۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵
منبع: مدرن دیپلماسی
——————————-
برای بیش از دو دهه، ایالات متحده در مجموعهای از عملیات نظامی دور از مرزهای خود شرکت کرده است. این مداخلات نتایج راهبردی متفاوتی داشته، بار مالی سنگینی تحمیل کرده و باعث بیثباتی مداوم در چندین منطقه شده است. یکی از ویژگیهای تکراری این روند، ارتقای اطلاعات جزئی، سیاسی یا خارجی به سطح تصمیمگیری سیاستی است. اگر واشنگتن قصد دارد احتمال تعهدات طولانیمدت و بیپایان را کاهش دهد، باید نحوه ارزیابی تهدیدها، صحتسنجی اطلاعات و میزان استفاده از زور را اصلاح کند.
-چگونه اطلاعات مشکوک به سیاست تبدیل میشوند
در اوایل دهه ۲۰۰۰، پرونده عراق نشان داد که چگونه ادعاهای قابل بحث میتوانند به سرعت به باور عمومی تبدیل شوند. شخصیتهای مخالف تبعیدی، به ویژه احمد چلبی، روایت خطر قریبالوقوع را حول سلاحهای کشتار جمعی مطرح کردند. این ادعاها مبنای بحثهای سطح بالا و پیامرسانی عمومی شد. پس از تهاجم، گروه بررسی عراق نتیجه گرفت هیچ انبار فعالی از سلاحهای کشتار جمعی وجود ندارد. پیشفرض اصلی که جنگ را توجیه کرده بود، وقتی آزمایش شد، اعتبار نداشت. اصلاح سیاست تنها پس از آغاز تعهد و تحمل هزینهها اتفاق افتاد.
در پرونده ایران، سازمان مجاهدین خلق (MEK) جزئیات تاسیسات هستهای اعلام نشده را منتشر کرد و باعث بازرسی و دیپلماسی شد. نکته این است که فعالان با انگیزه تغییر رژیم ممکن است در عین صحت، باعث تشدید تنش شوند. برونسپاری ارزیابی تهدید به چنین بازیگرانی، خطر تبدیل حقایق انتخابی به اقدامات فراتر از حد را افزایش میدهد.
-هزینههای راهبردی، مالی و اجتماعی
مداخلات بر اساس مبانی ضعیف یا مورد مناقشه، اهداف مبهم و مأموریتهای گسترده ایجاد میکنند. از نظر راهبردی، ممکن است ایالات متحده را درگیر وظایف دولتسازی کند که مشروعیت محلی کمی دارند و متحدان نیز سهم کافی نمیگیرند. عدم وضوح درباره اهداف نهایی، تشدید تدریجی را تحریک میکند، حتی زمانی که شرایط سیاسی بدتر میشوند.
هزینههای مالی قابل توجهاند. هزینههای مرتبط با عملیات دور از کشور پس از پایان جنگ نیز ادامه مییابند، شامل مراقبت از کهنهسربازان، بازسازی تجهیزات و بهره بدهیهای جنگی. هزینههای فرصت نیز بر مشکل میافزاید؛ منابع اختصاص یافته به ماموریتهای دور از کشور، از تخصیص به زیرساخت، بهداشت عمومی یا آموزش حذف میشوند.
هزینههای اجتماعی نیز کمتر دیده میشوند. مأموریتهای مکرر فشار روانی بر اعضای نیروهای مسلح و خانوادههای آنان وارد میکند. اعتماد عمومی زمانی که توجیهات رسمی بعداً اصلاح یا لغو شوند، آسیب میبیند. اعتبار، که اغلب دلیل اقدام عنوان میشود، ممکن است با اتکا به ادعاهایی که قابل بررسی نیستند، تضعیف شود.
-نقش رسانه و نظارت
یک فرایند سیاستی مقاوم به «ترمزهای نهادی» نیاز دارد: تحلیل مخالف در جامعه اطلاعاتی، نظارت کنگره و بررسیهای روزنامهنگاری که تمایز بین ادعا و شواهد را نشان دهد. زمانی که جدول زمانی سیاست فشرده شود و دیدگاههای مخالف به ضمیمهها relegated شوند، احتمال خطا افزایش مییابد.
چند اصلاح ساده وجود دارد: محصولات اطلاعاتی که استفاده احتمالی از زور را اطلاع میدهند، باید سطوح اعتماد و شکافهای کلیدی را از پیش مشخص کنند. بررسی تیم قرمز باید مفروضات اصلی را آزمون کند و شواهد متناقض را بررسی نماید. جایی که مواد طبقهبندی شده شکلدهنده بحث هستند، خلاصههای غیرمحرمانه باید برای بحث عمومی ارائه شود بدون اینکه منابع و روشها به خطر بیفتند. کنگره نیز باید ترتیب منظم درباره اختیارات جنگ را احیا کند و اصرار بر اهداف مشخص، شاخصها و گزارشدهی داشته باشد.
-چارچوب محدودیت و احتیاط
احتیاط یک روش راهبردی است، نه کنارهگیری. چارچوب عملی میتواند شامل چهار عنصر باشد:
۱. افزایش استاندارد شواهد: ادعاهایی که ممکن است ایالات متحده را به استفاده از زور نزدیک کنند، باید معیارهای سختگیرانه داشته باشند: چندین منبع مستقل، بیان واضح اعتماد و آزمون مخالف.
۲. اولویت دادن به دیپلماسی و مشارکت متحدان: در جایی که شواهد مورد مناقشه است، تأیید و گفتوگو باید قبل از اقدامات قهری انجام شود. ابزارهای قهری باید در اهداف سیاسی روشن، زمانبندی واقعبینانه و مشارکت متحدان قرار گیرند.
۳. قانونگذاری محدودیتها و پاسخگویی: هر مجوز استفاده از نیروی نظامی باید شامل محدودیت زمانی، اهداف تعریفشده و گزارشدهی منظم باشد. در صورت گسترش مأموریتها یا تغییر شرایط، مجوزها باید بازبینی شوند.
۴. ارزیابی هزینه بلندمدت: تصمیمگیرندگان باید تمام هزینههای چرخه عمر عملیات—هزینه فوری، تعهدات بلندمدت و هزینههای مالی—را همراه با تبادلات داخلی ببینند. شفافیت در هزینهگذاری، انتخابها را بهبود میبخشد و سیاست را با رضایت عمومی هماهنگ میکند.
-اهمیت اکنون
اشغالهای گسترده کاهش یافتهاند، اما خطر محاسبه اشتباه همچنان باقی است. حملات محدود، اقدامات نیابتی، عملیات ویژه و فعالیتهای سایبری هر یک پتانسیل تشدید دارند. محیط اطلاعات سریعتر و پرصداتر از دو دهه پیش است، که امکان نفوذ ادعاهای انگیزشی را آسانتر میکند. رعایت فرایند—پرسیدن اینکه چه چیزی شناخته شده، چه چیزی فرض شده و خروج چگونه خواهد بود—احتمال خطاهای اجتنابپذیر را کاهش میدهد.
اعتبار نیز مهم است. هم متحدان و هم رقبای ایالات متحده بررسی میکنند که آیا واشنگتن استفاده از زور را به شواهد و استراتژی محدود میکند یا به حرکت و شعار. موضعی که صحتسنجی و دیپلماسی را ارج مینهد و در عین حال قدرت بازدارنده کافی دارد، نتایج پایدارتری تولید میکند.
-نتیجهگیری
قدرت، تعداد جبهههایی نیست که ایالات متحده میتواند همزمان بجنگد. قدرت، ظرفیت تصمیمگیری درباره ضرورت استفاده از زور است. تجربه عراق و پرونده هستهای ایران نشان میدهد پیش از قرار دادن گزینههای نظامی روی میز، باید استانداردهای شواهد بالاتر باشد. با ارتقای استانداردهای شواهد، تقویت نظارت و ارجحیت دادن به دیپلماسی و مشارکت متحدان، واشنگتن میتواند جان و منابع آمریکاییها را حفظ کند و به متحدان پایهای پایدارتر برای همکاری ارائه دهد. جنگهای بیپایان اجتنابناپذیر نیستند؛ آنها نتیجه قابل پیشبینی انتخابها درباره شواهد، انگیزهها و نظارت هستند—انتخابهایی که میتوان بهبود داد.
——————
جنی ویلیامز
خبرنگار و نویسنده مستقل آمریکایی، متخصص سیاست خارجی، حقوق بشر و مناقشات.

