دسته: فرهنگی
-
بگشای در…
«بگشای لب» ناگفتهها، ناگفته پنهان میشود بگشای در، این زندگی دربسته زندان میشود «بنمای رخ»، بر روی تو سربین نقابی بسته اند آن چهرهی گمگشتهات، آیا نمایان میشود؟ در رنگها لولیدن است، بازار در بلعیدن است «من»ها همه «بیگانه»* شد، «بیگانه» انسان میشود؟ بگشای در بر صبحگاه، بیرون شو از دیروزگاه در پوستینِ مردگان، کی…
-
تا كى از جور و ستم شكوه و فرياد كنيم
ارسالی سفاح : به یادم نیست کی این را نوشته است،اما از هر کس است بر دل من نشست. سرور واصف را وقتى به ميلهى توپ می بستند با خونسردى حيرت انگيزى بر توته كاغذى نوشت: ترك مــال و ترك جان و ترك سر در ره مشروطه اول منزل است جوهر شاه خان غوربندى (از…
-
ورت لیکلر
الف دن تا (ی) ردیفی گیچه گلدیک آچیلیب کردی مهیم گلشن ارا هم میسه اوپر ایاغینی گل بیرلا بیرم اله دیر مقدمنی قوشلر هم بلبل اوقوییر نغمه بیله قنچه نوا وصلینگ ایرور جمله جهاندن مطلوب حسنینگ سنی گونگلگه بولدینگ مرغوب بیر کیچه وصالینگ مینگه دیر بیر دنیا بولگی بهشت مینگه وصال محبوب یادینگ ایسلب بولدی…
-
چه بتها میتراشند و به دستش میدهند افسار
عجب بازار گرم و آهن پرمشتریست اینجا همه شمشیر میسازند صف آهنگریست اینجا زمینی بینشان از نقش پای گرگ هاری نیست بشر معتاد خون و کارگه گرگپروریست اینجا چه بتها میتراشند و به دستش میدهند افسار چه رهرو رهرویها و چه رهبر رهبریست اینجا پلنگی میکشد نقش ترحم را به آهویی چه رنگ خوشتر از…
-
«مړاډون پعه موشوم شو»
این ضرب المثل نورستانی بزبان «کته وری» که به معنای« بازی دادن یا آرام ساختن اطفال با سامان بازی است» . این را بخاطر گفتم در چند سال اخیر با مساعد شدن زمینه ابراز نظرها به برکت شبکه های اجتماعی و رسانه ها، تا حدی مردم توانستند نظریات خود را بیان نمایند. جوامع که از…
-
عشقری، فریاد عاجزانۀ شهر کهنۀ کابل
نويسنده: فرید هیرمند شهر کهنۀ کابل که در دوران زندگی عشقری هنوز زیاد کهنه نبود، زادگاه و برخاستگاه افرادی از طبقۀ متوسط جامعۀ تازه شهری شده ای بود که اکثریت شان از قشر پائین این طبقه بودند که اجتماع بسیار قریب به روستا نشینان را به می نمایش می گذاشتند که فرهنگ تازه شهری شده…
-
«از تو نشدم»
Noor Ahmad Jana سرود نورستانی به گویش «کته وری» از سروده های محترم سوکان ایدر برگردان فارسی: نوراحمد جنا ترا «ایمرا» زرین تن آفرید پدرت نامت را «سونمال» گذاشت مادرت تو را با جواهرات آراست مثل نهال طلایی بزرگ شدی هنگامی که پشتار چوب را در بام گذاشته و دور و بر خود نگاه نمودی…
-
دموکراسی کافران هندوکش (نورستان امروزی)
نویسنده: جورج سکات رابرتسن مترجم: نوراحمد جنا کافران هندوکش از نظر تئوری همه برابرند. آنها خودشان این اصل را حفظ می کنند. در واقع در برخی قبایل نوعی الیگارشی یا اشرافیت و خود کامگی حاکم است. اما در قیبله «کام »(باشنده گان ولسوالی کامدیش کنونی) توسط «جشت »یا کمیته ی از ریش سفیدان اداره می…
-
تاراج گنجینههای تاریخی افغانستان با بلدوزر
نویسنده: کاوون خموش تخریب و غارت، «وسیع و سیستماتیک» بوده است. این، شرح حال امروز مکانهای باستانی افغانستان است که هزاران سال تاریخ و تمدن را در خود پناه دادهاند. باستانشناسها در دانشگاه شیکاگو میگویند محلات باستانی افغانستان زیر تیغه بلدوزر رفته و سلسه تخریب و غارت در زمان حکومت قبلی شروع شده و بعد…
-
و هنرمند واقعی هرگز نمیمیرد!
شاید تاثیر شرایط فلاکتبارِ جنگِ دوامدار است که از پهلوی داشتهها و ارزشهای بزرگ فرهنگیِ مان بیتفاوت میگذریم. یکی از این داشتهها و ارزشهای فرهنگی افغانستانِ معاصر، بدونِ شک استاد شاهولی ولی «ترانهساز» است. اگر انقلاب را در تعریف وسیع اش در نظر بگیریم، یکی از اندک شخصیتهایی که در ذهنیت اجتماعی جامعهی ما باعث…
