نویسنده: اما اشفورد، ستوننویس فارین پالیسی و پژوهشگر ارشد برنامه «بازاندیشی استراتژی کلان امریکا» در مرکز استیمسون
منبع: فارن پالیسی
۲۳ آگست ۲۰۲۵
———————
ده سال آینده، انتظار میرود که حضور نظامی امریکا در اروپا به شکل قابلتوجهی کاهش یابد و نیروهای امریکایی به طور عمده از قاره اروپا خارج شوند. بسیاری از تحلیلگران واقعیگرا معتقدند که امریکا بیش از حد در اروپا متعهد است و ادامه حضور آن پس از پایان جنگ سرد، با اصول واقعیگرایی که اتحادها را واکنشی به تهدیدها میداند، همخوانی ندارد.
با این حال، اکنون سی سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امریکا هنوز مسئولیت اصلی دفاع از اروپا را بر عهده دارد و این مسئولیت حتی شامل کشورهای پیشین پیمان ورشو نیز شده است. به همین دلیل، تعداد اعضای ناتو دو برابر شده و امریکا حدود ۱۰۰ هزار نیرو در اروپا مستقر دارد. پس از آغاز جنگ اوکراین در ۲۰۲۲، حضور نظامی امریکا افزایش یافته است، اما حتی در شرایط عادی نیز این عدد بین ۵۰ تا ۷۵ هزار نفر در نوسان بوده است.
-نقش کلیدی امریکا
فراتر از تعداد نیروها، امریکا نقش حیاتی در پشتیبانی لوژستیکی و فناوری نیروهای اروپایی دارد. اروپا در زمینههای اطلاعاتی، نظارت و شناسایی، حمل و نقل هوایی و سوخترسانی به طیاره های به شدت به حمایت امریکا وابسته است. نمونه واضح این نقش، عملیات لیبیا در ۲۰۱۱ بود که بدون پشتیبانی امریکا، نیروهای اروپایی قادر به ادامه عملیات نبودند.
امروزه، ممکن است امریکا هنوز برخی قابلیتهای تخصصی، به ویژه در حوزه اطلاعات، ارائه دهد، اما بیشتر کاستیهای موجود باید توسط کشورهای اروپایی پوشش داده شود. نیروهای اروپایی باید توان پاسخگویی مستقل به بحرانها را داشته باشند و قادر به بازدارندگی روسیه باشند، که همچنان تهدید اصلی خارجی برای قاره اروپا محسوب میشود.
-کاهش تدریجی حضور نظامی امریکا
تغییر در میزان نیروهای امریکایی باید با تغییر در تعهدات عملی و کلامی به امنیت اروپا همراه باشد. امریکا نیازی به خروج رسمی از ناتو ندارد، مگر آنکه هیچ گزینهٔ دیگری موجود نباشد. کاهش حضور نظامی امریکا باید با اعلام صریح این پیام همراه باشد که امریکا همچنان به عنوان «حامی نهایی» عمل خواهد کرد؛ یعنی کمکهای نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی ارائه میدهد، اما حضور مستقیم محدود میشود.
ایجاد قابلیتهای دفاعی مستقل اروپایی ممکن است دهها سال طول بکشد و به تدریج در چارچوب ساختارهای ناتو و اتحادیه اروپا شکل گیرد. روند انتقال مسئولیتها باید برنامهریزیشده و با زمانبندی روشن باشد تا اروپا فرصت آماده شدن داشته باشد و اعتماد به تعهد امریکا حفظ شود.
-نتیجهگیری
با توجه به خسارات شدید روسیه در اوکراین، اکنون شاید یکی از امنترین فرصتها برای انتقال مسئولیت امنیت اروپا از امریکا به اروپا فراهم شده باشد. با این حال، کشورهای اروپایی هنوز در بحثهای داخلی درباره شکل نهایی دفاع مشترک گرفتار ماندهاند. موفقیت این انتقال نیازمند اقدام قاطع سیاستگذاران برای غلبه بر بیتحرکی و تعلل موجود است.
در ده سال آینده، هدف ایدهآل این است که امریکا و اروپا به عنوان متحدان برابر و شریک امنیتی عمل کنند، نه به عنوان تأمینکننده امنیت و وابسته. امریکا همچنان میتواند نقش تضمینکننده نهایی را حفظ کند، اما اروپا باید بتواند به تنهایی تهدیدها را مهار کند و امنیت خود را تأمین نماید.

