جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

چپ یا راست: کدام‌یک در امریکا خشونت‌ آمیزتر است؟

ترامپ وعده می‌دهد که «جنبش تروریستی» چپ‌گرا را ریشه‌کن کند، اما داده‌ها نشان می‌دهد راست‌گرایان به خشونت افراطی بسیار مستعدترند

نوشته: آرت جیپسون و پاول جی بکر

۲۳ سپتمبر ۲۰۲۵

منبع: آسیا تایمز

———————

پس از ترور چارلی کرک، فعال سیاسی محافظه‌کار، در ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ ادعا کرد که گروه‌های رادیکال چپ در امریکا خشونت سیاسی برمی‌انگیزند و «باید به زندان انداخته شوند».

او گفت: «چپ رادیکال باعث خشونت عظیم می‌شود» و افزود که «به نظر می‌رسد که این کار را بزرگ‌تر از گروه‌های راست انجام می‌دهند.»

استیفن میلر، مشاور ارشد رئیس‌جمهور، پس از قتل کرک، گفت که سازمان‌های سیاسی چپگرا یک «جنبش تروریستی داخلی گسترده» را تشکیل می‌دهند.

میلر تصریح کرد: «ما از تمام منابعی که در اختیار داریم استفاده خواهیم کرد… در سراسر دولت، تا این شبکه‌ها را شناسایی، مختل، نابود و امریکا را دوباره امن کنیم.»

اما سیاستگذاران و عامه مردم نیازمند شواهد قابل اعتماد و داده‌های واقعی هستند تا واقعیت خشونت‌های سیاسی را درک کنند. از تحقیقات ما درباره افراط‌گرایی، واضح است که ادعاهای ترامپ و میلر درباره خشونت چپ‌گرا بر حقایق واقعی مبتنی نیست.

-بیشترین خشونت داخلی از کدام جناح است؟

براساس تحقیقات ما و مرور مطالعات مرتبط، می‌توان با اطمینان گفت که اکثر تروریست‌های داخلی در امریکا گرایش سیاسی راست دارند و حملات راستگرایان بیشتر قربانیان خشونت سیاسی داخلی را رقم زده‌اند.

-افزایش خشونت سیاسی

درک خشونت سیاسی پیچیده است، زیرا تعریف‌ها متفاوت است و اخیراً وزارت دادگستری امریکا مطالعه مهمی درباره تروریست‌های داخلی را از دسترس حذف کرده است.

خشونت سیاسی در ماه‌های اخیر در امریکا افزایش یافته و اشکالی دارد که اغلب ناشناخته باقی می‌ماند. در جریان انتخابات ۲۰۲۴، تقریباً نیمی از ایالت‌ها تهدیدهایی علیه کارمندان انتخابات گزارش کردند؛ از جمله تهدید به مرگ در شبکه‌های اجتماعی، ارعاب و افشای اطلاعات شخصی (دکسینگ).

ترور چارلی کرک نمونه‌ای از تهدید فزاینده خشونت سیاسی است. مردی که به جرم قتل متهم شده، تایر رابینسون، ظاهراً این حمله را به‌صورت نوشتاری و آنلاین برنامه‌ریزی کرده بود.

این رویدادها در پی قتل‌های سیاسی دیگر نیز رخ داده‌اند، از جمله ترور ملیسا هورتمن، نماینده دموکرات ایالت مینه‌سوتا و رئیس سابق مجلس نمایندگان، و همسرش در جون ۲۰۲۴.

این حوادث نشان‌دهنده عادی شدن خشونت سیاسی است. تهدیدها و خشونت‌ها روزبه‌روز به عنوان راهی برای رسیدن به اهداف سیاسی پذیرفته می‌شوند و خطر جدی برای دموکراسی و جامعه ایجاد می‌کنند.

-تعریف «خشونت سیاسی»

این مقاله بر اساس تحقیقات ما درباره افراط‌گرایی، سایر مطالعات دانشگاهی، گزارش‌های فدرال، پایگاه‌های داده علمی و دیگر منابع نظارتی نوشته شده است تا تصویری دقیق از خشونت سیاسی ارائه دهد.

حمایت از خشونت سیاسی در امریکا از حاشیه‌های افراطی به جریان اصلی سرایت کرده است و اقدامات خشونت‌آمیز را طبیعی جلوه می‌دهد. تهدیدها می‌توانند از گفتار آنلاین به خشونت واقعی تبدیل شوند و خطر جدی برای روندهای دموکراتیک ایجاد کنند.

با این حال، سازمان‌ها و محققان مختلف تعاریف متفاوتی از خشونت سیاسی دارند که مقایسه را دشوار می‌کند.

• اف‌بی‌آی و وزارت امنیت داخلی امریکا، افراط‌گرایی خشونت‌آمیز داخلی را به معنای تهدیدات همراه با خشونت واقعی تعریف می‌کنند و افراد را به‌خاطر گفتار، فعالیت یا باورهای ایدئولوژیک قانونی مورد تحقیق قرار نمی‌دهند.

• افراط‌گرایی خشونت‌آمیز داخلی شامل خشونت یا تهدیدهای قابل‌قبول است که هدف آن تأثیرگذاری بر سیاست دولت یا ارعاب مردم به دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک است.

• پایگاه‌های داده دانشگاهی تعریف محدودتری دارند و فقط حوادث خشونت‌آمیز با انگیزه سیاسی، اجتماعی یا مذهبی را ثبت می‌کنند.

این تفاوت‌ها باعث می‌شود که یک حادثه در برخی پایگاه‌ها ثبت شود و در برخی دیگر نه.

-الگوهای حوادث و قربانیان

با وجود تفاوت در تعریف‌ها، شواهد الگوهای ثابتی نشان می‌دهد:

• خشونت سیاسی بخش کوچکی از کل جرایم خشونت‌آمیز است، اما به دلیل اهداف نمادین، زمانبندی و پوشش رسانه‌ای، تأثیر آن بزرگ‌تر است.

• در نیمه اول ۲۰۲۵، حدود ۳۵٪ از خشونت‌های ثبت‌شده هدف آن‌ها پرسونل یا تأسیسات دولت امریکا بود – بیش از دو برابر نرخ ۲۰۲۴.

• خشونت افراط‌گرایان راستگرا در سال‌های اخیر مرگبارتر از خشونت چپگرایان بوده است.

براساس تحلیل‌های دولتی و مستقل، خشونت راستگرایان اکثریت قریب به اتفاق مرگ‌ومیرها را رقم زده و حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد از مرگ‌های تروریسم داخلی امریکا از سال ۲۰۰۱ به بعد ناشی از آن‌ها بوده است.

-نمونه‌ها:

• تیراندازی در کلیسای چارلستون ۲۰۱۵ توسط سفیدپوست برترخواه دایلن روف، که ۹ نفر سیاه‌پوست را کشت.

• حمله به کنیسه Tree of Life پیتسبرگ ۲۰۱۸ که ۱۱ نفر کشته شدند.

• قتل‌عام والمارت ال‌پاسو ۲۰۱۹ توسط مهاجرت‌ستیز مسلح که ۲۳ نفر کشته شدند.

• بمب‌گذاری اوکلاهاما سیتی ۱۹۹۵ که ۱۶۸ نفر کشته و مرگبارترین حمله تروریستی داخلی امریکا محسوب شد.

در مقابل، حوادث چپگرایان افراطی، از جمله گروه‌های آنارشیست یا محیط زیستی، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از حوادث و کمتر از ۵ درصد مرگ‌ها را تشکیل می‌دهند. نمونه‌ها:

• کمپاین‌های خرابکاری و آتش‌سوزی گروه‌های Animal Liberation Front و Earth Liberation Front در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ که عمدتاً به اموال آسیب می‌رساندند نه افراد.

• خشونت در اعتراضات روز اول می در سیاتل ۲۰۱۶ با درگیری آنارشیست‌ها و پولیس، که چندین نفر زخمی یا دستگیر شدند.

• قتل پنج افسر پولیس دالاس ۲۰۱۶ توسط یک تک‌تیرانداز مسلح که سفیدپوستان پلیس را هدف گرفته بود.

-شمارش دشوار

دلیل دیگر دشواری در شمارش و تحلیل خشونت سیاسی این است که امریکا روی پیگرد قانونی اعمال خشونت تمرکز دارد، نه بر برچسب‌گذاری رسمی سازمان‌ها به عنوان تروریست.

• برخلاف تروریسم خارجی، دولت فدرال امریکا مکانیزمی برای اتهام رسمی «تروریسم داخلی» ندارد.

• وزارت خارجه امریکا فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی را فقط برای گروه‌های خارج از امریکا اعمال می‌کند.

• قانون امریکا دولت را از برچسب‌گذاری سازمان‌های سیاسی داخلی به عنوان تروریست بازمی‌دارد، به دلیل حفاظت از آزادی بیان در متمم اول.

-گفتار کافی نیست، شواهد لازم است

بدون تعریف‌های یکسان و گزارشدهی هماهنگ، داده‌ها تصویر دقیق خشونت سیاسی در امریکا را نشان نمی‌دهند.

با این حال، می‌توان چند نتیجه مهم گرفت:

• خشونت سیاسی در مقایسه با جرایم خشونت‌آمیز عادی نادر است، اما تأثیر آن غیرمتناسب است زیرا حتی حوادث نادر می‌توانند ترس ایجاد، سیاست‌ها را تحت تأثیر قرار و جامعه را قطبی کنند.

• خشونت افراطی راستگرا شایع‌تر و مرگبارتر از خشونت چپ‌گراست.

• تعداد گروه‌های افراطی زیاد و به سمت راست متمایل است، هرچند شمار گروه‌ها لزوماً میزان خشونت را نشان نمی‌دهد.

حوادث خشونت‌آمیز برجسته اغلب منجر به گفتار شدید و فشار برای اقدامات گسترده می‌شوند، اما سوابق واقعی نشان می‌دهد که خشونت سیاسی در جنبش‌ها و شبکه‌های مشخص متمرکز است، نه در کل طیف ایدئولوژیک.

ترامپ و اعضای دولتش تهدید می‌کنند که کل سازمان‌ها و جنبش‌ها و کارکنان آن‌ها را با اقدامات قانونی شدید هدف قرار دهند – زندانی کردن یا بررسی وضعیت مالیاتی.

اما تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر خشونت‌های سیاسی از پیروان ایدئولوژی‌های راست‌گرا ناشی می‌شوند.

————————

درباره نویسندگان:

آرت جیپسون، دانشیار جامعه‌شناسی، دانشگاه دیتون

پاول جی بکر، دانشیار جامعه‌شناسی، دانشگاه دیتون

بیان دیدگاه