جبهه مردم افغانستان
(جما)
د افغانستان ولس جبهه
Afghanistan people’s front

افشاگری های سیاسی و…

 افشاگری های سیاسی و پرورش روحیه فعالیتهای انقلابی توده‌ها !

در شرایط کنونی بالا بردن روحيه و تقویت مورال مبارزه مردم و توده‌های تحت استثمار و استعمار، علیه اشغالگران و تحجر گرا های عصر حجر از چند جانب، یکی از وظایف مبرم جنبش انقلابی و محافل سیاسی مترقی است. طوری که دیده می‌شود قلدر های جهادی تحت نام حمایت از مردم و خیزش های مردمی همپا با بادران امپریالیستی شان آمریکا و متحدین غربی آنها تحت‌ نام مبارزه با طالب عملاً در جهت حفظ منافع خود می باشند، تا منافع همگانی و مردم ستمکش افغانستان.مبارزه با طالبان و بنیادگرایی اسلامی یکی از اولویت های ما است. اما این به هیچ وجه نباید فراموش شود که عاملین اصلی جنگ و خونریزی را فراموش کنیم، طوری که مشاهده می شود فعلا تعداد زیادی از قلدر های جهادی از این فرصت سوء‌استفاده می کنند و خود را در صف مردم قرار داده ظاهرا وانمود میکنند که برای دفاع مقدس از مردم آمده اند در حالی که مسئله کاملا متفاوت و معکوس آن است. این هدف شوم به همین علت‌ شايان توجه است که هرگز تنها به یک فرد يا جناح اختصاص ندارد. ما نباید دولت مزدور غ-ع ، متجاوزین آمریکایی، مارشالا و نظامیان پاکستانی، فاطمیون ایران، گ چ بی روسیه، احزاب مزدور جهادی، شورای نظار، خلقی و پرچمی را و… را در تعاملات فعلی فراموش کنیم چون این ها هریک می خواهند از آب گل‌ آلود به نفع خود ماهی شکار کنند. در چنین شرایطی امر بالا بردن سطح آگاهی و آگاهی دهی توده‌های وسیع مردم در اولویت قرار می گیرد و این زمانی ميسر و موثر است که فقط تنها به تبلیغات سیاسی اکتفا نکنیم در کنار این امر خطیر باید در زمینه افشاگری های همه جانبه سیاسی نیز توجه داشته باشیم.«معرفت سیاسی و فعالیت انقلابی توده ها را با هیچ چیز نمی توان تربیت نمود مگر به وسیله همین افشاگری ها «بنابراین چنین فعالیتی یکی از مهمترین وظایف ما در سطح ملی و بین‌المللی است چون‌ که حتی بیشتر از چهار دهه جنگ و خونریزی تحولات در سیاست های جهانخواران امپریالیستی حتی صدور دموکراسی کذایی و تقلبی اشغالگران امپریالیست آمریکایی نيز ذره‌ای لزوم این افشاگری ها را برطرف نساخته، بلکه فقط قدری جهت آن را تغییر داده است بطوری مثال در بیست سال اخیر آمریکایی های اشغالگر به همکاری و همراهی با مهره‌های داخلی و رهبران خودخوانده تحت نام همکاری و مشارکت و مبارزه بر ضد تروریسم و القاعده با اشغال افغانستان و صدور دموکراسی قلابی ؛ به اصطلاح آزادی بیان و بازنمایی رسانه های دیجیتالی سمعی بصری تا توانست بچشم مردم ما خاک پاشید و بهره جست . تا چند روز قبل داد از حفظ دست آورد ها در طول بیست سال گذشته می‌زدند، خطوط سرخ، زرد و سبز و…تعیین می کردند و حالا در تاریکی های شب نیروهای اشغالگر خود را بدون هیچ نوع مسئولیت اخلاقی از افغانستان انتقال می‌دهند و تاسیسات و تجهیزات میلیارد دلاری را به ویرانه مبدل کرده و بعکس گذشته با اعلام این که ما برای ساختن و اعمار افغانستان نیامده بودیم و هیچ مسئولیتی هم نداریم ، انبارهای از گند و زباله را با هزاران مزدور و غلام حلقه بگوش شان برای مردم ما به میراث گذاشتند. و طی یک قولنامه ننگین سرنوشت بیشتر از سی میلیون انسان را بدست افسارگسیخته ترین اجیران و نوکران خود سپرد. طوری که سوسیال امپریالیسم روس در سال 1367 خورشیدی نمود.در چنین شرایطی اگر توده‌های وسیع زحمتکشان و مردم تحت استبداد طوری تربیت نشده باشند که به هرگونه ظلم و ستم و خود سری های و اعمال زور و سوءاستفاده های ناجایز از جانب هر نیروی استبدادی واستعماری خارجی و داخلی جواب دندان شکن و قاطع از آدرس مردم دهند؛ این ضعف واقعی از شناخت مردم را از مستبدان نشان می‌دهد که در طول بیشتر از چهار دهه هنوز به آگاهی سیاسی و معرفت آن نرسیده اند. فقدان این معرفت و آگاهی سیاسی باعث تداوم و تکرار همان جنایات ننگین و اسارت بار گذشته شده و می شود. تا وقتی که مردم و توده‌های وسیع زحمتکشان از وقایع و حوادث مشخص سیاسی و آن هم حتما روزمره ياد نه گيرند، هر یک از طبقات دیگر و نیروی های اهریمنی جامعه را در تمام مظاهر حیات فکری، اخلاقی و سیاسی شان مورد شناخت و مشاهدات دقیق قرار نه دهند؛ و آنها ياد نه گيرند که تجزیه و تحلیل ماتریالیستی و ارزیابی ماتریالیستی را عملا در تمام جوانب فعالیت و حیات تمام طبقات و قشرها و دستجات موجود در جامعه به کاربرند. در این صورت توده‌های وسیع مردم به معرفت و آگاهی حقیقی طبقاتی نرسیده اند. و کار آگاهی دهی روشنفکران در بین توده های مردم به تنهایی کارایی موثر نداشته ، توده‌های وسیع مردم و زحمتکشان برای این که خود را خوبتر و بهتر بشناسند بايد بر مناسبات متقابل کلیه طبقات و اقشار موجود در جامعه معاصر وقوف کامل و از آن تصور روشنی داشته باشند، وقوف و تصوری که تنها جنبه نظری نباشد و بیشتر بر تجربیات حیات سیاسی باشد تا بر نظریه پردازی و موعظه سرایی روشنفکرانه. برای اینکه توده‌های وسیع مردم به آگاهی و معرفت سیاسی واقعی برسند و از یک توده بی تحرک به یک نیروی مترقی و انقلابی و فعال مبدل شوند .باید مناسبات اقتصادی،سیاسی و سیمای اجتماعی حقیقی و عینی علمای دینی و مدارس دینی ، رهبران و قوماندان های جهادی، سرمایه دارهای کمپرادور ، قراردادی ها و دلالان نیروهای اشغالگر آمریکایی ، قاچاقچیان مواد مخدر، مقامات فاسد دولتی، نیروی های اشغالگر، اعمال نفوذی کشورهای همسایه ، طالبان، القاعده، داعش، فعالین جامعه مدنی، محصلین، رسانه ها ، ولگردان و معتادان مواد مخدر ، ماموران پایین رتبه دولتی کسبه کاران، دستفروشان، دهقانان و کارگران و… وکلای پارلمان، را روشن و دقیق در نظر و ذهن خود مجسم کنند .جنبه های ضعف و قوت آنها را بشناسند، تا بتوانند به کنه جملات رایج و سفسطه های رنگارنگی، که هر طبقه و هر قشر با آنها نیات خود پرستانه و باطن حقیقی خويش را می پوشاند، پی ببرند ، بتوانند تميز دهند که کدام یک از موسسات ، طبقات، اقشار و افراد قوانین فلان و بهمان منافع را منعکس می سازند و همانا چگونه منعکس می سازند،و در اذهان عمومی مردم تزریق می کنند.این تصور روشن را از هیچ کتابی نمی شود به دست آورد!این را فقط و فقط از راه مناظر زنده و افشای بدون فوت وقت چیزهایی می تواند به دست آورند که در لحظه کنونی در پیرامون ما روی می‌دهد و درباره آن همه و هر کس بنا به سلیقه خود صحبت و نجوا می کند و در فلان و فلان واقعه‌؛ فلان و فلان پیکره…و غیره و غیره متظاهر گشته است. این افشاگری های همه جانبه سیاسی در حقیقت شرط ضروری و اصلی پرورش روحیه و فعالیت انقلابی توده های مردم می شود .حال سوالی مطرح می‌شود که چرا توده‌های وسیع مردم افغانستان در مقابل رفتارهای وحشیانه، طالبان و بنیادگرایی اسلامی، جنایات ننگین روسیه ها، اشغالگران امپریالیست آمریکایی، دولت های مزدور و رهبران خودخوانده، خود کامه گی های اعضای پارلمان، قلدر منشی های قوماندان های جهادی ، اوباشان و هوسرانی های افسران نظامی و امنیتی، قاچاقچیان مواد مخدر، متعصبین قومی و مذهبی، ناقضان حقوق بشری و آزادی – دموکراسی ، ترویج و تبلیغ فرهنگ فحشا ، رشد و توسعه فساد سیاسی و اداری در سطوح مختلف، استفاده ابزاری از ضعف اقتصادی فامیل ها و فرستادن جوانان در صفوف جنگی نیروی های متخاصم استثِمارگر(هم طالبان و هم صفوف اردو و پوليس دولت پوشالی و خیزشهای مردمی ) جهت مشتعل نگه داشتن جنگ های نیابتی برای تامین منافع قدرت های استخباراتی و استعماری ذیدخل در افغانستان. تجاوز به حریم خصوصی افراد ، تجاوز آشکار بر زنان و دختران از جانب مهره‌های جنگی طرفین جنگ و…صد ها جنایات ننگین دیگر، هنوز فعالیت های انقلابی اش نامحسوس و کمرنگ است ؟آیا میدانید که علت‌ آن در چیست؟دولت مزدور کابل و بادران آمریکایی شان در طول بیشتر از دو دهه با وجود وعده های چرب ، نرم و نمایشات مضحک تحت نام دموکراسی و بازار آزاد و سرخاب و سفیداب نمودن چهره‌های مسخ شده شان نتوانستند که نتایج مثبت دلخواه خود را بدست آورند.با صرف میلیاردها دالر هیچ حرکتی بسوی ترقی و تعالی افغانستان انجام نداده اند. و بعد از دو دهه کشتار و جنایات باز هم افغانستان را در موقعیت دو دهه قبل برگردانده و برای اجرای نمایشات آدم خوری و آدم کشی بیشتر از سی میلیون انسان بیگناهٔ این سرزمین را در گرو دو نیروی وحشی و خونریزی گذاشته و خود در تاریکی شب راه فرار را در پیش گرفتند.با این همه توده‌های مردم هنوز هم به موهومات و دید آسمانی به قضایای کشور برخورد می کنند. روشنفکران ما هنوز نتوانسته تا ممد خوبی برای معرفت و آگاهی حقیقی طبقاتی توده ها باشند، فصیدی زیاد این عقب ماندگی در وجود خود روشنفکران است که تا هنوز نتوانسته اند وسایل افشای به حد کافی پر دامنه، روشن و سریع تمام این پلیدی ها را فراهم سازند . اگر ما این ابتکار را بکنیم ؛ که باید بکنیم .آن وقت خام ترین و عقب مانده ترین فرد هم خواهد فهمید ويا احساس خواهد کرد که:دین یعنی چه؟ دموکراسی یعنی چه؟ آزادی بیان یعنی چه ؟ قوم پرستی و نژاد پرستی یعنی چه ؟ منافع ملی یعنی چه ؟ دشمنان مردم کیست؟ و دوستان مردم کیست؟ طالبان کیست؟از کجا تمویل می شود؟ دولت چیست؟ و از کی نماینده گی می کند؟ خیزشهای مردمی یعنی چه؟ اشغالگر یعنی چه؟ دوستی و همکاری بین دول امپریالیستی یعنی چه؟ چرا و بخاطر چی فرزندان ما کشته شوند؟ چرا بیشتر از سه میلیون جوانان ما معتاد به مواد مخدر شوند ؟ و به همین ترتیب صد ها چرا دیگر بی پاسخ در ذهن ما وجود دارد.روشنفکران تا هنوز از نزاع ها بین البینی خود و به اصطلاح سازمان های روشنفکری شان رهایی پیدا نکرده اند، هم و غم شان هذیان گوی و سفسطه گوی سبقت جستند در تخریب رقبای سیاسی هم ديگر خود هستند، و عده‌ای هم تا سرحد استان بوسی و خوش خدمتی برای بدست آوردن مقام و سرمایه سر خم نموده چکمه های خونین جنرالان امریکایی و ارگ نشینان را لیسیدن گرفتند.روشنفکران و انقلابیون برای افشاگری و بیداری توده‌ها و بردن آگاهی در بین مردم تا هنوز کار های بسیار ناچیز و غیر قابل بیان انجام داده اند. حتی بسیاری این روشنفکران هنوز از این وظیفه خود نمی دانند و بطور خود به خودی دنبال مبارزه عادی روزمره و در حلقات محدود قومی، منطقه ای، زبانی، گروه ای تعداد هم در لاک خود سانسوری و مصروف پخش و نشر پست های پخت و پز ، توصیه خوردن ادویه جات گیاهی و تشریح فرض ها و سنت های وضو و.. مصروف اند. که به هیچ وجه راه کشا و کافی نیست.در مورد دعوت توده‌های مردم به فعالیت های عملی و قیام های مردمی باید گفت که اگر تبلیغات جدی سیاسی و افشاگری های روشن و جاندار عملی شود، آن وقت این امر خود به خود صورت خواهد گرفت.وما شاهد آن خواهیم بود که مردم خود بدون مداخلات این و آن مجرمین ، ناقضان حقوق بشر، متجاوزین، مفسدین و راهزنان سیاسی و اقتصادی را در ملاءعام به محاکمه کشانده و بعد از تثبیت جرم و جنایت شان به كيفر اعمالش برسانند. و این به خودی خود از هر گونه دعوت کردن به مبارزه ديگران اثرش بهتر و مشهود تر است. دعوت‌ کردن به مبارزه را به طور مشخص آن می‌توان در محل‌ عمل انجام داد و فقط کسانی می‌توانند دعوت کنند که خودشان هم اکنون در حال حرکت و عمل انقلابی است. در ضمن باید روشنفکران انقلابی و نیروهای سیاسی افشاگری های سیاسی و تبلیغات سیاسی را عمیق تر، پردامنه تر و قوی تر کنند.دعوت مردم تحت نام خیزشهای مردمی و بسیج همگانی در کنار نیروهای امنیتی دولت مزدور و مقاومت علیه لشکر مزدور طالبان از جانب روشنفکران انقلابی یک امر اشتباه آميز است، زیرا به دلایل که فوقاً تذکر داده شد، مردم هنوز تفاوت های و تضاد های اساسی جامعه را از دید ماتریالیستی درک‌ نکرده اند که آگاهانه تصمیم گیری کنند، فرق بین دوست و دشمن کرده نمیتوانند و در بهترین حالت خون، قربانی ، انفاق و ایثار را مردم می‌دهند و ثمره آن بنام قلدر های جهادی و ملیشه های معلوم الحال واريز می شود.توده‌های وسیع مردم باید بدانند که حکومت پشتیبان کیست ؟ و از کدام طبقه نمایندگی می کند؟ طالبان و حامیانش کیست؟ و از مردم چه می خواهند ؟ رسانه های و اطلاعات جمعی برای کی کار می کنند و چی را تبلیغ می‌کنند؟ آمریکا،پاکستان، ایران، روسیه، چین و… در پی پيدا کردن و بدست آوردن چی هستند؟ دوستم، عطا،اسماعیل، گلبدین، محقق، خلیلی، عبدالله،کرزی، غنی و… در پی چی هستند؟ آیا برای حفاظت از منافع خود که از راه غير مشروع بدست آورده اند ، هستند يا در فکر آرامش مردم قطعاً و مسلماً برای حفاظت از عظمت و شوکت خود دست به هر شرارت و رذالت می زنند تا سرحد فروش بدون چون‌ و چرا کشور در بدل حفاظت از دارایی های انبار شده شان.توده‌های وسیع مردم می خواند و نیاز دارند که هرچه را دیگران در مورد مسائل حاد جامعه و سیاست می دانند، ما هم باید بدانیم ، مردم می‌خواهند با همه حیات سیاسی کشور مفصلاً آشنا شوند و فعالانه در همه و هرگونه واقعه‌ سیاسی شرکت نمایند.خواست مردم و توده‌های وسیع زحمتکشان از روشنفکران این است که کار روشنفکران آن چه را خود مردم و توده‌ها از آن آگاهی دارند؛ کم‌تر تکرار کنند و بیشتر از چیزهایی برای ما صحبت کنید که ما هنوز نمی دانیم. مثلاً از دانش سیاسی .این دانش را شما روشنفکران می توانید به دست آورد و شما موظفید آن را صد و هزار بار زيادتر از آن چه که تا به حال به ما رسانده اید به ما برسانید و آنهم نه تنها به شکل مباحث و رسالات و مقالات که اکثرا اوقات خسته و کسل کننده است. بلکه به شکل افشاگری های جاندار آن اعمالی که حکومت و طبقات ارتجاعی و نیروهای تحجر گرا اسلامی و قلدر های جهادی در حال حاضر در تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی در جلوت و خلوت انجام می دهند.روشنفکران بفرمایید شما این وظیفه خود را با صرف قوای بیشتری انجام دهید. و راجع به خیزشهای مردمی و در انقیاد آوردن توده‌های مردم به نفع قلدر ها قدری کمتر حرف بزنید، مردم و توده‌های وسیع زحمتکشان به مراتب‌ بیشتر از روشنفکران تجارب قیام های سرتاسری، تظاهرات، تفنگ بدست آوردن ها ، ایجاد جبهه مقاومت علیه اشغالگران و تحجر گرا های اسلامی و صد ها تجربه موفق و ناموفق را دارند.روشنفکران گرامی ضرور نیست که شما توده‌ها را به فعالیت های بیشتر خود به خودی ترغیب کنید. چون‌ که فعالیت های خودتان بقدر کافی ناتمام و حتی شروع نشده باقی مانده است و در مقابل جریان خود به خودی مردم و توده‌های وسیع کم‌تر به تمجید و توصیف ابلهانه بپردازید و سر به گریبان خود فرود آورید و قدری در فکر افزایش فعالیت های خود و ایجاد هماهنگی و اتحاد میان نیروها انقلابی و محافل سیاسی مترقی نماید.جنگ اوکراین ، در تبانی و سازش دو ضرابخانه و زرادخانه امپریالیستی روس و امریکا بنا و آغاز شده است . منفعت و سود هنگفت این جنگ برای این دو غول وحشی است . قیمت و جبران خسارت آن بدوش ؛ در قدم اول مردم اوکراین و در قدمه های بعدی برای قشر متوسط اروپا میباشد . و در نهایت ممکن به یک فاجعه غیر قابل پیش بینی منجر شود .به نظر ما : هیچ نیروی انقلابی در جهان نه باید از طرفین این جنگ حمایت کنند . این جنگ آشکارا جنایت و بربریت است ، جنایتی که بار ها این دو غول وحشی در اقصی نقاط جهان مشتعل ساخته اند و از آن سود و بهره های هنگفت سیاسی ، اقتصادی ، استراتژیکی را نصیب خود ساخته اند . نمونه های آن را میتوان در جنگهای ، فلسطین و اسرائیل ، افغانستان ، عراق، سوریه ، یمن ، سودان ، چکسلواکیا و …به صراحت و آشکارا مشاهده کرد.

باحرمت»صمد»

بیان دیدگاه