هدف طالبان ساختن جامعه ای تک هویتی است، اول از زنان شروع کردند و از اینجا به سراغ اقلیتهای ضعیف دیگری میروند و این کار را به دلایل زیاد انجام میدهند، و از این کارشان منفعت بسیاری انتظار دارند، منتها آنچه باید به آن توجه کرد، سهم ما در ساختن و اشتراک در چنین جامعه ای است.
آیا ما در جامعۀ دلخواه طالبانی که هیچ زنی در آن نیست به همان شیوه همیشگی زندگی خواهیم کرد؟
اگر چنین است پس ما یکی از خشتهای کاخ ظلم طالبان خواهیم بود. در این صورت مردم اجازه دادهاند که طالبان از جسد خودشان برای کاخ خود دیوار بسازند.
اما اگر خلاف این میل طالبان عمل کنیم:
مردان و پسرانی که شاگردان دانشگاهها هستند، باید این واقعیت تلخ را بپذیرند که دیگر تحصیل و درسی برای شان باقی نمانده است. آنچه را که در دانشگاه خواهند خواند، همه ثقافت اسلامی و امر و نهی است. پس بهتر است به جای آن، فرصتی را که در دست دارند، یا برای آموزش دختران خانواده مصرف کنند و یا هم بروند به شغل و کار روزانه شان بپردازند، تا توان مالی آموزش خانگی و خصوصی برای اعضای محروم خانواده را مهیا کنند.
تا قبل از این، برای غلبه کردن بر شرایط، فقط به حضور دختران و زنان در بخشهای مختلف اجتماع از جمله دانشگاه میتوانستیم امیدوار باشیم. یعنی حضور زنان در چرخهای جامعه به معنی تخریب سنت اجتماعی مورد نظر طالبان بود، اگر دختران در مکتبها و دانشگاهها و کارگاهها و ادارات … حضور داشتند، در اینصورت قطعاً نظم دلخواه طالبان رو به افول میرفت.
اما اکنون آن گونه نیست؛ این آرمان طالبان هر روز به شکل عینی خود نزدیکتر شده، طوری که دیگر فاصله ای با تحقق کامل خود ندارد. پس، بهتر است آنچه را که به طالبان منظر رسمی میدهد از آنها بگیریم. و این کار با امتناع از حضور و اشتراک در بسیاری از محیط های اجتماعی امکان پذیر است.
مخصوصاً استاد دانشگاهی که مرد است و میداند که دیگر هیچ دختری در دانشگاه حق حضور ندارد و به همین دلیل هیچ استاد زنی نیز در دانشگاه تدریس نخواهد کرد، باید از کارش استعفا بدهد. درست که بیکار میماند، ولی اگر مدعی شرف است، نباید نانی را بخورد که از دهان همکارانش ربوده شده و به قیمت چشم پوشی از اخراج شاگردانش به دست آمده است. همچنین ورزشکاری که به عنوان عضو تیم ملی برای طالبان رسمیت میبخشد، دیگر هیچ ارزشی برای مردم نخواهد داشت. پس بهتر است از اشتراک در تیمها و مسابقات به نفع طالبان و مزدوران اجنبی حاکم بر مردم افغانستان صرف نظر کند.
در این ردیف قطعاً موارد دیگری نیز وجود دارند که ماهیت انسانی خود را از دست داده اند. بنابر این لازم است تا مردم برای حفظ ارزشهای خود و مقاومت در برابر مولفه های طالبانی که همه به زور تحمیل شده اند، از آن فعالیتها نیز دست بکشد.

یک پاسخ برای “آیا در جامعه دلخواه طالبان – که هیچ زنی در آن نیست، مثل همیشه زندگی خواهیم کرد؟”
طالبان زنان را از معیشت و هویت محروم می کنند
ما چاره ای جز پرداخت و گردن نهادن به ظلم طالبان نداریم، نه خیر ما باید به این نوع استبداد و بی عدالتی نا گفته و اگاهی جامعه را با لا برده و مولفه های طالبان را رد کرده تا آزادی نهایی در سنگر مبارزه با زنان و مردم رنجیده خود حرکت کنیم و عقاید نا پسند و خرافتی را از ریشه بخشکانیم این امر با مبارزه پیگیر و تشدید تضاد ها میسر خواهد بود
لایکلایک