دستکاری آمار توسط ادارهٔ ترامپ، بیاعتمادی را به نظام بینالملل صادر میکند
نویسندگان: سیدنی سابستر، تحلیلگر ارشد در انستیتوت تکنالوژی باز «نیو امریکا»، و پریم. ام. ترویدی، رییس همین انستیتوت.
منبع: فارن پالیسی
۲۲ سپتمبر ۲۰۲۵
———————-
اگر بیاعتنایی دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده، به حقیقت پیشتر تنها در شبکهٔ اجتماعی «Truth Social» یا از زبان منشی مطبوعاتیاش جلوه میکرد، اقدامات ماه گذشته نشان داد که حکومت او دیگر به انکار صرف ارقام رسمی بسنده نمیکند. این اداره اکنون وارد آن چیزی شده است که ما آن را «نمایش داده» مینامیم.
«نمایش داده» تنها به ارایهٔ معلومات جعلی خلاصه نمیشود؛ هدف آن تضعیف بنیاد تولید بیطرفانهٔ دانش است؛ یعنی نابود کردن دستگاههایی که سیاستگذاران، بازارها و افکار عمومی به آن تکیه میکنند تا حقیقت را دریابند.
تاریخ پر است از نمونههایی که نشان میدهد دستکاری آمار چه پیامدهای فاجعهباری داشته است: بحرانهای بدهی، به خطر افتادن سلامتی شهروندان، و تهدید اقتصاد جهانی.
– بازنویسی واقعیت به تقاضا
اقدامات تازهٔ ادارهٔ ترامپ نشان میدهد که واقعیت چگونه به دلخواه بازنویسی میشود. وقتی دادستان واشنگتن دی.سی. از «موج جرم» سخن گفت که در واقع وجود نداشت، بلافاصله ادعا کرد دادههای پولیس شهری که خلاف آن را نشان میداد، جعلی بوده است. پس از آنکه ادارهٔ ترامپ مدعی شد خشونت های جناح چپ مرگبارتر از خشونتهای جناح راست است، گزارشی از «انستیتوت ملی عدالت» که خلاف این را ثابت میکرد، بهگونهٔ مرموز از وبسایت حذف شد.
این تنها یک مشکل داخلی نیست. «نمایش داده» اعتبار جهانی امریکا را خدشهدار میسازد و بیثباتی را به نظام بینالملل صادر میکند. آنچه در معرض خطر قرار دارد، «حقایق مستقل» اند که سرمایهٔ اعتماد جهانی و ابزارهماهنگی میان کشورها بهشمار میروند. وقتی رییسجمهور گزارشهای اشتغال منتشرشده از سوی «ادارهٔ آمار کار» را بیاعتبار میسازد، برای دوستان و دشمنان یکسان این پیام را میفرستد که ارقام امریکایی قابل اعتماد نیستند. همچنین، وقتی ادارهٔ حفاظت محیط زیست از جمعآوری هزاران دادهٔ مربوط به نشرات گازهای گلخانهای صرفنظر میکند، این تنها توان امریکا برای مقابله با تغییر اقلیم را تضعیف نمیکند؛ بلکه توانایی سازمان ملل برای ارزیابی پیشرفت جهانی در تحقق اهداف موافقتنامهٔ پاریس ۲۰۱۵ را نیز فلج میسازد.
جریان دادههای داخلی امریکا به داشبوردهای OECD راه مییابد، پیش بینیهای صندوق بینالمللی پول را شکل میدهد، مبنای مدلسازیهای اقلیمی قرار میگیرد و برنامهریزی اتحادهای چندجانبه را تعیین میکند. وقتی این دادهها فاسد شوند، زیربنای دانشی که همکاری بینالمللی بر آن استوار است، فرسوده میگردد—نه تنها به این دلیل که خود ارقام امریکا غیرقابل اعتماد میشوند، بلکه چون اساس اهمیت «حقایق مستقل» زیر سؤال میرود.
– وقتی مرزها دادهها را متوقف نمی کنند
تجربه نشان میدهد که دستکاری آمار در یک کشور به ندرت در همانجا متوقف میشود.آمار جعلی یونان بحران بدهی را شعلهور ساخت و مشروعیت عضویت آن کشور دراتحادیهٔ اروپا وحوزهٔ یورو را زیر سؤال برد. درچین، لی کهچیانگ، نخستوزیر پیشین، اعتراف کرد که ارقام تولید ناخالص داخلی ولایات تحت نظر او «ساختهشده» بودند. در نتیجه، نهادهای بینالمللی برای برآورد اقتصاد واقعی مجبور شدند به تصاویر ماهوارهای، مصرف برق و شاخصهای بدیل روی بیاورند—کاری که پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول را مختل ساخت و بیثباتی را به اقتصاد جهانی تزریق کرد.
شاخصهای قابل اعتماد اقتصادی زیربنای همهچیز است: از محاسبهٔ رشد جهانی گرفته تا سهمگیری اعضای ناتو. دادههای اقلیمی که شدت حوادث طبیعی را درست پیشبینی نکنند، به خسارتهای کلان اقتصادی جهانی منجر میشوند. حتی ناکامل بودن یا عدم دسترسی به دادههای ادارهٔ ملی اقیانوسی و جوی امریکا (NOAA) باعث میشود که شرکتهای کشتیرانی مسیرهای کارا را برنامهریزی نتوانند و شرکتهای بیمه نرخهای دقیق تعیین نکنند.
این یک هشدار روشن است: وقتی حقیقت در داخل فرو میریزد، پیامدهای آن در سراسر جهان موج میزند.
– فریب در لباس آمار
«نمایش داده» دو چهره دارد: یا ارقام جعل میشوند («پختن داده») یا پنهان میشوند («سرکوب داده»). این دو با هم، معلومات مطلوب را باد میزنند و حقایق ناخوشایند را دفن میکنند، سپس این انحرافات را بهعنوان واقعیت بیطرف عرضه مینمایند.
برخلاف ادعاهای دروغین یا حذف سادهٔ دادهها، «نمایش داده» خطرناکتر است؛ زیرا روند آن مشروع جلوه میکند و ارقام ظاهری رسمی دارند. این دروغپردازی بوروکراتیک، معماری جعلی حقیقت میسازد، فضای عمومی را با دادههای بیمعنا پر میکند و زیربنای دانش را آلوده میسازد.
هانا آرنت هشدار داده بود: هدف در چنین وضعیتی جایگزین کردن دروغ بهجای حقیقت نیست، بلکه نابود کردن قطبنمایی است که ما به وسیلهٔ آن واقعیت را میسنجیم.همانگونه که محکمههاینمایشی(«محاکمکانگورویی») مشروعیت خود را نه از عدالت، بلکه از «نمایش اقتدار» میگیرند، «نمایش داده» نیز با ارقام چنین میکند: وانمود به بیطرفی برای پوشاندن کنترول و سایش ایمان به اصل «حقیقت مستقل».
– درسهای تاریخ: از چین تا آرژانتین و هند
در دوران مائو تسهتونگ، «جهش بزرگ به جلو» به یکی از مرگبارترین نمونههای تاریخ درتحریف داده بدل شد.مقامات محلی برای فراراز مجازات، ارقام تولید غله را باد میکردند تا اهداف ناممکن را برآورده نشان دهند. حکومت مرکزی ادعا میکرد کشور غرق در گندم است، در حالیکه بیش از ۳۰ میلیون انسان از گرسنگی جان دادند.
در آرژانتین، رییسجمهور پیشین، کریستینا فرناندز د کرشنر، برای پنهان کردن پیامدهای تعرفههای حمایتگرایانه، آمار تورم را دستکاری کرد. در ظاهر همهچیز باثبات بود، اما در واقع معاش مردم در حال نابودی بود.
در هند، با تغییر روش محاسبهٔ تولید ناخالص داخلی، نرخ رشد اقتصادی از ۴.۵ درصد به ۷ درصد «بالا کشیده شد». مشاور پیشین اقتصادی دولت، آروِند سابرامانیان، این ارقام را «کاملاً اسرارآمیز» خواند.
این مثالها نشان میدهد که داده میتواند ظاهراً مقتدر و رسمی جلوه کند، حتی زمانی که دروغ میگوید.
– چرا نباید تماشاچی خاموش باشیم؟
با آغاز عصر «نمایش داده» در امریکا، ما مجبور نیستیم نقش تماشاچی خاموش را بپذیریم. چون حکومت هنوز برای کسب مشروعیت به ظواهر نیاز دارد، همین نکته امیدواری میآورد. میتوانیم دروغها را افشا کنیم، حسابرسیهای مستقل بخواهیم و بر دادههایی که بازتاب واقعیتاند، اصرار کنیم.
نگرانی فراتر از امریکا است. دفاع از حقایق بیطرف، یک ضرورت جهانی است. همانگونه که امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه، بارها در برابر اظهارات ترامپ ایستاد تا تصویر نادرست او از هزینههای دفاعی اروپا را اصلاح کند.
حکومتها همیشه به آمار نیاز داشتهاند: بدون دانستن شمار کسانی که در منطقهٔ سیلابزده زندگی میکنند، کمکرسانی ممکن نیست؛ بدون آگاهی از مرگومیرزنان در ولادت، هیچ مداخلهٔ مؤثری انجام نمیشود؛ بدون دادههای دقیق دربارهٔ اشتغال، پیشبینی اقتصادی درست امکانپذیر نیست.
استفاده از دادههای قابل اعتماد تنها سیاستگذاری را راهبری نمیکند؛ بلکه قرارداد اجتماعی میان شهروند ودولت را نیز استوار میسازد.«نمایش داده» این اعتماد را میفرساید و بنیاد حکومتداری دموکراتیک را توخالی میسازد.
وقتی مردم احساس کنند آمار دستکاری میشود، به زودی باور خواهند کرد که همهٔ آمارها دروغ اند. درست در همین لحظه است که اقتدارگرایان قد برافراشته میشوند—نه با ارائهٔ دادهٔ بهتر، بلکه با داستانهای فریبندهتر.

