جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

رهروان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

اتحاد چپ یا جبهه چپ؟

در مطلب قبلی مان درباره شناخت چپ در جامعه که با تبلیغ و ترویج ایده ها و آرمان های چپ صورت گرفته و قصد آن هست که تا این ایده ها و آرمان ها در میان جامعه و بخصوص در ذهن و خواست های طبقات پائینی و میانه به پائین بصورت وسیعی نفوذ کرده و پذیرفته شود، وخود این افراد در پیاده شدن و برقراری این آرمان ها که در واقع خواست های خودشان میباشد، دخالت مستقیم بکنند، به اختصار نوشتیم. هدف کنونی آن هست که همانند سال 57، مردمی که ما آسایش و رفاهشان را در نظر داریم ، بدون آشنائی با این خواست ها، فریب کسانی که قرارهست با کمک نیروهای خارجی ویا توسل به دین و ملی گرائی مبتذل بقدرت رسانده شوند، نخورند و چپ هم مرتب از «ربودن خواست های انقلاب» توسط تازه بقدرت رسیده ها نگوید و هزاران جان زلال در راه این خوش خیالی-توهم اعدام نشده و یا در زندان ها نیروهایشان تحلیل نروند.

بعد از نشر مطلب «شناخت چپ در جامعه» با سه مورد گردهمائی روبرو میشویم. اولی نشست وزیر اطلاعات دولت نژادپرست و فاشیست اسرائیل با «کارکنان رسانه فارسی زبان خارج از کشور» هست که هدف این نشست بر همگان مشخص بوده و ابدن هیچ ربطی به چپ و خواست هایش ندارد.اما، در کنار گذاردن این نشست با نشستی مجازی «رهبری هفت حزب کردستان-ایران» برای «تقویت هماهنگی و اتحاد سیاسی»، میتواند برای نیروها و افراد چپ بسیار آموزنده بوده تا توهم به نیروهایی که ادعای چپ بودن را میکنند بکنار زده شده و با تکیه به واقعیت ها، به «همکاری» و یا «اتحاد» با آنها را پایان دهند.

جدا از اینکه درگیری مسلحانه بین حزب دمکرات و کومه له، جان های آزاده بسیاری را گرفت و ظاهرا اختلافات عشیرتی-طایفه ای- منطقه ای به اختلاف بین «ملی گرایی بومی» و «سوسیالیسم» بدل شد. و یا دگردیسی تزریقی، یک نیروی محلی و رادیکال همچون کومه له به «حزب کمونیست ایران!!!» (یک سازمان محلی با کمک یک سازمانی نه چندان مطرح و ناشناخته، حزب کمونسیت !! ایزان میشود) که تفکرات و راه و روش مبارزاتی اش افت اساسی و بنیادی کرد و بعد از چندی، این حزب کمونیست!! به سرازشیبی تند انشعاب و جدائی با سوسیالیسم همراه گشت که شاهد همکاری برخی از آنها به اسرائیل و سلطنت طلبان،هستیم. میبایستی مشگل کار نیروها و سازمان های کردستان را میباید تاریخی نگاه کرد. شاهدیم که در طول تاریخ 150-100اخیر»رهبری» بسیاری ازاحزاب کرد مرتب از وابستگی به این قدرت به آن قدرت خزیده و حقوق و خواست های مردم آزاده کردستان (چه در ایران و چه در منطقه) را همواره فدای این زد و بندها کرده اند ولی تشکیلات کومه له تا مقطع تبدیل شدن به حزب کمونیست ایران !!، تشیکلاتی بود رادیکال که تنها در راه رسیدن حق و حقوق مردم کردستان بویژه زحمتکشان منطقه فعالیت میکرد. صد البته این مسائل امری جدیدی نیستند وآشکار برهمگان ولی درس آموزنده ای خواهد بود برای گردهمایی و همکاری چپ و تبلیغ و ترویج ایده ها و آرمان های چپ بخصوص زمانی که از جبهه مشترک نیروهای چپ – سوسیالیستی صحبت میشود.

سومین نشست در این رابطه، فراخوان «بلوک متحد سوسیالیستی» برای برگزاری جلسه ای است قصدش پرداختن به امر»ضرورت مبرم وحدت کمونیست های» بود. ابتدا اینکه قاعدتن میبایستی برای کلیه نیروها و افراد چپ آشکار و مشخص شده باشد که «وحدت» بین نیروها و افراد از طریق بحث و گفتگو یک یا چند «تماینده» و یا «رهبر» سازمان ها ابدن امکان پذیر و منطقی نبوده و تنها نشان از درس نیاموختن از تاریخ مبارزات چپ حتی در مقیاس جهانی است. سپس آنکه «وحدت» نیروها و افرادی که اختلافات عمیق فکری و اندیشه ای دارند، تنها از دل یک دوره طولانی بدست میاید و قدم گذاردن در این راه، همانا حواله دادن خواست ها مردم تحت ستم و زحمتکش به آینده نامعلوم و نازا بودن و نظاره گر باقی ماندن چپ درمقطع کنونی است.

نیروها و افراد چپ نه به «وحدت» و آتحاد» که به یک جبهه وسیع چپ-مترقی حول خواست های حداقل برای تمامی زحمتکشان – سرکوب شده گان شکل خواهد گرفت، احتیاج دارند که بتوانند این ایده را در میان جامعه تیلیغ و ترویج کرده تا اعتماد کلیه مردمی در طول حیات ننگبن جمهوری اسلامی با انواع و اقسام سرکوب ها و نابرابری ها روبرو بوده را جلب کرده تا جامعه را بار دیگرو ناخواسته، دو دستی به نیروهای راست تحویل ندهند. جبهه مشترک چپ-مترقی میتواند تمامی نیروها و افراد چپ (سوسیالیست) با اندیشه های متفاوت و همچنین نیروهای مترقی و دمکراتیک را حول مبارزه برای رسیدن به خواست های زیر گرد هم آورد و بیک نیروهای منسجم ومبارز تبدیل کند.

یک: جدایی کامل مذهب از دولت، انجمن ها، آموزش و پرورش، بهداشت و سلامت و کلیه حوزه ها.

دو: برقراری حکومت دمکراتیک مردمی که از دل انجمن ها (شوراها- این نام بخاطر استفاده منفی و گسترده رژیم ممکن هست حساسیت های در بین مردم ایجاد کند) برخواهد آمد و به آنها تکیه خواهد زد.

سه: کار، کار ورزی، و محصولات بر مبنای انجمن های کارگری وکارمندی (دفتری-فنی) تنظیم و به اجرا در خواهد آمد.

چهار: آزادی های شخصی (اعم از پوشش، روابط ، جنسیت، اجرای مناسک محلی-قومی-مذهبی-لامذهبی- و غیره). آزادی های بدون قید و شرط بیان (اعم از نوشتاری، هنری، زبانی، و اجرائی).

پنج: نیروهای نظامی (انواع و اقسام آن) تنها توسط انجمن های مردمی شکل کرفته و تشگیل خواهد گرفت.

از آنجائیکه خواست جبهه تنها وتنها تکیه به خواست های حداقل مردم تحت ستم داشته و هم و غمش عملی کردن این خواست ها و جلب اعتماد این بخش از مردم هست، به این لیست کوتاه میتوان دل بست و در راه آن قدم واقعی برداشت و این را در نظر گرفت که اگر رفاه و آسایش مردمی که بخاطر آنها مبارزه میکنیم در نظر هست، انجام همین پنج مورد خود به تنهائی کاری ست کارستان و با افزایش بند ها، عملا بخشی از نیروها و افراد به کنار گذاشته خواهند شد.

رهروان سچفخا

بیان دیدگاه