پنجره ها بسته اند، شهر پریشان کیست ؟
رنگ فلق هر سحر، خون شهیدان کیست ؟
آب نه پوید به جوی، باغچه بی رنگ و بوی
دختر مست بهار بسته به زندان کیست ؟
باغ ندارد صفا، مرغ ندارد نوا
ابر سیه هرکجا، آ ه یتیمان کیست ؟
باد صبا در گذر مشک بهارش به بر
گفت که این بوم وبر خانه ویران کیست ؟
کودکی دیدم غمین، بیکس و شب در کمین
آه کشیدم که این یوسف کنعان کیست ؟
سبزه به خون در چمن، ناله کند یاسمن
در جگرت ای وطن، دشنه بران کیست ؟
خنده به لب مرده است، ساز دل افسرده است
چشمه خون شفق دیده گریان کیست ؟
شعر از كاوه شفق
