جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

دلیل نامگذاری دولتی به عنوان افغانستان

دلیل نامگذاری دولت جدیدی در آسیا به عنوان افغانستان را میتوانیم چینن خلاصه کنیم:

۱. از نتایج جنبشهای ناسیونالیستی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، جنبشی ملی گرایانه در افغانستان کنونی نیز ظهور کرد که به دنبال ایجاد یک دولت-ملت مستقل بود. به عنوان بخشی از این حرکت، نام «افغانستان» برای تأکید بر هویت فرهنگی و تاریخی منطقه انتخاب شد..

۲. استعمار : قدرت های استعماری اروپایی به ویژه بریتانیه نقش مهمی در شکل گیری هویت مردمان منطقه ایفا کردند. در دوران استعمار انگلیس واژه «افغانستان» برای اشاره به این منطقه به کار میرفت و به عنوان نماد هویت ملی در میان مردم محلی محبوبیت فزاینده ای پیدا کرد.

۳. منطقه خراسان که زمانی در سراسر ایران کنونی، افغانستان و آسیای مرکزی امروزی امتداد داشت، به گونه‌ ی بازتعریف شد که فقط سرزمینی را در بر میگرفت که اکنون بخشی از افغانستان است.

به طور خلاصه، تغییر از «خراسان» به «افغانستان» نشان دهنده ترکیبی از احساسات ناسیونالیستی، نفوذ استعماری، پیوندهای زبانی و ادبی و تغییر در مرزهای جغرافیایی است.

در حالی که «خراسان» هنوز حس «هویت منطقه ای و میراث فرهنگی» را تداعی میکند، «افغانستان» در دوران معاصر به بخشی جدایی ناپذیر از هویت ملی تبدیل شده است.

در واقع واژه «خراسان» که برخی آن را به هویت ساکنان مناطق نسبت میدهند همچنان بار استعماری دارد. ساسانیان پارس مستعمرات پنهاور شان را در قرن سوم قبل از میلاد به چهار «منطقه»تقسیم کرده بودند و با عناوینی که نزد خودشان مفهوم بود میشناختند. یکی از این بخشها که شامل مناطق شرقی امپراتوری و واحد هایی چون بلخ و هرات، مرو، نیشاپور، خوارزم، بدخشان، بادکند و اوش را در بر میگرفت.

فراموش نکنیم که واژه «سان» در خراسان بیشتر به علت سهولت آوایی برای تلفظ واژه در طول زمان صورت گرفته است. در حالی که «سان» در خراسان پسوند و به معنی منطقه است، معادل جا و مکان نیز میباشد، مثل بیمارستان، شارسان (شارستان)، خارسان (خارستان)، گورسان (گورستان) و غیره.

در هر حال طوری که دیده میشود، حتی ساسانی ها خود نام خاصی برای تشخیص بخشی از سرزمینهای مستعمره خویش نداشته اند و آن را به اصطلاح امروزی «مشرقی» یا «مکان آفتاب» یا خورشید لقب داده بودند که نشان میدهد آنها از نجوم و اینکه آفتاب از کجا و چطور پدیدار میشود چیزی نمیدانستند. اما عجیب و حتی مضحکتر از آن این که برخی این اسم نا مسما را بخشی از فرهنگ و معرف هویت کنونی خود میشناسند.

البته کشورهای زیاد وجود دارد که در گذشتته بسیار دور یا نزدیک نام دیگری داشته اند که میتوان آنها را به دو دسته مجزا از هم تقسیم کرد:(۱) کشورهای که تمدن بسیار قدیمی و کهن دارند مانند روسیه. (۲) کشورهای جدیدی که در چند قرن اخیر با تغییر نام به ظهور رسیده اند، مانند الجزایر (نامیبیا)

اما هستند کشورهائی مانند ایران (یا پارس قدیم)، آلمان (یا پروشیای قدیم) اسپانیه (یا اندلس قدیم) افغانستان (یا آریانای قدیم) بنگله دیش (یا پاکستان شرقی قدیم) تایلند (یاسیام قدیم)، فرانسه (یا گول قدیم)، ایتالیه (یا روم قدیم)، نامییبا (یا افریقای جنوب غربی قدیم) جاپان (یا دنی پالگوی قدیم)، هند ( یا جامبودویپای قدیم)، عراق (یا بین النهرین قدیم) عربستان (یا حجاز قدیم)، بلاروس( یا روسیه سفید قدیم)، هالند (یا ندرلند قدیم) و بسا کشورهای دیگری که اکنون نامهای دیگری دارند. اما چیزی که در همه مشترک است، وجود جوامع جوامع متشکل از آنهاست که تغییر نامها به هیچ وجه بر هویت، شخصیت، فرهنگ و موقعیت شان تاثیر نداشته است. بنابراین کوششهای احمقانه ای چون تغییر نام افغانستان به خراسان یا چیز دیگری شبیه به این معجون در حقیقت نوعی خلط مبحث و بوسه زدن به زنجیرهائی ست که از پستوی افکار عتیقه و بدتر از آن استعمار زده و موزیم استعمارگران کهن بیرون کشیده شده است. شاید گمان میبرند برگزیدن مجدد نامی که امپراتوران ساسانی پارس روی مناطق مسکونی شان گذاشته بود و جد و برجد شان برای زدون آن خون دادند، میتواند پاسخی به رویاهای عظمت طلبی کودکانه آنها باشد که نهایت اسفناک است.

احمد اریا

بیان دیدگاه