۱ جولای ۲۰۲۵
منبع: مدرن دیپلماسی
——————————
برای دوازده روز پیاپی، اسرائیل حملهای شدید هوایی علیه تاسیسات هستهای و نظامی ایران انجام داده است. در تاریخ ۲۲ جون، ایالات متحده نیز به این عملیات پیوست و سه مرکز بزرگ هستهای—اصفهان، نطنز و فردو—را مورد هدف قرار داد. این حملات که نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو آنها را برای جلوگیری از «تهدیدی وجودی» معرفی کرده، منجر به کشته شدن صدها نفر، زخمی شدن هزاران نفر و خسارات شدید به زیرساختهای هستهای ایران شده است. اما فراتر از ویرانیهای فوری، این عملیات هماهنگ میتواند پیامدهای far-reaching فراوانتری به دنبال داشته باشد: فروپاشی تعهد ایران به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و به دنبال آن، تضعیف نظم جهانی منع اشاعه.
نمایندگان ایران صراحتاً از افزایش خشم خود سخن گفتهاند. عباس گلرو، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس، به ماده ۱۰ معاهده NPT اشاره کرده—مادهای که حق خروج از معاهده را در صورت «وقایع فوقالعادهای که منافع عالیه کشور را در خطر انداختهاند»، برای عضو برقرار میداند. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران نیز همین نظر را تکرار کرده و هشدار داده که «همه گزینهها» برای دفاع از حاکمیت و امنیت ایران روی میز است. اکنون که آمریکا و اسرائیل—یکی عضو NPT و دیگری عضو نیست—بر تاسیساتی که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) بودند، حمله کردهاند، و با توجه به آنکه آژانس هیچگونه شواهدی از تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای ارائه نکرده، تهدید ایران برای خروج از NPT دیگر صرفاً ادعا نیست؛ بلکه نقطۀ عطف در دیپلماسی هستهای است.
برنامه هستهای ایران سالها تحت نظارت آژانس و جامعه بینالمللی بوده است. هرچند برجام ۲۰۱۵ توسط دولت ترامپ در ۲۰۱۸ کنار گذاشته شد، اما تا آن زمان فعالیت غنیسازی ایران کنترل شده بود و مکانیزمهای کنترلی دقیق برقرار بود. طبق آژانس، «هنوز هیچ مدرک قطعیای مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای وجود ندارد.» حتی با این حال، ایران با حملههای نظامی مواجه شده: ابتدا اسرائیل و اکنون ایالات متحده.
طبق ماده ۱۰، عضو معاهده اگر فرض کند که یک رویداد فوقالعاده منافع ملی را تهدید میکند، میتواند از NPT خارج شود. از منظر ایران، این حملات هماهنگ توسط کشوری دارای سلاح هستهای و غیرعضو NPT (اسرائیل) و کشوری عضو NPT (آمریکا) علیه تاسیسات تحت حفاظت آژانس، این آستانه را رد کردهاند. این حملات صرفاً هشدار یا عملیات بازدارنده نیستند، بلکه حملاتی پیشگیرانه و راهبردی علیه زیرساختهای هستهای ایران بودهاند—بر اساس فرضیۀ احتمال تسلیح، نه نقض فعلی.
این تمایز بسیار مهم است: در قوانین بینالملل، هیچ مجوزی برای جنگ پیشگیرانه وجود ندارد. بدون آنکه تهدید فوری اثبات شود، این حملات نقض حاکمیت ایران و روح قانون NPT محسوب میشوند. اگر ایران تصمیم بگیرد معاهده را ترک کند، نه تنها این حملات را به عنوان توجیه، که یک ضرورت وجودی اعلام خواهد کرد.
ایران اولین کشوری نیست که به ترک NPT تهدید کرده یا عمل کرده است. کره شمالی در ۱۹۹۳ خروج خود را اعلام کرد، سپس در نهایت تعلیق کرد. توافقی با آمریکا حاصل شد اما در نهایت شکست خورد، و در ۲۰۰۳ خروج را از سر گرفت و به ساخت سلاح هستهای ادامه داد. شکست دیپلماسی برای حفظ عضویت کره شمالی، سیاست منع اشاعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده است.
وضعیت ایران بسیار شبیه اما حتی پُرتابتر است. ایران زیرساخت علمی گستردهتر، جمعیت بزرگتر و درگیریهای منطقهای بیشتری نسبت به کره شمالی دارد. برعکس پیونگیانگ، تهران تا همین چندی پیش نظارت آژانس را پذیرفته بود. تهدید برای خروج اکنون نه تنها خطر گسترش هستهای، بلکه تضعیف هنجارهای NPT را نیز به همراه دارد. اگر کشوری عضو تحت نظارت آژانس بتواند بدون مجازات بمباران شود، چه انگیزهای برای دیگر کشورهای بدون سلاح هستهای باقی میماند؟
ناهمترازی اخلاقی و سیاسی این لحظه آشکار است. ایران امضاکننده NPT است و تا کنون با بازرسیها همکاری کرده است. در حالیکه اسرائیل عضو معاهده نیست، سیاست ابهام هستهای دارد و گفته میشود زرادخانه هستهای قابلتوجهی دارد. با هدف قرار دادن دانشمندان هستهای ایران، بمباران تاسیسات غنیسازی و ترور مقامات، اسرائیل نه تنها ظرفیت ایران، بلکه هنجار جهانی استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را تضعیف کرده است.
نقش آمریکا نیز نگرانکننده است. دولت ترامپ اصرار دارد حملات آمریکا «بهطور قابلتوجهی» توانایی هستهای ایران را به تأخیر انداخته. اما پیامد واقعی ممکن است آغاز فصل تازهای از بحران باشد. تصمیم واشنگتن برای بمباران تاسیسات تحت حفاظت NPT یک عضو، به ویژه پس از ترک توافق هستهای که هنوز کار میکرد، پیام خطرناکی میفرستد: معاهدهها به قدرت بستگی دارند، نه اصول.
اگر ایران از NPT خارج شود، پیامدها عظیم خواهند بود. دیگر ملزم به ممنوعیت توسعه سلاح هستهای نیست. میتواند بازرسان آژانس را اخراج کند، کلیه تضمینها را متوقف سازد، و غنیسازی را به سطوح سلاحسان درآورد. طبق آژانس، ایران هماکنون بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰٪ دارد—تنها گامی فنی با رسیدن به غنای ۹۰٪ برای استفاده نظامی فاصله دارد. هرچند اسرائیل چند دانشمند ارشد ایرانی را ترور کرده، ایران هنوز تخصص و زیرساخت (تاسیسات زیرزمینی عمیق) دارد تا ساخت سلاح را از سر بگیرد و تسریع کند اگر تصمیم بگیرد.
با وضعیت کنونی، احتمال ساخت بمب از سوی ایران بیش از همیشه است. این حملات، اصل مبهم بودن هستهای را از بین برده و مسیر ساخت سلاح هستهای را به پاسخی منطقی و خطرناک تبدیل کردهاند. حملات آمریکا و اسرائیل نه تنها تهدید را خنثی نکردهاند، بلکه ممکن است آن را تسریع کرده باشند. بیش از ایران، NPT در معرض شوک فروپاشی قرار دارد. کشورهایی—بهویژه در مناطق ناپایدار—با دقت نگاه میکنند. اگر ایران به رغم تبعیت مجازات شود، آنها ممکن است نتیجه بگیرند که تسلیح هستهای تنها تضمین واقعی حاکمیت است. این پیشنمونه ممکن است کشورهایی مانند عربستان، مصر یا حتی ترکیه را به بازنگری در موضع هستهایشان ترغیب کند.
با آنکه شدت وقایع اخیر بحرانی است، اعلام آتشبس بین ایران و اسرائیل توسط رئیسجمهور ترامپ در دوشنبه شب، مسیر دیپلماتیک شکننده اما حیاتیای فراهم کرده است. ایران هنوز رسماً از NPT خارج نشده و سفرای آن خواهان حل و فصل مسالمتآمیز بودهاند. اما زمان اندک است و این پنجره فرصتی محدود دارد. هرگونه نقض آتشبس فقط موضع تهران را تندتر خواهد کرد، بنابراین باید متعاقب آن دیپلماسی نیتی و سریع وارد عمل شود. برای نجات اوضاع، ایالات متحده و متحدانش باید از این مکث استفاده کنند تا مجدداً وارد مذاکرات شوند؛ این آغاز با توقف تحریکات نظامی بیشتر و گفتگویی معنادار با ایران—احتمالاً تحت میانجیگری بینالمللی جدید—است. بازگشت به چارچوب برجام یا توافق بازنگریشده، میتواند تضمینهای متقابل، تخفیف اقتصادی و بازگشت به نظارت شفاف را فراهم کند. گزینه دیگر، واکنش زنجیرهای از خروج، تسلیح مجدد و جنگ است.
آنچه بهعنوان مجموعهای از حملات هوایی تاکتیکی آغاز شد، ممکن است به مهمترین ضربه به نظم هستهای جهانی از زمان جنگ سرد تبدیل شود. اسرائیل و آمریکا ریسک کردهاند که نیرو جایگزین دیپلماسی شود. اگر ایران اکنون از NPT خارج شود و برنامه سلاح هستهای خود را جدی آغاز کند، پیامدها فراتر از خاورمیانه خواهد بود.
جهان باید تصمیم بگیرد که توافقات بینالمللی پیوندی پابرجا هستند یا راحتی موقتی. اگر قرار است معنی داشته باشند، ایران نباید تنها هزینه تطبیق را تحمل کند. و اگر NPT باید باقی بماند، قدرتهایی که مدعی دفاع از آن هستند، باید این کار را با قانون انجام دهند، نه بمب.

