تا سر نگرفته کار ما هم
از آن همه سهو و اشتباهات
بر باد شد اعتبار ما هم
بینیم همه که می تکانند
دامان خود از غبار ما هم
آن همسفران و همقطاران
نایند به رهگذر ما هم
از طعنهء دیگران چه نالیم
رنجیده چو سخت یار ما هم
جریان زمانه،لوح تاریخ
شسته ست ز یادگار ما هم
افسوس که رفته است برباد
خاکستر اعتبار ما هم
نومید مباش چون سر انجام
پایان رسد انتظار ما هم
بر پا شود عاقبت در این ملک
صد شور ز گیر و دار ما هم
حماسهء سرخ آفریند
هنگامهء کار زار ما هم
افراشته می شود درفشی
بر کنگرهء حصار ما هم
دورند چو خاینین، چه بهتر
چون پاک شده قطار ما هم
در فصل بهار پر طراوت
گل جوش زند ز خار ما هم
مانَد به دل رقیب «سرمد»
صد داغ ز افتخار ما هم
زنده یاد داوود سرمد
سنبله ۱۳۵۳ خورشیدی
