امروز با یک خبر دیگر در افغانستان مواجه شدیم. بسته شدن مدارس به روی دختران به این دلیل که طالبان دریافتهاند زیر نام مدارس علوم تدریس میگردد. این خبر اگر از یک جانب مثبت است تا دیگر دختران جوان مغزشویی نشوند اما از جانب دیگر دردناک. این نهایت درماندگی و ترس ط را از زنان نشان میدهد، توسل به هر شیوهای که وجود، حرکت و رویاهای زنان را نابود سازد.
در چهار سال گذشته دهها و صدها مدرسه دخترانه و پسرانه ایجاد شد تا جوانان ذهنبسته عادت کنند و از آنان موجودات دشمن علم و دانش و انسانیت بسازند. اما این اقدامات نتوانست جلو تلاش جوانان برای کسب علم و دانش را بگیرد. ط اول مکاتب بالاتر از صنف ششم را برای دختران بستند بعدا پوهنتون و کورس و هر راه دیگر درس و یاد گرفتن را. خانوادههای زیاد بودند که حداقل مدرسه را هم غنیمت شمرده دختران را به مدارس میفرستند تا سواد خواندن و نوشتن بیاموزند. دخترانی بودند که با توجه به محدودیتها تسلیم نشده و بدون هراس از چنین مدارس استفاده کرده دانش میآموختند.
با چنین اقدامات وحشیانه ط تصمیم دارند زنان را کاملا زندانی ساخته و حتی بیرون رفتن را هم اجازه ندهند. برای ذهن ط زن انسان نه بلکه مثل حیوانی است که باید به زنجیر بسته و بیزبان باشد. به همین دلیل است که حتی زنان با حجاب را از کوچه و بازار میربایند و زیر فشار میگیرند.
دختران افغان این زنجیرها و قید و بندهای قرون وسطایی را نپذیرفته و حتما با هر مشکل و مانعی باشد خود را به آگاهی و دانش میرسانند.
ما نباید تسلیم شویم، باید خشم خود را نیرو، قلم خود را خنجر و چادر خود را بیرق مبارزه سازیم!

