جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

افسانه نابودی: نه پایان، بلکه آغازی تازه برای برنامه هسته‌ای ایران

حملات آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران – برخلاف ادعای ترامپ – آن را نابود نکرد، بلکه ضربه‌ای نمادین وارد آورد که بیشتر نمایش سیاسی بود تا پیروزی نظامی

نویسندگان: فار کیم بنگ و لطفی حمزه – ۲۶ جون ۲۰۲۵

منبع: آسیا تایمز

———————

اعلام پیروزمندانه رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مبنی بر اینکه ارتش ایالات متحده با همکاری اطلاعاتی اسرائیل موفق شده تأسیسات زیرزمینی هسته‌ای فردو را «به طور کامل نابود» کند، موجی از تناقض‌ها را میان محافل اطلاعاتی آمریکا، تحلیلگران منطقه‌ای و ناظران جهانی برانگیخته است.

دولت ترامپ بار دیگر لفاظی‌های نمایشی را به جای شفافیت تحلیلی برگزیده است. در قلب ماجرا، نه‌تنها تناقضی در درک واقعیت بین ادعای نظامی و شواهد قابل راستی‌آزمایی وجود دارد، بلکه شاهد بازتنظیم بزرگ‌تری در معادلات ژئوپلیتیکی هستیم که منافع استراتژیک ایالات متحده، اسرائیل، ایران و چین را درگیر کرده است.

مهم‌تر از همه، تحلیل‌های فزاینده مبتنی بر تصاویر ماهواره‌ای و اطلاعاتی تردیدهای جدی نسبت به اثرگذاری واقعی بمب‌های «ابرشکننده پناهگاه‌ها» (MOPs) که در این حمله استفاده شد، مطرح می‌کنند – به‌ویژه اینکه این بمب‌ها احتمالاً هیچ آسیبی برگشت‌ناپذیر، آن‌گونه که ترامپ ادعا کرده، وارد نکرده‌اند.

-افسانه نابودی فردو

فردو یکی از مستحکم‌ترین تأسیسات هسته‌ای ایران است که در عمق بیش از ۸۰ متری صخره و بتن مسلح ساخته شده و به گونه‌ای طراحی شده که تنها از طریق حمله هوایی، نابودی آن بسیار دشوار است.

در حمله ۲۲ جون، بمب‌های MOP که در ابتدا برای نفوذ به پناهگاه‌های سخت زیرزمینی مانند آنچه در کوریای شمالی وجود دارد طراحی شده بودند، به کار رفتند. اما کارشناسان نظامی هشدار می‌دهند که این بمب‌ها نیز محدودیت‌هایی دارند، به‌ویژه وقتی به‌سرعت و بدون بررسی اطلاعاتی دقیق از تحرکات هدف یا تخلیه‌های احتمالی استفاده شوند.

در روزهای منتهی به حمله، تصاویر ماهواره‌ای تجاری و نظامی نشان‌دهنده ورود و خروج کاروان‌های بزرگی از کامیون‌ها به فردو بودند – حرکاتی که با جابجایی تجهیزات حساس، اسناد محرمانه و شاید حتی ذخایر اورانیوم غنی‌شده هم‌خوانی دارد.

این فعالیت‌ها توسط تحلیلگران چند نهاد، از جمله وزارت دفاع آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) رصد شده بود – هرچند که آژانس اکنون از نظر سیاسی و دیپلماتیک به حاشیه رانده شده است.

اگر این گزارش‌ها صحیح باشد و ایران پیش از حمله، مؤلفه‌های حیاتی برنامه هسته‌ای خود را از سایت خارج کرده باشد، آن‌گاه حمله آمریکا – هرچند از نظر تصویری پررنگ باشد – در واقع به تأسیساتی خالی اصابت کرده و تأثیری نمادین داشته نه استراتژیک.

برخلاف ادعای پرطمطراق ترامپ درباره «نابودی کامل»، آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) ارزیابی محتاطانه‌تری ارائه داده است: برنامه هسته‌ای ایران «به تأخیر افتاده»، نه «نابود شده».

بر اساس گزارش‌های رسانه‌ای به نقل از جلسات محرمانه، آسیب به فردو محدود و احتمالاً فقط به ورودی‌ها و لایه‌های بیرونی رسیده و سالن‌های سانتریفیوژ اصلی، پیش از حمله، از کار خارج شده بودند.

بدتر آنکه این حمله ممکن است عزم ایران را برای پیگیری بازدارندگی هسته‌ای تقویت کرده باشد. در تاریخ، کشورهایی که مورد حمله قرار گرفته‌اند، معمولاً برنامه هسته‌ای خود را شتاب بخشیده‌اند نه متوقف.

عراق تحت صدام، لیبیا تحت قذافی و حتی کوریای شمالی پس از حمله آمریکا به عراق، همگی پاسخ خود را در افزایش تلاش‌های هسته‌ای نشان دادند.

-دیپلماسی «دوستی بزرگ»

آنچه این ماجرا را حتی عجیب‌تر می‌سازد، پیشنهاد ترامپ برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک با ایران، تنها چند روز پس از حمله به فردو است. ترامپ مدعی شده که آمریکا و ایران می‌توانند «دوباره دوستان بزرگ» شوند – انگار که بمباران تأسیسات حیاتی، مقدمه‌ای برای صلح است!

این رفتار، با الگوی بزرگ‌تری از سیاست خارجی خودمحورانه ترامپ همخوانی دارد – نه بر اساس اهداف راهبردی، بلکه به‌دنبال نمایش، امتیازگیری رسانه‌ای و رسیدن به جایزه صلح نوبل، که مدت‌هاست در پی آن است.

اما چنین پیشنهاداتی بی‌پایه‌اند. دیپلماسی نمی‌تواند بر ویرانه‌های تأسیسات هسته‌ای بنا شود، آن‌هم وقتی هیچ مکانیسم راستی‌آزمایی مستقل وجود ندارد.

IAEA که باید ستون اعتمادسازی باشد، عملاً از معادله خارج شده است. از زمان خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و بی‌اعتمادی مداوم اسرائیل به بی‌طرفی آژانس، ایران نیز دیگر به آن اعتمادی ندارد.

از نگاه تهران، آژانس دیگر نهادی بی‌طرف نیست بلکه ابزاری غرب‌محور برای اعمال فشار است. بنابراین با توجه به گزارش‌هایی از نفوذ احتمالی اطلاعاتی اسرائیل به فردو، هرگونه بازرسی مجدد از سوی آژانس احتمالاً از سوی ایران پذیرفته نخواهد شد. دوره شفافیت داوطلبانه در سیاست هسته‌ای ایران پایان یافته است.

-چین و ایران

در حالی که ترامپ ژست می‌گیرد و پنتاگون گزارش‌های خسارت را تحلیل می‌کند، چین و آمریکا تمرکز خود را همچنان بر ایران حفظ کرده‌اند – البته با اهدافی استراتژیک اما کاملاً متفاوت.

برای آمریکا، ایران یک نقطه‌جوش هسته‌ای، صحنه‌ای برای نمایش قدرت و آزمایش اعتبار بازدارندگی آن است. اما برای چین، ایران نه تهدید، بلکه شریک است – اقتصادی مهم و استراتژیک در چشم‌انداز اوراسیایی بلندمدت پکن.

جایگاه ژئوپلیتیکی ایران در چهارراه خلیج‌فارس، آسیای مرکزی و اقیانوس هند، نقشی کلیدی در تنوع‌بخشی انرژی و مسیرهای تجاری چین دارد.

موضع چین در مخالفت با تحریم‌ها و حمایت از دیپلماسی، آن را به گزینه‌ای قابل‌اعتمادتر برای تهران تبدیل کرده – به‌ویژه پس از حملات غربی و تجربه‌های تلخ ایران از عهدشکنی‌های دیپلماتیک.

این تضاد، درک جهانی را تقویت می‌کند که چین گزینه‌ای باثبات‌تر و راهبردی‌تر ارائه می‌دهد، در حالی که سیاست‌های آمریکا ناپایدار و معامله‌گرانه هستند.

اگر هدف ترامپ منزوی‌کردن ایران و قطع روابط منطقه‌ای و جهانی آن بوده، نتیجه ممکن است معکوس باشد: تهاجم نظامی آمریکا، خطر سوق‌دادن ایران به درون مدار راهبردی چین را افزایش داده – جایی که بی‌اعتمادی متقابل به غرب، پیوندهای عمیق‌تری را ایجاد می‌کند.

-سراب راهبردی

در نهایت، ادعای «نابودی» فردو بیشتر یک نمایش سیاسی بود تا پیروزی نظامی. بدون راستی‌آزمایی ثالث، بدون پیگیری دیپلماتیک و با تخلیه احتمالی دارایی‌های کلیدی ایران پیش از حمله، عملیات ترامپ بیشتر از تیتر روزنامه فراتر نرفت.

به‌جای آنکه این حمله فصل هسته‌ای ایران را ببندد، در واقع آن را وارد مرحله‌ای پرتنش‌تر کرده – جایی که اعتماد از بین رفته، نظارت غیرممکن شده و آرایش ژئوپلیتیکی در حال تغییر است؛ تغییراتی که ممکن است برای سال‌ها، سایه‌اش بر سیاست‌گذاران آمریکایی باقی بماند.

در حالی که آمریکا و چین همچنان بر ایران تمرکز دارند، رویکرد آن‌ها نمی‌تواند متفاوت‌تر از این باشد: یکی به‌دنبال سلطه از طریق بی‌ثباتی است، دیگری به‌دنبال نفوذ از راه پایداری.

از این منظر، حمله به فردو شاید پایانی باشد که پایان نیست – بلکه تنها آغاز دیگری است در بحران هسته‌ای طولانی، خطرناک و پیچیده خاورمیانه.

————————

نویسندگان مقاله:

فار کیم بنگ (Phar Kim Beng), PhD

استاد مطالعات آ.سه.آن (ASEAN) در دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزیا (International Islamic University Malaysia) است. او در زمینه روابط بین‌الملل، سیاست منطقه‌ای جنوب شرق آسیا و ژئوپلیتیک آسیایی تخصص دارد.

لطفی حمزه (Luthfy Hamzah)

پژوهشگر ارشد در مرکز راهبردی پَن ایندو پَسیفیک آرِنا (Strategic Pan Indo Pacific Arena) در کوالالامپور است. حوزه‌های پژوهشی او شامل امنیت منطقه‌ای، تحولات ژئوپلیتیکی هند-پاسیفیک و سیاست خارجی قدرت‌های نوظهور می‌باشد

May be an image of crater and text that says "Satellite view of holes and craters on a ridge at the Fordow nuclear enrichment facility in Iran after US strikes On June 22, 2025. Photo: VCG"