی نشود، شیرین‌وار به زندگی‌شان نه از روی جاهلیت بلکه از روی آگاهی و آزادی خاتمه دادند.

من حالا چنین فکر دیگر و باور دیگر برایم خلق شده و با اصرار همسرم او را به آزمایشگاه بردم. نتیجه نشان می‌دهد که فرزند ما پسر است. با این حال هم نگرانی و ترس همسر و هم از خودم از بین نرفته است. ما در خانواده‌ی خود یک فرشته‌ی خوشبختی و خدای خوشبختی به‌نام دختر داریم که او حالا کوچک و خرد است و نگرانیم که آینده و تعلیم و تحصیل او و اوضاع زندگی‎اش در فردای روز چگونه خواهد بود. و این‌که او با تمام آرمان و دغدغه‌های زندگی و انسانی‌اش در جاهلیت قرن در کنج خانه‌ زنده به گور شود.

حالا احساس می‌کنم که چون من و همسرم، پدر و مادرهای دیگری نیز در این غم‌کده درد می‌کشند و نگرانی‌هایی از این عصر جاهلیت دارند و از خدا می‌خواهند که برای‌شان دختر عطا نکند تا دیوهای قرن آنان را از درس و تعلیم باز دارند و مورد تجاوز و بی‌عفتی قرار دهند. ٢٢ دلو ١٤٠٢

May be an image of 6 people

7 پاسخ به “بار دیگر عصر زنده به گوری”

  1. Abdul Razaq Rahimi
    افسانه پردازی بخشی از تاریخ رسمی اسلام است که فقه های اسلامی دربارهٔ رفتار و سنت‌های جامعه قبل از اسلام ارایه کرده اند. رایج بودن فرهنگ زشت و ضد انسانی زنده به گور کردن زنان در میان جوامع اعراب قبل از اسلام یک نمونه بارز این افسانه پردازی است. در حالی که هیچ اثر، سند و مدرکی تاریخی ای که واقعیت بودن این مسئله را تایید کند، تا حال ارایه نشده است. حتا در هیچ یک از متون دینی قبل از اسلام به این مسئله مهم اشاره ای نشده است. از این رو، افسانه‌پردازی‌ها و داستان‌هایی که دربارهٔ زنده به گور کردن زنان در زمان قبل از اسلام شنیده می‌شود، بیشتر از افسانه‌سازی‌های قرون پس از ظهور اسلام بوده و به عنوان تلاشی برای تأکید بر اهمیت و تحریمات اجتماعی و دینی دربارهٔ رفتارهایی مانند تجاوز و خشونت علیه زنان تولید شده‌اند.

    لایک

  2. Nauroz Hamid
    مسله ی زنده بگور کردن زنان قبل از اسلام، اسطوره ی جعلی ای بیش نیست. اگر قبل از اسلام زنان را زنده به گور میکردند، باید که قحطی زن می شد و به هر صد تا مرد عرب باید یک زن می رسید، نه اینکه عده زیادی از مرد ها چند تا زن می داشتند. اگر اعراب جاهلیت دختران خود را زنده به گور می کرده اند، پس چگونه نسل اعراب ادامه یافته است؟ توجه کنیم که برای ادامه نسل باید هم زن و هم مرد زنده باشند، تا اولاد دار شوند. اگر دختران زنده به گور می شدند، باید نسل اعراب منقرض می شد! نامگذاری دوران پیش از اسلام در شبه جزیره عرب به نام دوران جاهلیت، جعل تاریخ است. واقعیت اینست که در عربستان قبل از اسلام سه ایزدبانوی مهم به نام ‌های لات، منات و عزی مورد پرستش اعراب جاهلی بودند و از نظر أنها دختران الله به ‌شمار می‌ رفتند و گروهی از زنان در کعبه به خدمت بت‌ها مشغول بوده‌اند. زنان در همان عصری که مسلمانان به آن می‌گویند جاهلیت، از حقوقی برخوردار بودند. در آن دوره مثلن خدیجه، همسر محمد، از سرمایه‌ داران مهم شبه جزیره عربستان بود. در کل پیش از اسلام زنان عصر بضم مسلمانان جاهلیت، مشارکت زیادی در سیاست داشتند. همسر ابوسفیان جزو طراحان، تحریک‌ کنندگان و جنگاوران علیه محمد بود. بنابراین این توصیف جاهلیت در مورد عصر پیش از اسلام و تقسیم تاریخ اعراب به عصر جاهلی و عصر اسلام، توصیف غلطی است و اسلام در این مورد به قلب تاریخ پرداخته است. از نظر شعر و بلاغت هم اعراب پیش از اسلام در مرتبه اعلا قرار داشتند. اسلام که آمد، عملن دستور به لت کردن زنان داد، زنان را شهروند درجه دو ساخت، ارزش شهادت شانرا نصف ارزش شهادت مردان قرار داد، از مسند قضا محروم شان ساخت، علیرغم نیاز بیشتر کودکان به مادران شان، حق حضانت کودکان را به پدران داد. این فهرست را می شود همینطور ادامه داد.

    لایک

  3. Lima Watan
    آقای سالک: اگر اعراب قبل از اسلام دختران خودرا زنده به گور میکردند، ایا این همه عرب را در مزارع کشت و درو میکردند؟ ایا تعدا زنان به ان اندازه می بود که هریک اجازه 4 زن را داشته باشد؟ به نظر من باید واقع بین بود و هر «اوسانه » دینی را واقیعبت نه پذیریم. وحشت طالبانی نیز از همین گونه روایات و اوسانه های دینی سرچشمه میگیرد. باید با تمام قوا غم و ندوه خودرا به نیرو مبدل نموده علیه جنایت کاران و سیه دلان طالبی قد علم کنیم.

    لایک

  4. Zarifa Salangi
    در مورد این نوشته فقط یک کلمه می خواهم اضافه کنم اگر می خواهید در مورد ارزش زن در جزیره ی عرب قبل از اسلام بدانید خدیجه همسر پیامبر یکی از همان زنان قبل از اسلام است بقیه اش به درک و فهم خود تان مربوط است

    لایک

  5. Dahmazang Nawabad
    همان اسلام بربریت در افغانستان تا کنون پا بر جاست نمونه اش دوران تسلط مسعود جلاد اخوانی خشک مغز وجنایتش در حق مردم افشار غرب کابل ومکرویان ها ومنطقه خورد کابل …بت ..خاک در افشار بر زن ها تجاوز شد صورت زن ها بطور بیرحمانه وحشیانه بدست نیروهای سیاف ومسعود جلاد پوست شده بود که تا کنون فیلمش موجود است در دوران اول طالبان وتا کنون زن ستیزی توسط همین پیروان خشک مغز ادامه دارد .نگرانی این خانم قابل درک است

    لایک

  6. Suhaila Naziri
    زنان و دختران شجاع کشورم انچنانیکه تاریخ شاهد کار نامه های زنان است که همه وقت و در هر عصر مبارزات شان موفق بوده مطمین باشید این دوره های سیاه و تاریک بزودی اختتام می‌یابد
    امروز تاریخ بنام زن افغان در کشور ما ورق زده می‌شود
    با تاسف پسران هم از دست این گروه تروریستی در امان نیست لواطت در ذهن و عمل طالبان جز زندگی شان است

    لایک

  7. Temur Wali
    چهل سال قبل یک بانوی شریف ازاره در شفاخانهٔ ملالی زیژنتون کابل درد بدنیا آمدن فرزندش را تحمل میکرد دکتور مؤظف که میخواست حواسش را کمی آرام بسازد ازو پرسید
    خواهر جان میخواهی طفلت پسر باشد یا دختر ؟
    خانم بجواب گفت.
    بلا به پس هر دوی شی. دختر باشه مردک مو بره باچه باشه ببرک. هر چه باشه باشه خدا جان مره از عذاب خلاص کنه.
    تاریخ بشکل از بد بد تر تکرار میشود.

    لایک

بیان دیدگاه