دسته: فرهنگی
-
صدای جرسی نیست
صبحیم وبه سر نیت آزارکسی نیست مجبور سکوتیم چو فریادرسی نیست عمریست نفس سوخته ی موج سرابیم آن چیز مراد است به آن دسترسی نیست مردیم و لگد کوب ستم گشته روانیم پرسنده به بیداد در اینجا عسسی نیست بگرفته گلو نیست به فریاد صدایی صد آئینه گویاست ولی دادرسی نیست سلب است در این…
-
قیزیق خرمهره بازاری
تلانلندی بواوچماق ملک قولاق سال داستانیمگه یوره ک کویماقیدن سورمه فراق اوت اوردی جانیمگه توشیب هراویده ایریلیق یمان حالت بولیب قالدی اولوس قالیب قرا کونگه ، جفا بولدی روانیمگه قلیب صلح آتیگه دعوت ییتیب نیرنگ لر هر یان بیریب برباد ملک ورحم قیلمی نو جوانیمگه عجب لهو مکدر دشمن ملت گه یول بیرماق قلیب فاشیست…
-
زنان و نقش دینامیک آن ها در جامعه!
این نوشته بتاریخ : January 21, 2021 به دست نشر سپرده شده بود . در شرایط کنونی نیز همخوانی دارد . مردم و جامعه مرد سالار ما تحت تسلط سه سیستم قدرتی قرار دارند. قدرت سیاسی، قدرت قبیله ای و قدرت مذهبی، اما زنان در افغانستان زیر چهار سلطه سیستم قدرت هستند؛یعنی قدرت سیاسی، قبیله ای، مذهبی و…
-
جادوگران شب
در شهر شب که جلوه گه رنج و ماتم است سیمرغ خوفناک و سیه بال وحشتی گسترده بال خویش *** نی آبِ گریه می چکد از ابر پاره ئی نی زآذرخش تند جهیدن شراره ئی نی برق خنده ئی ست به چشم ستاره ئی تا رهروان راه شکست طلسم را از اوج آسمان بنماید اشاره…
-
اعتراف
ماييم ما كه جهد فراوان نكرده ايم يك درد خلق غمزده ،درمان نكرده ايم ماييم ما كه اين سر شوريده را هنوز در گيرو دار معركه ،قربان نكرده ايم ماييم ما كه دامن اين دشت و كوهسار از لاله هاي سرخ ،چراغان نكرده ايم در آتش شكنجه غولان روزگار خاكستر سيه شده ،افغان نكرده ايم…
-
ما در کجای تمدن انسانی قرار داریم؟
سالها پیش دانشجویی از مارگارِت مید، استاد انسانشناسی، پرسید که از نگاه او نخستین نشانهی تمدن در یک فرهنگ چه است؟ دانشآموز انتظار داشت که استاد مید، دربارهی «چنگک های ماهی» یا «دیگهای سفالی» یا «سنگهای آسیاب» سخن خواهد گفت. اما نه. مید گفت که اولین نشانهی تمدن در فرهنگ باستانی، استخوان شکستهی ران انسان…
-
«آنچه انسان را عقلگریز میکند، هراس است.»
بُرِشی از یک متن با ارزش: «…بخش بزرگی از راه حل و رهایی ما از مشکلات روانی، پذیرش اضدادی است که سنت، ادیان و ترس های بشری آن را یا نپذیرفته است یا غرق اش شده است. مانند غم و شادی، تنفر و عشق و… زمانی که بدون ارزش گذاری مثبت یا منفی تمام احساسات…
-
کاج ها شکستند
دیشب کهمهتاب زد نقاب سحابی بروی خویش یک کهکشان گریست دل آسمانی ام شب را سحر نمود دلم با ستارگان انگار که اختران گریستند تا سحر دیدم صفای اشک به دلهای سبزه زار کان چادر حریر به رخ خود کشیده بود تا راز غمهای های سپهر را نهان کند دی بود محشر خونین درد ناک…